ننگین. [ ن َ ] ( ص نسبی ) معیوب. زشت. ( غیاث اللغات ) ( از برهان قاطع ) ( از جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). عیب دار.( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) : هست پاک و حلال و رنگین روی نه حرام و پلید و ننگین روی.سنائی.|| بدنام. ( انجمن آرا ). باننگ. مخفف ننگ گین. صاحب ننگ. ( یادداشت مؤلف ). دارای ننگ. رسوا. ( فرهنگ فارسی معین ). || سرشکسته. ( یادداشت مؤلف ). || ساده و برهنه . ( آنندراج ).
معنی کلمه ننگین در فرهنگ معین
( ~. ) (ص نسب . ) شرم آور.
معنی کلمه ننگین در فرهنگ عمید
ننگ دار، بدنام، زشت و رسوا.
معنی کلمه ننگین در فرهنگ فارسی
شرم وحیا، آبرووحرمت، زشتی ورسوایی نیزگویند ( صفت ) ۱ - دارای ننگ بد نام رسوا. ۲- زشت .
جملاتی از کاربرد کلمه ننگین
مابقی دفاع شالودهای کاملاً دینی دارد. سقراط تعلیم فلسفه را وظیفهای دینی میداند که خدا به او متحوّل کرده، چنانچه ترک این وظیفه همچون ترک وظیفهٔ سربازی، ننگین خواهد بود. اگر سقراط را بدین شرط حیات بخشند که دیگر به اندیشه نپردازد، در پاسخ خواهد گفت:«ای مردم آتن، من شما را حرمت میگذارم و دوست میدارم؛ ولی اطاعت خدا را بر اطاعت شما ترجیح میدهم؛ و تا هنگامی که جان و توان دارم از فلسفه و تعلیم آن دست نخواهم کشید... زیرا بدانید که این امر خداست و به عقیدهٔ من تاکنون هیچ امری که از خدمت من به خدا بزرگتر باشد؛ در شهر روی ندادهاست.»
تف به تو تف بر من و تفو به تو ای پست مردمِ ننگین و شرمسار علیجان
روحالله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین ۱۵ خرداد شناخته شد.
گفت عیسی را یکی ننگین چرا داری بدن گفت بابد روح پاک از کفر خذلان داشتن
نازم این نامه های ننگین را که بروز جزا فرستادی
ای فسرده عاشق ننگین نمد کو ز بیم جان ز جانان میرمد
أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ (۲۰) نه شما را از آبی ننگین و خوار آفریدیم؟
مرا هم تو به هر رنگی که خوانی اگر رنگین اگر ننگین ندانم
خودت بنوش ازین تلخ بادهٔ ننگین
جامهٔ ننگین لکهدار به تن کرد دوخت هر آن بیشرف به قتل تو پاپوش
در نتیجه فرمان حمله صادر شد و در اثر این حمله که از ذیحجه ۱۲۴۱تا آخر محرم ۱۲۴۲ انجام گرفت تمام نواحی که مطابق «معاهده گلستان» تسلیم روسها شده بود از جانب قوای ایران مجدداً پس گرفته شد. اگرچه این پایان جنگ نبود و امپراتوری تزار شکست سنگینی به ایران تحمیل کرد و ایران مجدداً مجبور به پذیرش عهدنامه ننگین دیگری به نام ترکمنچای گردید.
خرقهٔ ننگین بهلکه خلعت رنگین آیدت از خازنان حضرت داور
دانک این نفس بهیمی نر خرست زیر او بودن از آن ننگینترست
.همسرایان: میگویند مادرت در این پیوند ننگین همسر تو بود