زنده
معنی کلمه زنده در لغت نامه دهخدا

زنده

معنی کلمه زنده در لغت نامه دهخدا

( زندة ) زندة. [ زَ دَ ] ( ع اِ ) چوب یا سنگ زیرین آتش زنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به زند شود.
زندة. [ زَ دَ ] ( اِخ ) شهری است به روم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از معجم البلدان ). ابو عبیدةبن جراح رضی اﷲ عنه آن را بگشاد. ( از معجم البلدان ).
زنده. [زَ دَ / دِ ] ( اِ ) آهن چخماق و آتش زنه را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). زند. ( فرهنگ جهانگیری ). || ( ص ) هولناک. مخوف. مهیب. || بی کران. بی پایان. بی اندازه. ( از ناظم الاطباء ).
زنده. [ زِ دَ / دِ ] ( ص ) زندگی. حیات. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || معروف است و آنرا به تازی حی خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). جاندار. ( آنندراج ). صاحب جان که آنرا به عربی حی گویند و مشتق از آن است زندگی و زندگانی. ( انجمن آرا ). حی و کسی که حیات داشته باشد. ( ناظم الاطباء ). آنکه حیات دارد و زندگی می کند. جاندار. حی. مقابل مرده. ج ، زندگان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( از فرهنگ فارسی معین ). مقابل میت. ( فرهنگ فارسی ایضاً ) :
پس بیوبارید ایشان را همه
نه شبان را هِشت زنده نه رمه.رودکی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).آیین جهان چونین ، تا گردون گردان شد
مرده نشود زنده ، زنده بستودان شد.رودکی ( یادداشت ایضاً ).تا زنده ام مرا نیست از مدح تودگر کار
کشت و درودم اینست خرمن همین شد و کار.رودکی ( یادداشت ایضاً ).ندارد از این هیچ نامرد باک
چه آن مردزنده چه در زیر خاک.فردوسی.بگفتند کای شاه ما بنده ایم
بفرمان تو در جهان زنده ایم.فردوسی.وگرنه هم اکنون ببرم سرت
نمانم کسی زنده از گوهرت.فردوسی.ببازارگان گفت تا زنده ای
چنان دان که شاگرد را بنده ای.فردوسی.چنین خواندم امروز دردفتری
که زنده ست جمشید را دختری.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی چ 2 ص 143 ).شود زنده این جهان مرده زود
بدان سر توان جاودان زنده بود.اسدی.مردم بی قدررا زنده مشمار. ( قابوسنامه ).
مرگ جهل است و زندگی دانش
مرده نادان و زنده دانایان.ناصرخسرو.جز که تو زنده بمرده به جهان کس نفروخت

معنی کلمه زنده در فرهنگ معین

(زَ دِ ) (ص . ) ژنده ، بزرگ ، عظیم .
( ~. ) (اِ. ) آتش زنه .
دل ( ~. دِ ) (ص مر. ) ۱ - روشن دل . ۲ - شاد، خوش مشرب .

معنی کلمه زنده در فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ مرده] جاندار، انسان یا حیوانی که جان در بدن دارد.
۲. عظیم و بزرگ.

معنی کلمه زنده در فرهنگ فارسی

جاندار، نقیض مرده، انسان یاحیوان که جان دارد
( اسم ) آهن آهن چخماخ آتش زنه .

