زبان دری
معنی کلمه زبان دری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه زبان دری در ویکی واژه
گویشی خاص از زبان فارسی و شاید برجستهترین گویش در رده زبان هند و اروپایی یا هند و ایرانی که لهجه تهرانی به آن نزدیک است. اصطلاح دری گنگ و نامفهوم است اما تغییر به تَری مجاز است. تری یا تهری بخش نخست کلمه دو قسمتی تهران است که احتمالا منظور از زبان دری همان لهجه یا گویش تهرانی بودهاست.
جملاتی از کاربرد کلمه زبان دری
مگر بنفشه بغیبت زبان بگردانید که چون دروغ ز نان می کشد زبان دریا
با کس به مگوی نام تو چیست کان نام به هر زبان دریغست
مهوش در سال ۱۳۲۶ خورشیدی در کابل زاده شد. مادر او بیبی هاجره از اسحاقزیهای قندهار و معلم زبان دری و قرآن بود. پدر مهوش، محمد ایوب نام داشت که از مردم کشمیر بود و به کابل آمده و در آنجا زبان دری و پشتو را آموخته و به بازرگان برنج بود.
کرا از زبان دری نیست تاب فراز آب را خوانده افراسیاب
غفاروا در اول مارس ۱۹۳۴ در باکو، جمهوری آذربایجان متولد شد. او در سال ۱۹۵۲ تحصیلات متوسطه خود را به پایان رساند و در سال ۱۹۵۳ در دانشگاه دولتی آذربایجان پذیرفته شد. در سال ۱۹۵۸، او از دانشگاه با مدرک زبان فارغ التحصیل شد و در سال ۱۹۶۱ دکترای خود را در رشته زبان دریافت کرد. در سال ۱۹۵۸ ، المیرا غفاروا در حزب کمونیست جمهوری آذربایجان پذیرفته شد . در سال ۱۹۶۲ به ریاست مرکز کمیته سازمان مرکز آذربایجان غربی رسید. وی همچنین در سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۰ به عنوان دبیر اول سازمان منصوب شد.
در این دوره تنها زبانی که شعرهای حماسی به آن نوشته میشد، زبان دری بود. فردوسی اشعار شاهنامه را نوشت، که حاوی شصتهزار بیت همقافیه است. رومی نیز در آن زمان شعرهای بسیاری مینوشت و بیشتر شعرهای وی بعداً به زبان انگلیسی ترجمه شد.
آنچه با کس زبان تیغ نکرد تند تیغ زبان دریغ نکرد
عشق تو به جان دریغم آید نامت به زبان دریغم آید
کجا بیور از پهلوانی شمار بود بر زبان دری ده هزار
چو حلق آن بیزبان درید تیر عدو به بازوی شاه کرد گلوی او را رفو
چون سوسن ده زبان درین سر میدار زبان و بی سخن باش
موج از زبان دریا می گفت این حکایت قطره به ما چو پیوست از ما بود همیشه
بعضی ازین مجلات به زبان دری بعضی به زبان دری و پشتو، بعضی به دری، پشتو و انگلیسی به چاپ میرسد.
در هیچ ملتی همه گیتی ز شرب آب در حق میهمان نکند میزبان دریغ