رنجش

معنی کلمه رنجش در لغت نامه دهخدا

رنجش. [ رَ ج ِ ] ( اِمص ) آزردگی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رنجیدگی. || اندوه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دلتنگی. ملالت. ( ناظم الاطباء ). ملال.
- رنجش آمیز ؛ آمیخته به ملالت و اندوه : رفیق این سخن بشنید و بهم برآمد و برگشت و سخنهای رنجش آمیز گفتن گرفت. ( گلستان ).
|| خشم. قهر. غضب. || محنت. مشقت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه رنجش در فرهنگ معین

(رَ جِ ) (اِمص . ) دلتنگی .

معنی کلمه رنجش در فرهنگ عمید

کدورت، دل آزردگی، رنجیدن.

معنی کلمه رنجش در فرهنگ فارسی

رنجیدن
( اسم ) آزردگی دلتنگی .

معنی کلمه رنجش در ویکی واژه

دلتنگی.

جملاتی از کاربرد کلمه رنجش

صائب از هرکس که داری رنجشی اظهار کن شکوه چون در دل گره شد تخم کلفت می‌شود
و رنجش را کنار می‌گذاشت و به سراغ نویسنده و خبرنگار فعال و مبتکر می‌رفت، در واقع همین سردبیر بود که مرا از داستان‌نویسی برای مجلات (کار مورد علاقهٔ اولیه‌ام) به گزارش‌نویسی کشاند».
چنانکه‌هرلب لعلش به‌عذر رنجش خویش ز بهر بوسه به لعل دگر نمود خطاب
غیر را هم ز ناشناسی حق رنجشی بر زبان که بود، نماند
اتو در سال ۵۸ به عنوان فرماندار به لوسیتانیا فرستاده شد و به مدت ۱۰ سال در آنجا ماند، سپس در سال ۶۸ به گالبا پیوست و همراه با او در شورشی که علیه نرون شکل گرفته بود شرکت کرد. نرون در ۹ ژوئن ۶۸ دست به خودکشی زد و گالبا با عنوان امپراتور جدید بر تخت نشست. اتو انتظار داشت که گالبا او را به عنوان جانشین خود اعلام نماید اما چنین نشد. این موضوع سبب رنجش اتو گردید و او به صف مخالفان گالبا پیوست.
ز یاران رنجش هم، مانع دیدار می‌گردد غبار خاطر، آخر در میان دیوار می‌گردد
بی سبب، رنجش از وفادارن بی گنه، خشم کردن از یاران
از سرزنش غیر مشو رنجه صغیرا رنجش نبود در سخن بیهده گوئی
گریه ما تلخ و طبع میزبان رنجش پذیر صوت مطرب بر دلش بگذار گیرایی دهد
ز بیم رنجش آن طبع سرکش زنم از دل به کلک و دفتر آتش
گیبارد به‌دلیل مشارکتش در نظریه اخلاقی در فلسفه شناخته‌شده‌است. او مؤلف سه کتاب در این زمینه است. انتخاب‌های عاقلانه، احساسات مناسب: نظریه قضاوت هنجاری (۱۹۹۰) یک نظریه کلی دربارهٔ قضاوت اخلاقی و قضاوت‌های عقلانیت ایجاد می‌کند. گیبارد استدلال می‌کند که وقتی عمل، باور یا احساس کسی را به‌عنوان «عقلانی» یا موجه تأیید می‌کنیم، در حال ابراز پذیرش سیستمی از هنجارها هستیم که آن را مجاز می‌دانند. به‌طور دقیق‌تر، اخلاق در مورد هنجارهای مربوط به مناسب بودن احساسات اخلاقی (مانند گناه و رنجش) است.
او بیشتر اوقات در نزد اولجایتو بود و اولجایتو نیز به وفاداری و شجاعت او اعتماد زیادی داشت، به‌طوری که در هنگام لشکرکشی به گیلان او را با خود همراه برد. این اعتماد زیاد سلطان به مظفر و مقام بالای او باعث رنجش عده زیادی از بزرگان دربار، از جمله خواجه رشیدالدین فضل‌الله وزیر، گردید. مظفر پس از چندی در ۷۰۷ ق / ۱۳۰۷ م اجازه بازگشت به یزد را یافت ولی به سبب اختلافاتی که با مقامات آنجا پیدا کرد، به همراه پسرش محمد، به شیراز آمد و سپس، چون اولجایتو آهنگ بغداد کرد، به اردوی او آمد (۷۱۱ ق / ۱۳۱۱ م) و در یورت خانقین در نزدیکی بغداد به خدمت وی رسید و گرامی داشته شد. پس از چندی اجازهٔ بازگشت خواست و به میبد آمد.
به رنجش رفتن پرویز از آن کاخ بر او اهل حرم را داشت گستاخ
کلفت ز کجا آمد و رنجش ز کجا خاست؟ بد کرد ملالی به فراغ دل ما ریخت
سؤال که این «مرد فیلادلفیایی» کی بود، سبب رنجش مردم شد. اما افشای این‌که این مرد بوری بود با تعجب مردم مواجه شد. هیچ‌کسی در خارج از فیلادلفیا هرگز نام بوری را نشینده بودند. بوری چندان علاقه‌ای به پُست دولتی نداشت و آزادانه اذعان نمود که مدیر واقعی، دریاسالار دیوید دیکسون پورتر است.