حکمرانی

معنی کلمه حکمرانی در لغت نامه دهخدا

حکمرانی. [ ح ُ ] ( حامص مرکب ) عمل و شغل حکمران. فرماندهی. حکومت.

معنی کلمه حکمرانی در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص . ) حکومت ، فرمانروایی .

معنی کلمه حکمرانی در فرهنگ عمید

حکومت، فرمانروایی.

معنی کلمه حکمرانی در فرهنگ فارسی

حکومت فرمانروایی .

معنی کلمه حکمرانی در ویکی واژه

حکومت، فرمانروایی.

جملاتی از کاربرد کلمه حکمرانی

حکمرانی بی نیاز از تخت و تاج بی کلاه و بی سپاه و بی خراج
منابعی نیز اعلام کرده‌اند که اعراب از راه اِعمال فشار و در یک روند طولانی اسلامی‌سازی - که با شکنجهٔ زرتشتیان همراه بود - اسلام را در ایران گسترش دادند. ویران کردن کتاب‌خانه‌ها، مجازات مالیاتی برای پیروان ادیان دیگر، از بین‌بردن منابع دین زرتشت و نیز تغییر زبان فارسی به عربی، از اقدامات سخت‌گیرانهٔ عرب‌های اسلام‌گرا در دورهٔ حکمرانی‌شان بود.
در سریر موشکافی شاهم از فکر رسا در دیار نظم طبعم حکمرانی می‌کند
آکا دوم کوماژن (ارمنی: Ակա Բ؛ یونانی: Άκα؛) نجیب‌زاده ارمنی‌-یونانی‌-پارسی‌تبار، از دودمان کوماژن بود که در نیمه دوم سده اول پیش از میلاد و نیمه اول سده اول میلادی می‌زیست. وی یکی از دختران مهرداد سوم بود که از ۲۰ نا ۱۲ پیش از میلاد حکمرانی می‌نمود.
چو نوشیروان حکمرانی کنی به پیرانه سر نوجوانی کنی
نباشد مرا حکمرانی به ری هم آخر یزیدم بتازد ز پی
گویند: «یکی از سلاطین را شوق طواف خانه خدا و گذاردن حج بر خاطر غلبه کرد، عازم سفر حجاز گردید، چون ارکان دولت بر این داعیه مطلع گشته عرض کردند که اگر با حشم و سپاه عزیمت این راه نمائید تهیه اسباب آن معتذر، و اگر مخفف توجه فرمائید خطر کلی متصور است علاوه بر اینکه چون مملکت از وجود پادشاه خالی گردد، انواع خلل در بنیان ملک حاصل گردد و رعیت پایمال شوند سلطان گفت: چون این سفر میسر نمی شود چه کنم که ثواب حج دریابم؟ گفتند: در این ولایت عالمی هست که سالها مجاور حرم بوده و ادراک سعادت چندین حج نموده، شاید ثواب حجی از او توان خرید سلطان خود به نزد آن عالم رفته و فیض صحبت او را دریافته، اظهار مطلب نمود عالم گفت: ثواب حجهای خود را به تو می فروشم سلطان گفت: هر حجی به چند؟ گفت: ثواب هر قدمی که در آن زده ام به تمام دنیا سلطان گفت: من زیاده از قدری اندک از دنیا ندارم و آن خود بهای یک قدم نمی شود، پس این سودا چگونه میسر می شود؟ عالم گفت: آسان است، ساعتی که در دیوان دادخواهی به عدالت پردازی، و کار بیچارگان سازی و در دیوان دادخواهی، به عدالت پردازی ثواب آن را به من ده تا من ثواب شصت حج خود را به تو ارزانی دارم و در این معامله هنوز من صرفه برده خواهم بود» و اگر کسی دیده بصیرت بگشاید و به نظر حقیقت بنگرد می بیند که لذت سلطنت و حکمرانی، و شیرینی شهریاری و فرماندهی، در عدل و دادخواهی و کرم و فریادرسی است.
سپاه یونانیان اگرچه توانستند سارد را تصرف کنند اما با مقاومت آرتافرنه حاکم سارد و برادر داریوش موفق به گشودن ارگ حکمرانی شهر نشدند. در نتیجه به کشتی‌های خود عقب نشسته و بعد در ضدحملهٔ ایرانیان غافلگیر شده و شکست خوردند.
دولت اغوز یبغو توسط ترکان اوغوز در سال ۷۶۶ میلادی تأسیس شد و از لحاظ جغرافیایی در منطقه‌ای بین سواحل دریای خزر و آرال واقع شده بود. قبایل اوغوز در سرزمین وسیعی شامل قزاقستان امروزی و منطقه دریای آرال، دره سیردریا، دامنه کوهستان قره‌داغ، حاشیه رودخانه چو و کوهستان تین شان حکمرانی می‌کردند و پایتخت آن ینگی‌کند بود.
از مهم ترین شخصیت های کاریزماتیک رهبران نظامی می توان به قاسم سلیمانی اشاره کرد چرا که وی تنها کسی بود که توانست با مدیریت و هوش عملیاتی خود در عملیات های مختلف، به نابودی داعش منجر شود و حکمرانی کاریزماتیک را به دست بگیرد.
فهرست آفرینش و دیباچهٔ وجود گنجور حکمرانی و گنجینهٔ ظفر
زور طالع بین که مفلوکی ز اهل مدرسه حکمرانی بر سپاه شاه کیهانی کند
چون وزیر جنگ آید در سخن گوئی بود حکمرانی با رعایا پادشاهی با لله
هم مکن با چاکران میزبان حکمرانی که فلان کن یا فلان
چو حکم دز آسمانی تراست تو دانی و دز حکمرانی تراست
وی پیشتر نایب هارون الرشید در بغداد بود و با بابک خرمدین نبرد کرده بود. در عهد واثق ولایتداران نفوذ یافتند. عبدالله بن طاهر، حکمرانی خراسان، طبرستان و کرمان را برعهده داشت.