گره خوردن

معنی کلمه گره خوردن در لغت نامه دهخدا

گره خوردن. [ گ ِ رِه ْ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) بسته شدن با گره :
رشته ام تاب گره خوردن زکوتاهی نداشت
اینقدر پیچیدگی افتاد در کارم چرا؟میرزا معز فطرت ( از آنندراج ).قفل وسواسی است در کف رشته اعمالها
میخورد صد جا گره تا یک گره وا میشود.میرزا یوسف واله ( از آنندراج ).

معنی کلمه گره خوردن در فرهنگ معین

( ~ . خُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - گره به وجود آمدن . ۲ - کنایه از: بروز مشکل و مانع در کار.

معنی کلمه گره خوردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - گره ایجاد شدن : رشته ام تاب گره خوردن زکوتاهی نداشت این قدر پیچیدگی افتاد در کارم چرا ? ( معز فطرت ) ۲ - ایجاد مشکلی شدن در امری .

معنی کلمه گره خوردن در ویکی واژه

گره به وجود آمدن.
کنایه از: بروز مشکل و مانع در کار.

جملاتی از کاربرد کلمه گره خوردن

به خود پیچیده‌ام نالیدنم نتوان‌ گمان بردن به رنگ رشته فربه گشته‌ام لیک از گره خوردن
با تثبیت قدرت تأثیر گذار تانک‌ها در میدان‌های نبرد جنگ جهانی دوم، تلاش برای یافتن راه مقابله با این ادوات فزونی گرفت. یکی از موثرترین ایده‌ها در این زمینه به‌کارگیری توپ‌های خودکششی ضدتانک بود که علاوه بر ارائه توان آتش بالا، تحرک‌پذیری را نیز برای این تجهیزات فراهم می‌آورد. گره خوردن نبردها در جبهه شرقی، آغاز ضد حملات موفقیت‌آمیز قوای ارتش سرخ و ظهور تانک‌های مدرن تر همچون تانک متوسط تی-۳۴ و تانک‌های سنگین کی‌وی-۱ و آی‌اس-۱، آلمانی‌ها را بر آن داشت از زره‌پوش‌های ضدتانک با توپ‌های بزرگ‌تر استفاده کنند که اشتورر امیل یکی از آن‌ها بود.
زندگی طعمهٔ کلفت‌گردید رشته‌ها خورده‌گره خوردن ما