معنی کلمه رغیف در لغت نامه دهخدا
غالب آمد حرص و جلدش شد ضعیف
بس گلوها را برد عشق رغیف.مولوی.زآنکه پستان شد حجاب آن ضعیف
از هزاران نعمت و خوان و رغیف.مولوی.چونکه مطرب پیرتر گشت و ضعیف
شد ز بی کسی رهین یک رغیف.مولوی.این سخن پایان نداردوآن خفیف
می نویسد رقعه در طمع رغیف.مولوی.چون ببندی شهوتش را از رغیف
سر کند آن شهوت از عقل شریف.مولوی.