ترسیدن. [ ت َ دَ ] ( مص ) خوف داشتن و خوف کردن و بیم داشتن و بیم کردن و جرئت نکردن و جبن کردن. ( ناظم الاطباء ). وجل. تهیّب. بیم کردن. هراسیدن. اندیشیدن. باک داشتن : بتا، نگارا، از چشم بد بترس و مکن چرا نداری با خود همیشه چشم پنام ؟شهید.یشک نهنگ دارد، دل را همی شخاید ترسم که ناگوارد، کایدون نه خرد خاید.رودکی.کسی کاندر آبست و آب آشناست از آب ار چو آتش بترسد سزاست.ابوشکور.فاش شد نام من بگیتی فاش من نترسم ز جنگ و از پرخاش.طاهربن فضل چغانی.تو چه پنداریا که من ملخم که بترسم ز بانگ سینی و تشت.خسروی.ساده دل کودکا، مترس اکنون نز یک آسیب خر فگانه کند.ابوالعباس.که شیری نترسد ز یک دشت گور ستاره هزاران نتابد چو هور.فردوسی.سپاهش بترسید از بیم شاه گرفتند ترکان همه کوه و راه.فردوسی.از آن راز بیرون نیارم همی که بر جان بترسم که آرم غمی.فردوسی.چو او را برزم اندرون دیدمی همیشه ازین روز ترسیدمی.فردوسی.ای بچه حمدونه غلیواژ، غلیواژ ترسم بربایدْت بطاق اندرجه. لبیبی.ترسی که کسی نیز دل من برباید کس دل نرباید به ستم چون تو ربایی.منوچهری.چو باز دانا، کو گیرد از حباری سر بگرد دم بنگردد بترسد از پیخال.زینبی.از آن ترسم که فردا رخ خراشی که چون من عاشقی را کشته باشی.( ویس و رامین ).از پادشاهان ترسیدن همی صورت نبندد. ( کلیله و دمنه ). یا دینداری بود که از عذاب بترسید یا کریمی که از عار اندیشید. ( کلیله و دمنه ). ترسم نرسی بکعبه ای اعرابی کاین ره که تو میروی بترکستان است.سعدی.از آن کز تو ترسد بترس ای حکیم وگر با چو او صد برآیی بجنگ.سعدی.نالم و ترسم که او باور کند از ترحم جور را کمتر کند.مولوی.ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست نان حلال شیخ ز آب حرام ما.حافظ ( از آنندراج ).ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سرنهفته بعالم سمر شود.حافظ ( ایضاً ).
معنی کلمه ترسیدن در فرهنگ معین
(تَ دَ ) (مص ل . ) بیم داشتن ، ترس داشتن .
معنی کلمه ترسیدن در فرهنگ عمید
بیم داشتن، دچار ترس شدن، ترس داشتن، بیمناک شدن.
معنی کلمه ترسیدن در فرهنگ فارسی
ترس داشتن، بیم داشتن، دچارترس شدن، بیمناک شدن ( مصدر ) ۱- بیم داشتن ترس داشتن خوف کردن .
معنی کلمه ترسیدن در ویکی واژه
بیم داشتن، ترس داشتن.
جملاتی از کاربرد کلمه ترسیدن
و از سردرگمی مشتریها در انتخاب محصول میترسیدند.
لتو مادر آپولون که از الهههای المپ بهشمار میرفت در هنگام حاملگی تمامی سرزمینها را پشت سر گذاشت تا مکانی برای زایمان پیدا کند اما چون شدیداً مورد حسادت هرا بود هیچیک از نقاط زمین حاضر نشدند او را پذیرا باشند زیرا از خشم هرا میترسیدند.
در یک سطح عمیق تر، یک گروه از مربیان در سنگاپور، مطالعاتی بر روی تعداد زیادی از دانش آموزان به انجام رساندند، آنها به منظور راهنمایی کودکانی که از آب خیلی میترسیدند، به انجام تعلیماتی برای فهم آبهراسی پرداختند. بسیاری از این کودکان از بودن در کنار آب واهمهای نداشتند و برایشان قرار دادن هریک از اعضای بدنشان به جز سر در آب مهم نبود. بینی و گوشها دو جایی بودند که قرار گرفتنشان در آب برای این کودکان از همه جا نامطلوبتر بود.
شعار «اگر شما چیزی برای پنهان کردن ندارید پس شما چیزی برای ترسیدن ندارید» در برنامهٔ تلویزیون مداربسته که در شهرستانهای بریتانیا امتحان شد، مورد استفاده قرار گرفت.
ابن سیرین گفت منافقان از هیچ آیت چنان نترسیدند که ازین آیت که پرده ایشان باین آیت برگرفته شد و سرّ ایشان آشکارا. و اللَّه تعالی گواهی بداد که این آن کلمت شهادت که به زبان میگویند ایشان را در عداد مؤمنان نیارد، و بگفت مجرّد ایمان ایشان درست نشود.
یکی با عقل ترسیدن، یکی از عشق ورزیدن نهاده حکمت و قدرت برای هریکی کاری
همکاری بین ایالات متحده و شوروی باعث شد تا موضوع به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شود. این شورا تصمیم گرفت که اگر صدام نیروهای خود را طبق برنامه زمانبندیشده از کویت خارج نکند، اجازهٔ استفاده از زور علیه این کشور را خواهد داد. سیاستمداران آمریکایی از این میترسیدند که عراق قصد حمله تلافیجویانه به کشور نفتخیز عربستان سعودی، که از دههٔ چهل میلادی از دوستان نزدیک آمریکا بهشمار میرفت و مخالف اشغال کویت بود، را داشته باشد. آنگاه، آمریکا و گروهی از کشورهای متحدش، شامل مصر، سوریه و چکسلواکی، دستههای بزرگی از نیروهایشان را به مرز عربستان و کویت و عراق فرستادند تا ارتش عراق را، که در آن زمان بزرگترین ارتش خاورمیانه بود، دور بزنند.
