سالمند
معنی کلمه سالمند در فرهنگ معین
معنی کلمه سالمند در فرهنگ عمید
معنی کلمه سالمند در فرهنگ فارسی
( صفت ) کلان سال مسن بزرگ سال .
معنی کلمه سالمند در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سالمند
سلامت دستگاه گردش خون به وسیله شنا به ویژه برای سالمندان توصیه میشود.
اما همزمان وعده داده که بودجه زیادی را برای بخش مراقبت از سالمندان هزینه کرده، سیستم مراقبت از کودکان را ارزانتر، و از صنایع تولیدی و کارخانهها پشتیبانی کند.
چنان به عهد تو گیتیگرفته است قرار که از تلاطم امواج سالمند بحور
همچنین توجه ویژهای به گروههای خاص مردم مثل بچهها، افراد سالمند و افراد ناتوان دارد.
از تو مائیم خسته و بیمار دگران جمله سالمند و صحیح
هرمژه خاریست در چشمم عجب کاین خارها سالمند از موج اشک چشم طوفان زای من
روئین تنان که از اثر زخم سالمند دارند بیم از مژه ی یار سیمتن
آبشار تهران شامل باغ راههایی در دل کوهستان میباشد که با استفاده از مصالح طبیعی سنگ و چوب ساخته شده و طرّاحی شیب پیاده راههای آن به گونهای است که حتی کودکان و سالمندان نیز تا بالاترین ارتفاع میتوانند به کوه پیمایی بپردازند.