مهلت

معنی کلمه مهلت در لغت نامه دهخدا

مهلت. [ م ُ ل َ ] ( ع اِ مهلة ).زمان. اجل. مدت. نفسة. ( منتهی الارب ). فرصت. ( غیاث ) : گفتند فرمان برداریم به هر چه فرماید امامهلتی و تخفیفی ارزانی دارد. ( تاریخ بیهقی ص 160 ).
از در مهلت نیند اینها ولیک
تو خدایا هم کریمی هم حلیم.ناصرخسرو.بشتاب سوی طاعت و زی دانش
غره مشو به مهلت دنیائی.ناصرخسرو.دشمن به مهلت قوت گیرد. ( کلیله و دمنه ). چون مهلت برسید و وقت فراز آمد هر آینه دیدنی باشد. ( کلیله و دمنه ).
مهلتشان یک نفسی بیش نه
هیچکسی عاقبت اندیش نه.نظامی.مدتی این مثنوی تأخیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد.مولوی.ادانة: به مهلت چیزی خریدن و بها را وامدار شدن. ( از منتهی الارب ).
- مهلت خواستن ؛ استمهال. ( تاج المصادر بیهقی ). زمان طلبیدن. زمان خواستن. استنظار. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). درنگی خواستن. مدت خواستن : عبدالملک از کشنده خود یک زمان امان و مهلت خواست. ( سلجوقنامه ظهیری ص 23 ). آن قدر زمان مهلت خواست سبب آنکه بعضی از این قرار از وجوه معاملات جرجان تحصیل می بایست کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). استکلاء، مهلت و تأخیر خواستن. تکلؤ، مهلت و زمان خواستن. ( منتهی الارب ).
- مهلت دادن ؛ زمان دادن. مدت دادن. تطویل. ( منتهی الارب ). فرصت دادن. تمهیل. استدراج. املا. انظار. تأجیل. ( ترجمان القرآن ). تمدید مدت کردن. امهال. امداد. درنگ دادن. درنگی کردن. اساغة. ( منتهی الارب ) :
بدین مهلت که دادستت مشو از مکر او ایمن
بترس از آتش تیزش مکن در طاعتش کندی.ناصرخسرو.امروز تا آخر روز مرا مهلت دهید تا توبه تمام بکنم و عبادت به جا آورم و بیش از این مهلت نخواهم. ( فارسنامه ابن بلخی ص 101 ).
گفت ای یاران مرا مهلت دهید
تا به مکرم از بلا ایمن شوید.مولوی.میسر نبودش کزو عالمی
ستانند و مهلت دهندش دمی.سعدی ( بوستان ).یارب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندانکه باز بیند دیدار آشنا را.سعدی ( بدایع ).به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
ترا که گفت که این زال ترک دستان گفت.حافظ.- مهلت داشتن ؛ زمان داشتن. مدت داشتن. فرصت داشتن. وقت و زمان معین داشتن :

معنی کلمه مهلت در فرهنگ معین

(مُ لَ ) [ ع . مهلة ] (اِ. ) درنگ ، تأخیر.

معنی کلمه مهلت در فرهنگ عمید

۱. زمان مشخص برای انجام کاری.
۲. (اسم مصدر ) = * مهلت دادن
۳. [قدیمی] زمان.
* مهلت خواستن: (مصدر لازم ) زمان خواستن، فرصت طلبیدن.
* مهلت دادن: (مصدر متعدی ) زمان دادن، فرصت دادن.

معنی کلمه مهلت در فرهنگ فارسی

زمان دادن ، درنگ و آهستگی ، رفق ومدارا
۱ - ( مصدر ) زمان دادن . ۲ - ( اسم ) آهستگی . ۳ - فرصت درنگ .

معنی کلمه مهلت در ویکی واژه

مهلة
درنگ، تأخیر.