معنی کلمه زنده در دانشنامه عمومی

زنده (ترانه امپایر آو د سان). زنده ( انگلیسی: Alive ) آهنگی از موسیقی الکترونیک استرالیایی امپایر آو د سان است. این آهنگ در ۱۵ آوریل ۲۰۱۳ به عنوان تک آهنگ اصلی از دومین آلبوم استودیویی آنها، یخ روی تل شنی ( ۲۰۱۳ ) منتشر شد.
این آهنگ توسط انجمن صنعت ضبط استرالیا و فدراسیون صنعت موسیقی ایتالیا گواهی پلاتین را دریافت کرد.
زنده (ترانه سیا). زنده ( به انگلیسی: Alive ) ، تک آهنگ خواننده استرالیایی سیا، از هفتمین آلبوم استدیویی او ( این اداست ) می باشد. ترانه این کار به صورت مشترک توسط سیا، ادل و توبیاس جونیور نوشته شده است. این آهنگ مانند آهنگ پرنده آزاد شده ابتدا برای آلبوم ۲۵ ادل در نظر گرفته شده بود ولی هنگامی که ادل تصمیم گرفت آهنگ را در آلبوم اش قرار ندهد، به سیا اجازه داد آن را برای هفتمین آلبوم خود استفاده کند. سیا چندین بار این آهنگ را در برنامه های تلویزیونی از جمله شوی الن دی جنرس، پخش زنده شنبه شب ( SNL ) و ایکس فاکتور اجرا کرده است.
زنده (فیلم ۱۹۹۳). زنده ( انگلیسی: Alive ) فیلمی در ژانر اکشن، مستند درام، و درام به کارگردانی فرانک مارشال است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد.
سیزدهم اکتبر سال ۱۹۷۲. هواپیمای حامل یک گروه راگبی که از اروگوئه به شیلی می رود بر اثر آب و هوای بد و طوفانی در دامنهٔ کوه های آند سقوط می کند. تعدادی از مسافران و سرنشینان هواپیما کشته می شوند ولی عدهٔ زیادی هم زنده می مانند …
• ایثن هاک
• وینسنت اسپانو
• جاش همیلتون
• جان نیوتون
• ایلیانا داگلاس
• جاش لوکاس
• دنی نوچی
• جان مالکوویچ
• گوردون کوری
• جک نوثورتی
زنده (فیلم ۲۰۰۲). زنده ( انگلیسی: Alive ) فیلمی در ژانر اکشن به کارگردانی ریوهی کیتامورا است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به هیدئو ساکاکی و تاک ساکاگوچی اشاره کرد.
زنده (فیلم ۲۰۲۰). زنده ( کره ای:  #살아있다; لاتین نویسی اصلاح شده:  #Saraitda ) یک فیلم مهیج در ژانر فاجعه، دلهره آور و ترسناک دربارهٔ مردگان متحرک به کارگردانی چو ایل هیونگ محصول کره جنوبی در سال۲۰۲۰ است.
زنده (نیدرازکسن). شهر زنده ( به آلمانی: Sehnde ) در ایالت نیدرزاکسن در کشور آلمان واقع شده است.
معنی کلمه زنده در فرهنگ معین
معنی کلمه زنده در فرهنگ عمید
معنی کلمه زنده در فرهنگ فارسی
معنی کلمه زنده در دانشنامه عمومی

معنی کلمه زنده در ویکی واژه

دارای زندگی، جاندار. روشن دل.
ژنده؛ بزرگ، عظیم
زنده‌دل، دلشاد، خوش مشرب.
آتش زنه.

جملاتی از کاربرد کلمه زنده

چون شمع زآتش دل شب زنده دار خویش ما را شب فراق تو موی کلاه سوخت
گر آفتاب عشق کشد روی در نقاب این میوه های خام جهان را پزنده کیست؟
بر غبغب چون سیمت از خط سیه گویی مشک است طرازنده بر طرهٔ ماه تو
زنده شد جامی از انفاس خوشت جان سخن شاید ار نام برآری به مسیحا نفسی
کنی خانه تا زنده‌ای سال و ماه درو پس کی‌ات باشد آرامگاه
ز نطق عیسوی گیرد نشان جان شود از علم زنده جان نادان
هر که بینی به جسم و جان زنده‌ست من به امید وصل جانانم
غَرّه به مُلکی که وفا‌ییش نیست زنده به عمری که بقا‌ییش نیست
بکُش ای جان ودیگر زندهام کن منم بنده بخود پایندهام کن
اکمه و ابرص چه باشد مرده نیز زنده گردد از فسون آن عزیز