بیراه

بیراه

معنی کلمه بیراه در لغت نامه دهخدا

بیراه. ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مقابل براه. راه غیرمعمول. راه تنگ و بد. ( یادداشت مؤلف ). راه پیچاپیچ. بی راهه. راه غیراصلی :
بکوه و بیابان و بیراه رفت
شب تیره تا روز بیگاه رفت.فردوسی.همی راند بیراه و دل پر ز بیم
همی برد با خویشتن زر و سیم.فردوسی.به بیراه پیدا یکی دیر بود
جهانجوی آواز راهب شنود.فردوسی.بیامد دمان با سپاهی گران
همه نره دیوان و جنگ آوران
ز بیراه مر کاخ را بام و در
گرفت و بکین اندرآورد سر.فردوسی.به بیراه لشکر همیراندند
سخنهای شاهان همیخواندند.فردوسی.دختر گفت راه خانه از آنسوست... شاه گفت بیراه فرستادم تا لشکر اسکندر او را نبینند. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ).
سپس دیو به بیراه چنین چند روی
جز که بیراه ندانی نرود دیورجیم.ناصرخسرو.گه دریا گه بالا گه رفتن بیراه
گه کوه و گهی ریگ و گهی جوی و گهی جر.ناصرخسرو.- بیراه و راه ؛ راه معلوم و راه ناشناخته. همه راهها اعم از مسلوک و معلوم و غیر مسلوک. راه و بیراه :
وز آن سوی افراسیاب و سپاه
گریزان برفتند بیراه و راه.فردوسی.نشان خواست از شاه توران سپاه
ز هر سو بجستند بیراه و راه.فردوسی.سکندر در آن دشت بیگاه و گاه
دواسبه همی راند بیراه و راه.نظامی.- || هر سو وهر طرف :
ببستند آذین به بیراه و راه
بر آواز شیروی پرویز شاه.فردوسی.چو نزدیک شهر اندرآمد سپاه
ببستند آذین به بیراه و راه.فردوسی.از افکنده نخجیر بیراه و راه
پر از کشتگان گشت چون رزمگاه.فردوسی.چو در کشورش پهلوان با سپاه
در و دشت زد خیمه بیراه و راه.اسدی.همه مردم شهر بیراه و راه
زده صف بدیوار فغفور شاه.اسدی ( گرشاسبنامه ).دگر نوبت آن شد که بیراه و راه
روان کرد رایت چو خورشید و ماه.نظامی.- راه بیراه ؛ راه غیر مسلوک. راه کم رفت و آمد. راه دشوارگذار :
از آن نامداران دو صدبرگزید
بدان راه بیراه شد ناپدید.فردوسی.- راه و بیراه ؛ راه معلوم وراه غیر مسلوک. و رجوع به بیراه و بیراه و راه و رجوع به همین ترکیب ذیل لغت راه شود.

معنی کلمه بیراه در فرهنگ معین

(ص مر. ) ۱ - گمراه ، منحرف از راه . ۲ - بی انصاف . ۳ - آن که کارهای ناشایسته کند.

معنی کلمه بیراه در فرهنگ عمید

۱. = بیراهه
۲. (صفت ) [مجاز] نامرتبط.
۳. (صفت ) [قدیمی، مجاز] ویژگی کسی که راه را گم کرده باشد، کج رو، گمراه.

معنی کلمه بیراه در فرهنگ فارسی

کسی که راه راگم کرده باشد، کجرو، گمراه، بی انصاف
۱ - ( صفت ) آنکه راه را گم کرده باشد منحرف از راه گمراه . ۲ - بی انصاف . ۳ - آنکه کارهای ناشایسته کند . ۴ - خوانندهای که خارج از مقام خواند . ۵- ( اسم ) بیراهه.

