معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 160
- جمشید
- دل پر
- چندل
- مهراب
- پریشیده
- خیمه
- بیراه
- بیدین
- مستعار
- مغضوب
- جاوید
- مهران
- جسته
- بندی
- کارگاه
- وجوهات
- دادوستد
- حضرت
- سینی
- ترسیدن
- ننگین
- رذایل
- حسد
- تصدق
- بلاگردان
- دریای مدیترانه
- چکره
- رشحه
- زغال سنگ
- هم زیستی
- خزه
- تورب
- پابرجای
- رسوخ
- خاتمه
- ثانویه
- سرفه
- جزر
- ثانوی
- مهلت
- زدن
- فرسودگی
- تنزل
- موفور
- دیموس
- پاشیر
- تقدیمی
- ثروت
- واجی
- حذف
- مکتفی
- هم آغوش
- حمدان
- جناب
- کلاسیک
- جواهری
- تکاثر
- تفاخر
- بیدار کردن
- هیجده
- زعیم
- ترهات
- خیال باطل
- ضلالت
- نینوا
- خشک ریش
- خصومت
- مناسبات
- خلعت
- کلیچه
- خانگی
- بیگانگی
- بیستمین
- دیوانگی
- منابع
- تقریبی
- ذوالعرش
- کینه جویی
- خونخواهی
- بهمن
- هنگامه
- توزیع
- تصدیع
- تطبیق
- چپق
- دخانیات
- خزانه داری
- دواوین
- زبان ایرانی
- گره خوردن
- عقد
- بیمه نامه
- نگفتنی
- درکشیدن
- تنظیم
- کلاف
- در
- دو
- بعلاوه
- سرسام
- جانکاه
- بکلی
- موشکافی
- حکمرانی
- طارق
- تنگه
- خروشیدن
- آگج
- تاراج
- کنسرت
- حتمی
- تحقیقی
- هریک
- تجزیه
- توقف
- بندر
- پیچاپیچ
- دریغ
- مسکوت
- کیلووات
- دایم
- بیخ
- بیستم
- نهیب
- تورانی
- غیاث
- بگه
- بهرام گور
- بهرام
- کرسی
- ثری
- بلند
- بهاره
- خوشباش
- یزدگرد
- مانع
- تشنج
- پویان
- دیسه
- طیور
- عالیات
- غمره
- شیربرنج
- شيت
- سجاد
- غاسق
- روایا
- غلام بچه
- ریدک
- رازداری
- رازدار
- نوایب
- رزاق
- چمن پیرا
- رزق
- رغیف
- درافتادن
- زهرآلود
- ضمیری
- مادر خوانده
- لیزی
- پالاینده
- مفاجات
- نجیع
- فرماندار
- کرجی
- کریج
- کشندگی
- شطاح
- نخجیرگان
- زجاجی
- خر
- بمثل
- تابش
- تاب و توش
- ترور
- تعلیل
- تند و تیز
- خین
- بنابراین
- جاله
- عفونت
- سکنی
- حوا
- دوانی
- تحفه
- تروش
- تش
- حبیب
- حشا
- شهردار
- نابویا
- خواه
- تاریک رو
- تثنی
- تیل
- جهانگرد
- بنی عباس
- بنیان
- بغض