جملاتی از کاربرد کلمه مهلت

می شود دانه انگور به مهلت می ناب مهر طاقت به لب پر گله می باید زد
با آمدن قرن ۱۳ اوضاع برای یهودیان بدتر شد. در سال ۱۲۱۸، انگلستان اولین کشوری در اروپا بود که یهودیان را مجبور به پوشیدن نشان کرد. مالیات به‌طور فزاینده‌ای افزایش یافت. بین سال‌های ۱۲۱۹ و ۱۲۷۲، ۴۹ نوع مالیات بر یهودیان وارد شد، که مجموع آن حدود ۲۰۰۰۰۰ مارک، پول هنگفتی می‌شد. اولین گام اصلی برای اخراج یهودیان در سال ۱۲۷۵ و با اجرای اساس‌نامه یهودیت برداشته شد. این قانون ربا را ممنوع اعلام کرد و به یهودیان ۱۵ سال مهلت داد تا خود را با شرایط کنونی سازگار کنند. با جو ضد یهودی موجود، ورود آن‌ها به کشاورزی و بازرگانی نیز آسان نبود.
انتظار و مهلت از مقصود تو دورست از آنک‌ چرخ با تو یکدل است و بخت با تو سازگار
ای خوش آن گریه که شوید ز شبم مهلت خواب همچو شمعم ندهد اشک، دمی فرصت خواب
روزی سه چار اگر اجلت مهلتی دهد بگذار خلق را و در کردگار گیر
انجماد ویژگی در اسکرام بان هنگامی که مهلت پروژه در حال نزدیک شدن است استفاده می‌شود. این بدان معنی است که تنها ویژگی‌هایی که تیم برای توسعه در حال فعالیت بر روی آن‌ها است هنوز هم می‌تواند توسط تیم بر روی آن‌ها کار انجام شود و هیچ ویژگی اضافی را نمی‌توان اضافه کرد.
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت چندان که بازبیند دیدار آشنا را
با توجه به اینکه کشف دلیل جدید، ماهیتاً رویدادی است که نمی‌توان برای آن زمان تعیین نمود، لذا این درخواست فاقد مهلت می‌باشد و در هر زمان قابل طرح می‌باشد.
در این شرایط با دعوت حوثی‌ها نشستی به نام «کنفرانس ملی یمن» در صنعا با حضور نمایندگان گروه‌های سیاسی یمن و سران نظامی و امنیتی همسو برگزار شد و پس از سه روز اعلام شد بیانیه‌ای به تصویب رسید که در آن در خواست رفع خلاء سیاسی ادعایی را خواستار بود: «ما به گروه‌های سیاسی در یمن سه روز مهلت می‌دهیم تا خلأی کنونی در کشور را پر کرده راهکاری برای حل بحران کشور بیابند و در صورت شکست گروه‌های سیاسی، رهبران انقلاب [که مخالفان آن را کودتا می‌خوانند] اوضاع کشور را به دست می‌گیرند.».
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو تو را که گفت که این زال تَرک دَستان گفت؟
دوروزه مهلت خود صرف میگساری کرد چه غافل است به این عمر مختصر لاله
اگر آگهی ز مهلت مکش انتظار فرصت همه بی‌گه است باید عملت پگاه‌ کردن
اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی و مشاور مهدی کروبی، نیمه شب ۲۶ تیر ۱۳۹۴ در بدو ورود به کشور در فرودگاه امام خمینی تهران بازداشت شد. اسماعیل گرامی مقدم که نمایندگی مردم بجنورد در مجلس هفتم را برعهده داشت، ۲۶ تیر ۱۳۹۴ به دنبال پایان مهلت ویزای خود به کشور بازگشت که در فرودگاه توسط مأموران امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
منزل بسی دور و بپا ما را شکسته خارها واماندگان را مهلتی ای کاروان سالارها
بده به وی تو دمی مهلت ای ستم بنیاد که مانده در ره او چشم سید سجاد
البته قوانینی در ایران برای حفظ محیط زیست وضع شده‌است. از آن جمله می‌توان به دستوری اشاره کرد که توسط سازمان حفاظت محیط زیست در سال ۱۳۷۹ وضع شده که طبق آن به صنایع مصرف‌کنندهٔ پنبهٔ کوهی فرصت داده شده تا ظرف مدت ۷ سال مصرف این ماده را قطع کرده و از مواد دیگر به جای آن در تولیدات خود استفاده کنند. البته با وجود این که مهلت تعیین شده پایان یافته هیچ‌یک از صنایع مصرف‌کنندهٔ پنبهٔ کوهی اقدام جدّی در این خصوص انجام نداده‌اند. همچنین این دستور تأکید می‌کند که احداث هر واحد صنعتی که از پنبهٔ کوهی در تولیدات خود استفاده کنند ممنوع است.