معنی کلمه بیراه در دانشنامه عمومی

بیراه ( به فرانسه: À rebours ) رمانی است از ژوریس کارل هویسمانس نویسنده فرانسوی که برای اولین با در سال ۱۸۸۴ منتشر شد.
کتاب هایی هستند که بیش از نویسنده شان در قلمرو ادبیات حائز اهمیت اند، و رمان «بیراه» از آنجمله است. منتقدان، بحق، این رمان را انجیل یا کتاب دعای پیروان «مکتب انحطاط» نامیده اند، زیرا تمامی ویژگی های این جریان فکری به بارزترین شکل در شخصیت د. اسنت، تنها پرسوناژ این رمان، تجلی یافته است: دلزدگی نسبت به جامعه صنعتی، رخوت و درماندگی چاره ناپذیر، روان نژندی مسموم و شریرانه خاص پایان سده نوزدهم. هویسمانس نه فقط تمامی این خصوصیات را در وجود داسنت جاویدان ساخته، بلکه قهرمانی آفریده که در آن واحد هم گروتسک است و هم رقت انگیز. این اشرافزاده منزجر از جامعه و بشریت، که می خواهد «خلاف جریان» عادی زندگی شنا کند و می کوشد در حسگرایی ظریف طبعانه بی قراری هایش را فرونشاند، و چون به بن بست می رسد، نجات خویش را در ایمان می جوید و رحمت الهی را طلب می کند، یکی از منقلب کننده ترین شخصیت های مشوش عالم ادبیات است، که بسیاری از دلهره ها و آشفتگی های روانی انسان مدرن را در بطن خویش دارد. استفان مالارمه یکی از مبهم ترین و مشهورترین اشعارش، «نثری برای د. اسنت» را با الهام از رمان «بیراه» نگاشت.
این کتاب در سال ۱۳۸۱ توسط کاوه میر عباسی به فارسی ترجمه شده است.
غضبی شدید بر وجودش هجوم آورد که، همچون تندباد، تلاش هایش را برای رضا به قضا دادن و کوشش هایش را برای بی تفاوت ماندن می روفت. نمی توانست این حقیقت را از خود کتمان کند: دیگر چیزی نبود که به آن دل ببندد، هیچ چیز، همه چیز بر باد فنا رفته بود؛ بورژواها، مانند کسانی که به پیک نیک بروند بر ویرانه های شکوهمند کلیسا - تلی از آوار، که مشتی مردمان وقیح، با رفتار مستهجن و مزاح های قبیح حرمتش را زیر پا می گذاشتند - جمع می شدند، شکم چرانی می کردند و تا می توانستند تنقلات می خوردند، که گویی آنجا محل تفریح و تفرج باشد. آیا خداوند هولناک سفر آفرینش و مصلوب پریده رنگ جلجتا، حداقل یک بار دیگر، برای اثبات وجودشان، عزم نمی کردند که طوفان های زیر و زبرکننده را بر پا دارند، باران های آتشین را، که در گذشته شهرهای مستوجب عقوبت و بلاد فرورفته در تباهی را به ویرانی کشانده بودند، باز برافروزند؟ آیا این لجن همچنان جاری می شد و این جهان کهنه و پوسیده را، که بر آن جز بذرهای بیدادگری نمی روییدند و از آن جز خرمن رسوایی و روسیاهی درو نمی کردند، فرا می گرفت؟ غفلتاً، در باز شد؛ دور از او، در آستانه اتاق، مردانی را دید که کلاه سه گوش بر سر داشتند، گونه هایشان را دو تیغه اصلاح کرده بودند و ریش باریکی زیر لب هایشان به چشم می خورد، و صندوق ها و مبل ها را جابه جا می کردند؛ سپس، خدمتکار سالخورده، در حالیکه چند بسته کتاب را همراه می برد، در را پشت سرش بست. د. اسنت، درمانده، خود را بر صندلی رها کرد. زیر لب گفت: «دو روز دیگر، در پاریس خواهم بود؛ بگذریم، همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد؛ امواج میانمایگی بشری، مانند آبخیزی سترگ، تا آسمان بالا می روند و پناهگاهی را که، علی رغم میل باطنی ام، سیل گیرهایش را می گشایم، فرو می بلعند. وای بر من! شهامتم را باخته ام و قلبم دردمند است! - پروردگارا، بر این مسیحی دودل و مشکوک، بر این ناباور بی ایمان که اعتقاد راسخ و راستین را می جوید، بر این زندانی محکوم به اعمال شاقه حیات که، یکه و تنها، میان ظلمت، زیر آسمانی راه می سپارد که دیگر انوار تسلی بخش امید فرسوده بر آن پرتو نمی افکنند، رحمت بی پایانت را ارزانی دار!»

معنی کلمه بیراه در ویکی واژه

گمراه، منحرف از راه.
بی انصاف.
آن که کارهای ناشایسته کند.