زمانی که او در مدرسه هارو تحصیل میکرد، خانواده اش از این میترسیدند که صدمه ای که به سر او در دوران کودکی در اثر سقوط از اسب وارد شده بود به ذهن او آسیب جدی رسانده باشد. با این حال وی در آموختن زبانهای یونانی و لاتین استعداد نشان داد.
آنکه لطفش گر شود فردا شفاعت خواه ما از گناه خویش ترسیدن، گناه دیگر است
چه اگر آنقدر که مشتاق دنیایند، مشتاق آخرت همی بودند، هر دو را به دست همی آوردند. و اگر همانقدر که از خلق خدا در ظاهر همی ترسند، از خداوند به باطن همی ترسیدند، در هر دو دنیا مسعود همی بودند.
نفری عظیم بودند، ششصد هزار میگویند که مرد مقاتل بود در ایشان، و جمله در تیه فرو شدند مگر دو مرد: یوشع بن نون و کالب بن یوفنا، و هارون و موسی هر دو در تیه فرو شدند بیک روایت، و موسی یوشع را خلیفه خود کرد بر بنی اسرائیل. چون مدت چهل سال بسر آمد یوشع لشکری فراهم کرد از بنی اسرائیل از فرزندان ایشان که معصیت نکرده بودند، و پس ایشان خاسته بودند، به اریحا شده بجنگ جباران، و رب العالمین جل جلاله آن فتح بدست ایشان برآورد، و آن جباران بدست بنی اسرائیل بتأیید و نصرت اللَّه همه کشته شدند. چنین گویند که روز آدینه جنگ بود. نماز شام درآمد، آفتاب فرو شده که هنوز قومی از آن جباران مانده بودند، و روز شنبه ایشان را دستوری جنگ نبود، ترسیدند که اگر فائت شود، آن نفر باقی بمانند، و بدست ایشان عاجز گردند. دست برداشت یوشع و گفت: «اللهم ازدد الشمس علیّ». آن گه گفت: بار خدایا! آفتاب در طاعت تو، و من در طاعت تو، باز آر این آفتاب، تا تمام بسر برم فرمان برداری تو. آفتاب بفرمان حق باز آمد، و یک ساعت در آن روز بیفزود، تا آن جباران همه کشته شدند، و زمین شام یک سر بنی اسرائیل را مسلم گشت.
رب العالمین گفت فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ ایشان را گفتیم کپیان گردید خوار و بی سخن و نومید و دور از رحمت خداوند عزّ و جل. چنین گویند که قومی صالحان که در میان ایشان بودند و آن را بدل منکر بودند و بزبان نهی میکردند اما تغییر آن حال نمیتوانستند کرد که قوتی و شوکتی نداشتند، این قوم جدایی گرفتند ازیشان، و دیواری بر آوردند میان هر دو گروه، ترسیدند که اگر عذابی در رسد در همه گیرد. خبر درست است از مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم
نروم سوی وی آهسته ز ترسیدن جان حذر از همرهی آبله پا دارم
جبن یعنی ترس از هر امر موهوم در مقابل آن تهورست یعنی نترسیدن از هیچ چیز و هر دو مذموم است اما میانه آن دو شجاعت است که پسندیدهاست.
عیسی گفت: شما چه قوماید که آیات و عجائب درخواهید! آن گه چون پدید آید از آن کراهیت نمائید! ما اخوفنی علیکم ان تعاقبوا و تعذبوا. سخت میترسم بر شما از عذاب و عقوبت. یا سمکة! عودی کما کنت باذن اللَّه. فعادت السّمکة مشویّة کما کانت. گفتند: یا روح اللَّه تو اولیتر که ابتدا کنی، و ازین مائده بخوری. عیسی گفت: معاذ اللَّه که من خورم، بلکه آن کس خورد که طلب کرد و خواست. حواریان بترسیدند، گفتند: نباید که فرو آمدن این مائده عقوبت و مثلت را است و سخط اللَّه. و هیچ از آن بنخوردند.
بر اساس تحقیقات انجام شده، انگیزه این اقدام توهین به ناموس خانوادگی بودهاست. برادرها شرمنده خواهرشان بودند که مستقل زندگی میکرد و روسری نداشت. آنها همچنین میترسیدند که او پسرش را طبق روایات تربیت نکند. مسنترین متهم موتلو (* ۱۹۸۰) قرار است اسلحه و برادر وسطی آلپاسلان (* ۱۹۸۱) «حمایت اخلاقی» را در نزدیکی صحنه جنایت ارائه کرد.
میبترسم زو و گر دیدن بود جمله را زو روی ترسیدن بود
بوالحسن رشک دانشمندان پایتختنشین را برانگیخت، چه آنان میترسیدند که با حضور این شهرستانی زمخترفتار که با دانش و فضیلت خود احترام همگان را برمیانگیخت، از عنایات امیر محروم شوند.
إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً (۲۷) ایشان نمیترسیدند از شمار آن روز.
سرزمینی در غرب گاندور. این سرزمین هیچگاه بخشی از قلمروهای گاندور یا حتی پادشاهی دوباره متحد نبود. آنجا سرزمین بازماندگان [درواداین]، ساکنان اصلی ارد نیمراس، بود که پس از حملهٔ نومهنوریها پراکنده شدند. شمال این سرزمین همچنین سکونتگاه [دونلندیها] نیز شده بود، اگرچه از درواداین به خاطر استفاده از تیرهای زهری میترسیدند.