مهراب

معنی کلمه مهراب در لغت نامه دهخدا

مهراب. [ م ِ ] ( اِخ ) نام پادشاه کابل ، جدمادری رستم ، بدین توضیح که دختر وی رودابه از سیندخت ، زن دستان زال بود و رستم از او بزاد :
من از دخت مهراب گریان شدم
چو بر آتش تیز بریان شدم.فردوسی.تو را بویه دخت مهراب خاست
دلت را هُش ِ سام زابل کجاست.فردوسی.یکی پادشا بود مهراب نام
زبردست با گنج و گسترده کام.فردوسی.
مهراب. [م ِ ] ( اِخ ) از دیه های ساوه است. ( تاریخ قم ص 140 ).
مهراب. [ م ِ ] ( اِخ ) محلی از شق آبه و میلادجرد قم است. ( تاریخ قم ص 120 ).

معنی کلمه مهراب در فرهنگ فارسی

محلی از شق آبه و میلادجرد قم است .

معنی کلمه مهراب در فرهنگ اسم ها

اسم: مهراب (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: mehrāb) (فارسی: مِهراب) (انگلیسی: mehrab)
معنی: دارنده ی جلوه آفتاب و کسی که تابش مهر دارد، نام یکی از پادشاهان کابل، دارنده ی جلوه ی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد، ( اَعلام ) پادشاه کابل بود، همسر او سیندخت نام داشت، سیندخت مادر رودابه است و رودابه همسر زال و مادر رستم می باشد، دوستدار آب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه کابل از نوادگان ضحاک در زمان حکومت سام نریمان و پدر رودابه مادر رستم پهلوان شاهنامه

معنی کلمه مهراب در ویکی واژه

~ پادشاه کابل، همسر سیندخت و پدر رودابه است. مهراب در ماجرای عاشقی زال و دخترش رودابه در شاهنامه مطرح است و او را از نژاد ضحاک می‌شمارند. ز ضحاک تازی گهر داشتی ..... به کابل همه بوم و بر داشتی

جملاتی از کاربرد کلمه مهراب

به مهراب و دستان رسید این سخن که شاه و سپهبد فگندند بن
این بازسازی به اندازه پنجاه جریب زمین در سه طبقه به شکل پخته و بنیادی به مصرف دو میلیون و دویست هزار دلار آمریکایی از بودجه انکشافی وزارت تحصیلات عالی توسط شرکت ساختمانی حریف اعمار گردیده است که دارای سی و دو اتاق درسی، یک سالن کنفرانس، کتابخانه، آزمایشگاه، اتاق نمایشگاه مواد کشاورزی، اتاق اداری همراه با یک مهراب مسجد می‌باشد.
ز هر جنسی متاع چین طلب کرد به پیش، آورد مهرابش ره آورد
ملک را گفت مهراب: «ای خداوند اگر خواهی بقای جان فرزند
کنون چیست پاسخ فرستاده را چه گوییم مهراب آزاده را
چو مهراب شد شاد و روشن روان لبش گشت خندان و دل شادمان
چو مهراب اندرون آمد ز درگاه سپهری دید یکسر زهره و ماه
هیونی برافگند مرد دلیر بدان تا شود نزد مهراب شیر
چنان با مهر مهراب اندر آمیخت که طوق شوق او در گردن آویخت
این بنا پلانی مستطیل شکل دارد و سقف آن با طاق و گنبد پوشیده شده‌است. ورودی اصلی بنا در ضلع شرقی به شکل ایوانی بلند با قوس گهواره‌ای است که گنبدخانه در غرب آن قرار دارد. در دیوارهای شمالی و جنوبی بنا نیز ورودی‌هایی با طاق کلیدی تعبیه شده‌است که از ویژگی‌های معماری ساسانی است. مردم محلی معبد اسپاخو را کلیسا می‌خوانند اما تا کنون هیچ‌گونه شاهدی دال بر حضور مسیحیان در این گستره پیدا نشده‌است. از سوی دیگر، شکل دایره‌ای مهراب، وجود آتشدان و سوراخ میان سقف گنبد برای خروج دود، نشان می‌دهد که این جایگاه آتشکده است.
در دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی، مهربابا، با گروهی از مردم که او آن‌ها را مست‌ها می‌نامید کار گسترده‌ای انجام داد، افرادی که «مست خدا بودند.» طبق گفته بابا در اصل این افراد به دلیل تجربه سحر و جادو در سطوح بالاتر معنوی، ناتوان شده بودند. اگر چه ظاهر مست‌ها ممکن است غیر منطقی یا حتی دیوانه به نظر می‌رسید ولی بابا نشان داد که وضعیت معنوی آن‌ها در واقع بسیار بالا است، و با ملاقات با آنها، به آن‌ها کمک کرد تا از نظر معنوی پیشرفت کنند و در عین از کمک‌های آن‌ها در تلاش معنوی خود نیز بهره گرفت. یکی از معروفترین این مست‌ها، معروف به محمد مست، در اردوی مهربابا در مهراباد تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۳ زندگی می‌کرد.
فرستاد و شبی مهراب را خواند بسی با او ز هر نوعی سخن راند
ایستگاه مهراباد میانگین بارش ۲۵۱ میلی متر در سال
آبشار داله‌لان، با ارتفاع ۵۰ متر، با طبیعتی خشن در ۵۴ کیلومتری جنوب نورآباد در شهرستان دلفان در قلب مهراب‌کوه واقع است
سوی گرد مهراب بنهاد روی همی تاخت با لشکری جنگجوی