فرسایش
معنی کلمه فرسایش در لغت نامه دهخدا

فرسایش

معنی کلمه فرسایش در لغت نامه دهخدا

فرسایش. [ ف َ ی ِ ]( اِمص ) اسم است فرسودن را. ازمیان رفتگی. ساییدگی.

معنی کلمه فرسایش در فرهنگ معین

(فَ یِ ) (اِمص . ) فرسودن .

معنی کلمه فرسایش در فرهنگ عمید

۱. پوسیده شدن، فرسودگی.
۲. (زمین شناسی ) تغییر سطح خارجی پوستۀ زمین است در اثر آب های روان و بادها.

معنی کلمه فرسایش در فرهنگ فارسی

( اسم ) عمل فرسودن .

معنی کلمه فرسایش در فرهنگستان زبان و ادب

{erosion} [زمین شناسی] فرایندی کلی یا گروهی از فرایندها که در آن مواد تشکیل دهندۀ پوستۀ زمین سست یا حل یا ساییده می شوند و هم زمان براثر عوامل طبیعی از نقطه ای به نقطۀ دیگر منتقل می شوند

معنی کلمه فرسایش در دانشنامه عمومی

فرسایش فرایند نابودی تدریجی رویهٔ یک ماده است. فرسایش عبارت است از فرسودگی و از بین رفتگی مداوم خاک سطح زمین ( انتقال یا حرکت آن از نقطه ای به نقطه دیگر در سطح زمین ) توسط آب یا باد. فرسایش فرایندی است که طی آن ذرات خاک از بستر خود جدا شده و به کمک یک عامل انتقال دهنده به مکانی دیگر حمل می شوند. به طور کلی کلمه فرسایش از دو جهت قابل بحث است؛ معنی وسیع کلمه شامل فرسایش های آبی و بادی و یخچالی است و معنی خاص کلمه بدون در نظر گرفتن حالت های مشخص آن در مورد فرسایش در خاک های کشاورزی است. وقتی از فرسایش صحبت می شود، فوراً آثار و علایمی که مشخص کننده نوع فرسایش است در نظر مجسم می گردد که با تخریب، برداشت، حمل مواد و رسوب یا تجمع مواد همراه است. فرسایش خاک یک پروسه منفی طبیعی و غیرطبیعی است که در مناطق خشک و نیمه خشک و مناطق سیلاب زده رخ می دهد. در این صورت، خاک تخریب شده زمین حاصلخیزی خود را از دست می دهد. درحالی که گیاه هنوز نروییده، محل به صحرا مبدل می گردد. چنین حادثه هایی در کشورهای آسیای میانه وجود دارد، زیرا در تابستان رطوبت هوا خیلی کم می گردد. آبی که در زیر ریشه گیاهان وجود دارد در اثر گرمی هوا تبخیر شده و گیاهان خشک می شوند و می میرند. به طور مثال ۳۰ سال پیش در شمال افغانستان در دشت های حیرتان ارزنه درختان سکساول و گز وجود داشت؛ که این درختان با چنین محل نمکی و کم آب، سازگار شده و با پوشش خود مناطق را حفاظت می کردند. در طی سال های جنگ، افراد فرصت طلب با قطع درختان، آن ها را در منازل خود مورد استفاده قرار دادند. اکنون در این محل فقط دشت و خاک باد وجود دارد. علت بیابان زایی، کمبود آب، استفاده افراطی و چرای بی رویه در چراگاه ها، خشک سالی پی درپی، بالا رفتن سطح نمک ها، فقر، توسعه شهرها، سیلاب ها، از بین رفتن فرش سبز زمین و درختان، عدم برنامه ریزی و مدیریت پایدار در جهت جلوگیری از فرسایش خاک از طرف دولت است.
۱ - نیروی جاذبه ۲ - آب سطحی ۳ - آب زیر زمینی ۴ - آب های جاری ۵ - یخچال ها ۶ - باد - سیل زدگی - امواج دریا ۷ - عوامل دیگر
باد به خودی خود نمی تواند صخره ها را فرسایش دهد؛ ولی وقتی همراه خود ذرات معلق شن یا خاک را حمل می کند، موجب ساییده شدن حتی سخت ترین صخره ها نیز می گردد. این عمل شبیه حرکت با دور آهسته سنباده کشی است که به منظور تمیز کردن سطح فلزات پیش از رنگ کردن آن ها مورد استفاده قرار می گیرد.
معنی کلمه فرسایش در فرهنگ معین
معنی کلمه فرسایش در فرهنگ عمید
معنی کلمه فرسایش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فرسایش در فرهنگستان زبان و ادب

معنی کلمه فرسایش در دانشنامه آزاد فارسی

فرسایش (erosion)
ساییده شدن سطحِ زمین، براثر عاملی متحرک که منجربه تجزیه و حمل اجزای سنگ و خاک می شود. عوامل فرسایش عبارت اند از دریا، رودخانه ها، یخچالها، و باد. تفاوت هوازدگی و فرسایش در این است که در هوازدگی انتقال مواد صورت نمی گیرد. عوامل مؤثر بر فرسایش عبارت اند از آب به شکل امواج دریا، جریان های سطحی، رودخانه ها و آب باران، یخ به شکل یخچال ها، و باد که با کوبیدن ذرات ماسه روی سنگ های لُخت و جا به جاکردن تل ماسهها باعث فرسایش می شود. انسان نیز با کشاورزی نادرست و ازبین بردن جنگل ها در فرسایش سهیم است و این اعمال ممکن است موجب افزایش جریانِ سیلاب ها شود. فرآیند فرسایش رودخانه ای به چند شکل صورت می گیرد که عبارت اند از فرسایش های عمل هیدرولیکی، برسایش، سایش، و انحلال.

معنی کلمه فرسایش در ویکی واژه

usura
فرسودن.

جملاتی از کاربرد کلمه فرسایش

فلک مانند گو سرگشتهٔ صحرای امکان شد چو دست عرش فرسایش گه رفتار چوگان شد
سمند عرش فرسایش گذر بر ساحتی دارد که زیر سم چوپای مور مالد فرق کیوان را
موج را هرزه‌دویها ز گهر دور انداخت آبرو در قدم آبله‌فرسایش بود
چرا من خاکی و پستم ازیرا عاشق و مستم چرا من جمله جانستم ز عشق جسم فرسایش
چاره خامی نه بجوشیدن است و گمارش پخته آرزو نه بکوشیدن، همان مایه که نکوهش همسایه جوینده را به تن آسانی و بی دردی زبان زد و انگشت گزان دارد کوشش و دوندگی باید، بیش از آن هر چه جوشی و کوشی و خرامی و خروشی جز پشیمانی سودی و جز فرسایش تن و جان و پرداخت آسایش دل و روان بهبودی نخواهد داشت.
فعالیت بازرگانی خصوصی نیز تحت تأثیر بحران‌های سیاست خارجی و فرسایش داخلی بیزانس قرار گرفت.
قلم ماری است کز رشوت بود افسون گیرایش به این افسون توان رست از گزند روح‌فرسایش
دم تیغی‌ که من دارم خمار حسرتش بیدل سحر پروردهٔ نازست زخم سینه فرسایش
ای تیغ تو فرسایش معادی ای دست تو آسایش موالی
آن که فرسود مرا در غم تنهایی و رفت، باد یارب همه‌جا شادی غم‌فرسایش
ور نه باری میفکن از پایش جان به تیر دعا مفرسایش