ساز و باز

معنی کلمه ساز و باز در لغت نامه دهخدا

سازوباز. ( نف مرکب ) ریسمان باز. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( شعوری ). ریسمان باز که بر سر سازو رود و بازیهای غیرمکرر کند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بندباز :
السلام ای سیاه سازوباز
به اجازت که هجو کردم باز.سنائی ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).رجوع به سازو شود.

معنی کلمه ساز و باز در فرهنگ معین

(زُ ) (ص فا. ) = ساز و بازنده : بندباز، ریسمان باز.

معنی کلمه ساز و باز در فرهنگ عمید

ریسمان باز، بند باز.

معنی کلمه ساز و باز در فرهنگ فارسی

ریسمان باز، بندباز
( صفت ) کسی که برسر سازو رود و بازیهای مختلف کند بند باز ریسمان باز .

معنی کلمه ساز و باز در ویکی واژه

ساز و بازنده: بندباز، ریسمان باز.

جملاتی از کاربرد کلمه ساز و باز

- وجود مشکلات همسان سازی و یکنواخت کردن در هنگام استفاده از وسیله‌های جبران ساز و بازگرداننده توسط کاربران