روشنگر

معنی کلمه روشنگر در لغت نامه دهخدا

روشنگر. [ رَ / رُو ش َ گ َ ] ( ص مرکب ) صیقل و جلا دهنده. ( ناظم الاطباء ). زداینده. آنکه آهن صیقلی و روشن کند. صقال. جلاء. که زنگ از شمشیر و آینه بزداید. شحاذ. صاقل. آنکه آینه های فلزی و اقسام اسلحه را صیقل و جلا دهد. آینه زدای. ( یادداشت مؤلف ) :
تا تیغ آفتاب چو روشنگری مقیم
بر روی چرخ آینه کردار می رود.سید حسن غزنوی.به روشنگر چه از آئینه جز زنگار می ماند؟صائب. || برهان وواضح کننده مطلب و معنی و بیان است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). واضح کننده. توضیح دهنده. برطرف سازنده ابهام از سخن. روشن کننده سخن. ( از یادداشت مؤلف ) :
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بی زبان روشن تر است.مولوی.گفت حق شان گر شما روشنگرید
در سیه کاران مغفل منگرید.مولوی.

معنی کلمه روشنگر در فرهنگ عمید

۱. روشن کننده، برافروزنده.
۲. [مجاز] برطرف کنندۀ ابهام، مفسر، تفسیرکننده.
۳. [قدیمی] جلادهنده، صیقل گر: تا تیغ آفتاب چو روشنگری مقیم / بر روی چرخ آینه کردار می رود (سیدحسن غزنوی: لغت نامه: روشنگر ).

معنی کلمه روشنگر در فرهنگ فارسی

روشن سازنده، جلادهنده، صیقل گر، مفسر، تفسیرگر
صیقل و جلا دهنده . زداینده . آنکه آهن صیقلی و روشن کند .

جملاتی از کاربرد کلمه روشنگر

خورشید سمای دل شود طالع روشنگر مشرق سما گردد
هر قطره از بحار تو سرچشمه محیط هر ذره در هوای تو روشنگر ذکاست
وی در این زمینه دارای تفسیر روشنگری از قرآن کریم است که به صورت یک دانشنامه علمی است که محمد الطاهر بن عاشور در آن به نوآوری رسید، به طوری که اصطلاحات سابق را تکرار نکرد، اما با ایده‌ها و فقه‌های معتبر مطابقت داشت. این کار در ۱۵ جلد انجام شد، بعضی از آن‌ها در سال ۱۹۵۶ در تونس، و در سال ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ در قاهره و در سال ۱۹۶۸ در تونس چاپ شد که از جمله می‌توان به آثار زیر اشاره نمود.
خود را بسی به صیقل روشنگران زدم گرد ملال از آینة منظرم نرفت
بیضایی فیلم‌نامه را به سالِ ۱۳۸۱ نوشت و انتشاراتِ روشنگران و مطالعات زنان در سالِ ۱۳۸۴ به صورتِ کتاب منتشرش کرد.
متأسفانه زورارا می‌گوید آلوارو فرناندس هیچ اسمی از سفر دوم خود ارائه نداده‌است و محدوده مبهم گزارش شده («بعضی روزها»، «فاصله مشخص») چندان روشنگرانه نیست و کماکان این نتیجه‌گیری را ناتمام و قابل بحث می‌گذارد.
سیل را روشنگری چون اتصال بحر نیست سعی کن تا در دل روشن ضمیران جا کنی
می زداید زنگ از دل سبزه زنگارگون منت روشنگران زین زنگ می باید کشید
ساده لوحی به بلای سیه انداخت مرا زنگ صد پرده به از منت روشنگر بود
صائب به سرمه دگران نیست چشم من روشنگر دو دیده تارم دل خودست
باشد که خاکساری ما بردهد فروغ گویی سپرده ایم به روشنگر آینه
در آیین منداییه، آدم را بنیانگذار دین و نخستین پیامبر می‌دانند. او ماندا (دانش) و راه واقعی روشنگری را بشارت می‌دهد، همچنین او را مروج کوشتا یا حقیقت الهی نیز می‌دانند.: 31, 45 
به هر حال تفکر فردی است، هرچند ممکن است برای دیگران هم روشنگر باشد. بنا بر دیدگاه آرنت، توانایی اصیل و بی‌نظیر و پیش‌بینی‌ناپذیر انسان در تفکر از حیث شرایط پیدایش، کاملاً واضح نیست و همواره رمزآمیز خواهند ماند، بنابراین هرگونه توضیح جامعه‌شناختی دربارهٔ اندیشه آدمی بر حسب اوضاع تاریخی و اجتماعی به هویت مستقل و آزاد آن اندیشه آسیب می‌رساند.
عصر روشنگری، پس از آن انقلاب فرانسه و جنگ‌های ناپلئونی از اواخر قرن هفدهم تا نیمه اول قرن نوزدهم، این قاره را از نظر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شکل دادند. انقلاب صنعتی که در پایان قرن هجدهم در بریتانیای کبیر آغاز شد، موجب تغییرات بنیادین اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در اروپای غربی و در نهایت در کل جهان شد. هر دو جنگ جهانی بیشتر در اروپا اتفاق افتاد و به کاهش تسلط اروپای غربی در امور جهانی در اواسط قرن بیستم منجر شد، زیرا اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا اهمیت پیدا کردند. در طول جنگ سرد، اروپا در امتداد پرده آهنین بین ناتو در غرب و پیمان ورشو در شرق تقسیم شد، تا اینکه انقلاب‌های ۱۹۸۹، فروریختن دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موازنه را به سمت غرب برهم زد.
از دم تیغ فنا بیجگران می ترسند ورنه روشنگر آیینه ما شمشیرست
روشنگر چشم و دل ما کن شب ما را صیقل نزند تیره دلی مطلب ما را
مریدان، اغلب برای اینکه پس از سخنرانی‌های موجی او را در آغوش بگیرند، صف می‌کشند و هنگامی که او محل را ترک می‌کند به دنبال او می‌روند. منتقدان می‌گویند بیشتر مردم در روزهای سخت زندگی که به پاسخ و راهنمایی نیاز دارند به سراغ معلمان معنوی می‌روند. موجی تعالیم خود را راهی آسان برای روشنگری توصیف می‌کند.