جناب. [ ج َ ] ( ع اِ ) درگاه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). آستانه خانه. ( فرهنگ برهان ). ج ،اَجْنِبه. || پالان. ( منتهی الارب ). || کرانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). گرداگردو کنار و گوشه سرا و خانه. ( برهان ) ( شرح قاموس ). || عنوانی است بزرگان را، اکنون رسماً به وکلای مجلسین و وزراء خطاب شود. ( فرهنگ فارسی معین ). جناب. [ ج َن ْ نا ] ( اِ ) شرطی و گروی باشد که دو کس با هم بندند. ( برهان ). جناغ ( عامیانه ). ( حاشیه برهان چ معین ) : راست گفتی عتاب او بر من هست ازبهر بردن جنّاب.فرخی سیستانی ( از لغت فرس ص 30 ).|| جناغ زین اسب را نیز گویند که دامنه زین و تسمه رکاب باشد. ( برهان ). جناب. [ ج ِ ] ( ع اِ ) داغ که بر پهلوی شتر نهند. ( منتهی الارب ). || ریسمانی را گویند که بر گردن چاروا بندند و هر جا که خواهند ببرند. ( برهان ): فرس طوع الجناب ؛ یعنی اسبی است فرمانبردار. ( شرح قاموس ). جناب. [ ج ُ ] ( ع اِ ) بیماری ذات الجنب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). جناب. [ ج ُن ْ نا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جانب ، بمعنی کرانه و بیگانه و غریب و نافرمان. ( منتهی الارب ). رجوع به جانب شود. || رفیق هم پهلو در رفتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). جناب. [ ج َ ] ( اِخ ) موضعی است در سرزمین کلب در سماوة بین عراق و شام. ( معجم البلدان ). جناب. [ ج َ ] ( اِخ ) موضعی است بعراض خیبر و سلاح و وادی القری ، و گویند از منازل بنی مازن است ، و نصر گوید: جناب از دیار بنی فزارة بین مدینه و فید است. بعضی از شاعران عرب در شعر خود از آن یاد کنند. رجوع به معجم البلدان شود.
معنی کلمه جناب در فرهنگ معین
(جَ ) [ ع . ] (اِ. )۱ - درگاه ، آستانه . ۲ - واژه ای ا ست که برای احترام ، پیش از نام بزرگان گفته می شود.
معنی کلمه جناب در فرهنگ عمید
شرطی که با یکدیگر می بندند، جناغ: راست گفتی عتاب او بر من / هست از بهر بردن جناب (فرخی: ۴۵۱ ). ۱. عنوان احترام آمیز که پیش از نام اشخاص بزرگ ذکر می شود. ۲. [قدیمی] آستانه، درگاه.
معنی کلمه جناب در فرهنگ فارسی
ناحیه، آستانه، درگاه، اجنبه جمع، کلمه تغظیم، جناغ، شرطبندی، بازی قمارمعروف که شکستن جناغ ( اسم ) ۱- درگاه آستان .۲- عنوانی است بزرگان را ( اکنون رسما به وکلای مجلسین و وزرائ خطاب شود ) . موضعی است بعراض خیبر و سلاح و وادی القری و گویند از منازل بنی مازن است و نصر گوید : جناب از دیار بنی فزاره بین مدینه و فید است . بعضی از شاعران عرب در شعر خود ا آن یاد کنند .
معنی کلمه جناب در ویکی واژه
درگاه، آستانه. واژهای ا ست که برای احترام، پیش از نام بزرگان گفته میشود.
جملاتی از کاربرد کلمه جناب
به نقل از بریتانیکا: قرمطیان، عضو جریان شیعه اسماعیلی بودند، که ادعای عبیدالله خلیفه فاطمی نسبت به امامت را رد کردند. قرمطیان در قرن نهم تا یازدهم در عراق ، یمن و به ویژه بحرین شکوفا شدند و نام خود را از حمدان قرمط آن گرفته اند.، که رهبری این فرقه را در جنوب عراق در نیمه دوم قرن نهم بر عهده داشت. قرمطیان به دلیل شورش در سوریه و عراق در سال های ۹۰۳ تا ۹۰۶ و سوء استفاده های دو رهبر بحرینیش بدنام شدند. ابوسعید جنابی و پسرش که چندین بار به عراق حمله کردند و در سال ۹۳۰ مکه را غارت کرد و حجرالاسود کعبه را با خود برد.
