فردی
معنی کلمه فردی در لغت نامه دهخدا

فردی

معنی کلمه فردی در لغت نامه دهخدا

فردی. [ ف َ ] ( حامص )انفراد. تنهایی. بی انبازی. یگانه بودن :
اگر با بخت نرماده قرینند این خدادوران
تو چون دوران به فردی ساز کآخر فرد دورانی.خاقانی.|| ( ص نسبی ) منسوب به فرد. انفرادی. رجوع به فرد شود.
فردی. [ ف َ ] ( اِ ) طومار. || فهرست. ( ناظم الاطباء ).
فردی. [ ف َ دا ] ( ع ق ) یکان یکان : جأوا فردی ؛ آمدند یکان یکان. ( منتهی الارب ). واحداً بعد واحد. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه فردی در فرهنگ فارسی

یکان یکان

معنی کلمه فردی در دانشنامه عمومی

فردی (خواننده). فردی ( به انگلیسی: Freddie ) ( زاده ۸ آوریل ۱۹۹۰ ) خواننده مجارستانی است.
او در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۶ نماینده مجارستان بود .
فردی (خواننده فنلاندی). فردی ( به انگلیسی: Fredi ) با نام اصلی متی کالوی سیتونن ( زاده ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۲ - درگذشته ۲۳ آوریل ۲۰۲۱ ) خواننده فنلاندی بود.
او نماینده فنلاند در یوروویژن ۱۹۶۷ و یوروویژن ۱۹۷۶ بود.

معنی کلمه فردی در ویکی واژه

individuale

جملاتی از کاربرد کلمه فردی

دل وجان نیز واصل نیز گردی دوئی نیست و حقیتق عین فردی
بر اوج حسن چون خورشید فردی ولی هرگز به گرد ما نگردی
فروغی است یکرنگی از گوهر ما دل ساده فردی است از دفتر ما
نه یک سرو تن فردی که سوی حاتم طی کند به کبر نگاه و کند به ناز خرام
هر نفس فردی به خاک افتد ز اوراق حواس چون به زردی رو گذارد آفتاب زندگی
گفته یزدان سه فرقه است بشر نیست فردی ازین سه فرقه، به در
در دیده بی پرده ارباب بصیرت فردی بود از دفتر اسرار شکوفه
پیش تو مهر کیست که حسن ترا بود دفتر نجوم فردی از این دفتر آفتاب
بشنو از قاسم، اگر با تو سخن می گوید سخن پاکدلی، عاشق فردی،مردی
حباب وار سر فردی از جهان دارم بر آن سرم که کنم در سر هوای شراب