روفته

معنی کلمه روفته در لغت نامه دهخدا

روفته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) رُفته. روبیده. پاک کرده شده. جاروب شده : صاعه ؛ جایی که زنان برای پنبه زدن روفته و آماده کرده باشند. ( منتهی الارب ). رجوع به رفته شود.
روفته. [ ت َ ] ( اِخ ) شهرکیست بناحیت پارس از داراگرد آبادان و با نعمت. ( حدود العالم ).

معنی کلمه روفته در فرهنگ فارسی

شهرکیست بناحیت پارس از داراگرد آبادان و با نعمت .

جملاتی از کاربرد کلمه روفته

گرد هستیها ز دامن روفته پای همت بر دو عالم کوفته
لعلت شکرها کوفته چشمت ز رشک آموخته جان خانه دل روفته هین نوبت دیدار شد
تا بدانند عاشقان سوخته اسم اعظم را ز جسمم روفته
خاصه چندین شهرها را کوفته گردها از درک او ناروفته
تنم را، دهر، زان سو، روفته جای دلم را، زین طرف، زنجیر در پای
میدان رضای تو پر گرد غم و محنت ما روفته از دیده آن گرد ز میدان‌ها
به یکی شغل دو کس را مفرست از پی آنک به دو کدبانو ناروفته ماند خانه
بهر جا در مصیبت روفته جای بهر کو در عروسی کوفته پای
زیر پاشان روفته آبی زده که به وقت و جو به هنگام آمده
خانه در دست عدو روفته شد تن بزندان درو سرکوفته شد