در پاورقی آن مینویسند: «غیر از این مقامات در بعضی مواضع دیگر هم به نام حضرت شاه آثار و عمارات موجود است، و مسلمین از اعتقاد راسخی که به جناب شاه ولایت دارند، آن مقامات را به اسم قدمگاه شاه مردان یا زیارت سخی و غیره احترام میکنند. از آن جمله یک موضع در شمال مغرب شهر حالیهٔ کابل نیز موجود و موسوم به زیارت شاه مردان است» و بعداً مینویسد: «ولی این مقامات در حقیقت مربوط به شاه مردان نیست بلکه خرقهٔ حضرت رسول (ص) را هنگام عبور از کابل در سال ۱۱۸۲ توسط شاه بابا در آنجا گذاشتهبودند و بعداً شرح آن را در آنجا ذکر میکند.»
از آن پگاه بر آمد شه سریر زمرّد که بر جناب تو افتد ز بام چرخ زبرجد
«دگر نادرهکاری که جناب دکتر دبیرسیاقی در دورهٔ لیسانس و همچنین دورههای دیگر در دانشگاه تهران افتخار شاگردی او را داشت، فخر ادب ایران، بدیعالزمان فروزانفر بود. دکتر دبیرسیاقی آنچه را جناب بدیعالزمان در باب تاریخ ادبیات ایران در کلاس میگفتند، بدون یک کلمه کم یا زیاد، یادداشت میکردند. طرفه آنکه موقع تنظیم یادداشتها برای چاپسپاری، چند سال وقت صرف تحشیه و تنظیم فهارس کتاب میکردند.»
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به عالیجناب، شاگرد مغازه، همسایهها، روبرت و برترام، خواننده ورشویی، صدای صحرا و اسباببازی اشاره کرد.
در سال ۱۳۵۹ رشتههای گرافیک، تآتر و موسیقی نیز بدان افزود گردید و تعدادی از استادان و دانشجویان در آن دانشکده جذب شدند. از اینکه از لحاظ کمی به پنج رشته یعنی نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی، تئاتر و موسیقی رسید از لحاظ کیفی نیز باید ارتقا مینمود. خوشبختانه نظر به توجه استادان آن رشتهها خصوصاً جناب پوهنمل داکتر محمد نعیم فرحان و توجه عدهیی از هنر دوستان در ۱۸ سرطان سال ۱۳۶۳مطابق ۱۹۸۴ از سطح بخش به سطح دانشکده ارتقا نمود که با پنج بخش یادشده امور علمی و تدریسیاش مستقلانه پیش برده میشد و با وجود مشکلات زیاد الی سال ۱۳۷۱به قسم نور مال دروس آن ادامه داشت.
گشته ای رفته رفته عالیجاه بین که عالی جناب خواهی شد
منابع وی را عهدهدار وکالت علی بن موسی الرضا و علی النقی در ناحیه کوفه، مدائن و بغداد بودهاست. در دوران زندگانی علی النقی، پس از درگذشت علی بن حسین عبدربه، وی عهدهدار وکالت آن جناب گردید. در این خصوص علی الهادی نامههایی را به سایر وکلا و اهالی کوفه، بغداد و مدائن فرستاد و در وکالت و اطاعات از ابوعلی تأکید کرد.
ز عکس آن چنان روشن جنابی خراسان را درافزود آفتابی
شجره سادات موسوی خوانسار مشترک است و به جناب حسن بن عبدالله العوکلانی بن موسی کاظم میرسد. این شجره با شجره آیات سید محمدتقی خوانساری و سید محمدتقی غضنفری خوانساری مشترک است.
وهم از فراز طارم افلاک بر گذشت وز سدّه جناب رفیعت اثر نیافت
چشم زین پیش ای بت خورشید جناب راضی بودی که بیندت گاه به خواب
«رياست محترم سازمان برنامه و بودجه کشور جناب آقای دکتر نجفی
چو لختی برآمد –گشود آن جناب در از پر گهر درج یاقوت ناب
که میرود بجناب رفیع آصف عهد که با فلک ز علو بر زد آستانه او
صمد زیرا که بر معنای قصد است جناب رفعتش مأوای قصد است
منم که تا ز جناب و دور ماندستم هر آن دمی که برآرم ندیدم او ندمست