جملاتی از کاربرد کلمه بیراه

متون باستانی گاهی از آنها به عنوان جنگجو، شبان و گاوچران یاد می‌کنند، اما در مواقع دیگر به عنوان قبایل غارتگر اشاره می‌کنند. برخی معتقدند ابیراهای گجرات از همان نژاد آشوکا و یدوه پرستان مهاباراتا هستند.
عوض شفقت و نکو خواهی دشمنی میکنند و بیراهی
و هم ایشان را میگوید که در بیراهی و سرکشی بر پی هواء خویش رفتند و بر انبیا و داعیان راه حق، افسوس داشتند که: فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ.
ایران به لحاظ دارا بودن پتانسیل‌های فراوان در زمینه طبیعت گردی و نیز دارا بودن اقلیم‌های متفاوت، دارای کویرهای معروف لوت و مرکزی می‌باشد و از سوی دیگر به جهت دارا بودن بخش‌های کوهستانی و جنگلی بستر مناسبی را برای صنعت بیراهه‌نوردی در اختیار همگان قرار داده‌است
از دیدگاه فلسفه افلاطونی، اغواگری می‌تواند به معنای «متقاعد کردن به نافرمانی یا بی‌وفایی» یا «به بیراهه کشیدن، معمولاً با متقاعد کردن یا وعده‌های دروغین» باشد.
نیمه شبها سر بیراهه راه کشته شد ار چند نفر بی گناه
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ بدرستی که بیراه بودند پیش از قریش، أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ (۷۱) بیشتر پیشینان.
توانایی‌های فنی در داده کاوی از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند اما عوامل دیگری نیز مانند چگونگی پیاده‌سازی و نظارت ممکن است نتیجه کار را تحت تأثیر قرار دهند. یکی از این عوامل کیفیت داده‌ها است که بر میزان دقت و کامل بودن آن دلالت دارد. عامل دوم میزان سازگاری نرم‌افزار داده کاوی با بانک‌های اطلاعاتی است که از سوی شرکت‌های متفاوتی عرضه می‌شوند. عامل سومی که باید به آن اشاره کرد به بیراهه رفتن داده کاوی و بهره‌برداری از داده‌ها به منظوری است که در ابتدا با این نیت گردآوری نشده‌اند. حفظ حریم خصوصی افراد عامل دیگری است که باید به آن توجه داشت.
تو یقین میدان که شه بیراه نیست گر روی راه دگر شه راه نیست
«ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» حاضر نکردم من ایشان را که آسمان را می‌آفریدم و نه آن گه که زمین می‌آفریدم، «وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ» و نه آن گه که ایشان را می‌آفریدم، «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً (۵۱)» و هرگز بیراه کنندگان را یار گیرنده نبودم.
جهان دائم بکام شاه بادا سرای دشمنش بیراه بادا
بیگلر بیگی (بزرگ بزرگان یا شاه شاهان) را به بیراهه کشاند (کنایه از کشت و کشتار)
آن روز، در حالی که برفهای آب شده داخل کفشهایم، پاهایم را از رمق انداخته بود و از شدت سرما اشک در چشمانم نشسته بود، مردی از همسایگانمان مرا در نیمه راه مدرسه دید و سوار موتورگازی‌ام کرد. وقتی مرا به خانه رساند، کلی بد و بیراه به پدرم گفت. پدرم بعد از رفتن آن همسایه، مرا تنگ در آغوش گرفت و در حالی که می‌گریست گفت: «ناراحت نباش پسرم! برایت کفش و دستکش و لباس می‌خرم». امّا او می‌دانست که به وعده‌هایش به این زودی وفا نمی‌کند. هنوز چند سال دیگر باید می‌‌گذشت و گذشت.
وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ قوم اینجا پدران و اسلاف ایشان‌اند، میگوید: بر پی هواء پدران خویش مروید، که بیراه شدند، و دیگران را بیراه کردند، و این پدران و اسلاف ایشان سه فرقت بودند از ترسایان نسطوریان و یعقوبیان و ملکائیان. قومی گفتند که: عیسی اوست. قومی گفتند که: پسر اوست.
چندین مایا با آئوله مرتبطند که از آن جمله می‌توان به سائورون اشاره کرد پیش از آنکه توسط ملکور به بیراهه کشیده شود، کورومو (سارومان) که بعدها به سرزمین میانی رفت تا با سائورون بجنگد. سائورون از برجسته‌ترین مایاهای زیر نظر آئوله بود که به دانش متافیزیک آردا دست یافت ولی بعدها در دوره نخست به مورگوت خدمت کرد پس از آن در دورهٔ دوم و سوم به دلیل مهارت‌هایی که به‌دست آورده بود ارباب خودش شد.
الاغ طلایی داستان جوانی به نام لوکیوس را نقل می‌کند که در جامعهٔ رم وارد اجتماع می‌شود و می‌خواهد که حرکت خویش در این جامعه را از جایی آغاز سازد، امّا به بیراهه‌ای عجیب می‌رود.
تالکین در تمام داستانش این مطلب را نشان می‌دهد که شاگردان آئوله که از مهارت ساخت و صنعتگری بهره‌مند می‌شوند همگی به قدرت می‌رسند اما به دلیل ضعیف بودن روحشان همگی به بیراهه کشیده می‌شوند.
همه لاله بُد رسته بیراه و راه دو چندان که باشد عقیقین کلاه
بسی بیراهه از هر سوی رفتند همه هم پشت از صد روی رفتند
با توجه به اینکه صنعت بیراهه‌نوردی صنعتی نو در ایران می‌باشد لذا اکثر کالاهای موجود در این صنعت کالاهایی وارداتی از سایر کشورها می‌باشند که برای استفاده در کویر یا جنگل وارد ایران می‌گردند