سجاد

معنی کلمه سجاد در لغت نامه دهخدا

سجاد. [ س َج ْ جا ] ( ع ص ) بسیار سجده کننده. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). مبالغه در سجود.
سجاد. [ س َج ْ جا ] ( اِخ ) لقب ابومحمدعلی بن عبداﷲبن عباس بن عبدالمطلب مکنی به ابومحمد. از اعیان تابعین است و به کثرت عبادت و نماز مشهور است او را لقب سجاد داده اند بسال 40 هَ. ق. متولد شد و در سال 118 هَ. ق. در شام در گذشت. رجوع به علی بن عبداﷲبن عباس و ابوالاملاک و اعلام زرکلی ص 678 شود.
سجاد. [ س َج ْ جا ] ( اِخ ) علی بن حسین بن علی معروف به سجاد و مکنی به ابوالحسن و ملقب به زین العابدین. امام چهارم شیعیانست. رجوع به ابوالحسن علی بن حسین بن علی و علی بن حسین شود :
سپس ِ باقر و سجاد روم در ره دین
تو بقر رو سپس عامه که ایشان بقرند.ناصرخسرو.
سجاد. [ س َج ْ جا ]( اِخ ) لقب محمدبن ذکران. از اصحاب امام صادق است.

معنی کلمه سجاد در فرهنگ معین

(سَ جّ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار سجده کننده .

معنی کلمه سجاد در فرهنگ عمید

کسی که سجده بسیار کند، بسیارسجده کننده.

معنی کلمه سجاد در فرهنگ فارسی

لقب امام چهارم زین العابدین بن حسین ۴
بسیارسجده کننده، لقب زین العابدین علی بن الحسین
( صفت ) بسیار سجده کننده .
لقب محمد بن ذکران از اصحاب امام صادق است .

معنی کلمه سجاد در فرهنگ اسم ها

اسم: سجاد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sajjād) (فارسی: سَجّاد) (انگلیسی: sajjad)
معنی: بسیار سجده کننده، لقب امام چهارم شیعیان، ( اَعلام ) لقب زین العابدین ابن حسین ( ع )، امام چهارم شیعیان ملقب به امام سجّاد ( ع )، ( در اعلام ) لقب امام چهارم زین العابدین ابن حسین ( ع )، بسیار سجد کننده

معنی کلمه سجاد در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:امام زین العابدین (ع) (مدینه ۳۸ـ همان جا ۹۵ق)

معنی کلمه سجاد در ویکی واژه

بسیار سجده کننده.

جملاتی از کاربرد کلمه سجاد

در مسابقه رزمی سجاد غریبی و مارتین فورد بازیگر، مارتین فورد در زمان مسابقه اکبر چریکی را در پیج خود معرفی کرد. وبه گفته ان با مارتین فورد دوست است
این روستا در دهستان سجادرود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۹ نفر (۹خانوار) بوده‌است.
همچنین در طبقات ابن سعد، عالم سنی، و کشف الغمه اثر علی بن عیسی اربلی، عالم شیعه، از قول جابربن عبدالله انصاری نقل شده است که در میان نسل انبیا، کسی چون سجاد دیده نشده است.
سجاد افشاریان (زادهٔ ۳۱ فروردین ۱۳۶۴ در شیراز) نویسنده، بازیگر و کارگردان ایرانی است.
امامزاده عبدالله امامزاده ای در منطقه شهرری در جنوب تهران است. نسب این امامزاده به امام سجاد می‌رسد. همچنین تعداد زیادی از مشاهیر مذهبی، علمی، ادبی و سیاسی در آنجا مدفون هستند. گمان می‌رود بقعهٔ داخلی آن مربوط به دورهٔ صفوی باشد. آرامگاه‌های خانوادگی واقع در محوطهٔ این امام‌زاده به سبک معماری دورهٔ قاجار، پهلوی اول و دوم ساخته شده‌اند و دفن مردگان مگر در گورهای از پیش خریداری شده در آن‌جا از دههٔ پنجاه متوقف شده‌است. مجموعه گورستان امامزاده عبدالله در چهارده اردیبهشت ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد.
این روستا در دهستان سجادرود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۲۱۷ نفر (۸۴خانوار) بوده‌است.
بس پرده مصحف که چلیپای تو بدرید بس حرمت سجاده که زنار تو بشکست
چنان شد عام در دوران چشمش وسعت مشرب که با سجاده زاهد ساحت میخانه می روبد
آرامگاه پیروز نهاوندی یا آرامگاه ابولولو یا آرامگاه بابا شجاع‌الدین؛ نام آرامگاهی تاریخی مربوط به دورهٔ ایلخانی است و در شهرستان کاشان، شهر کاشان واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۰۹۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. که برخی شیعیان معتقدند مدفن پیروز نهاوندی، قاتل عمر بن خطاب، است. در سمت چپ، جلو بقعه، سنگ قبری است متعلق به سید عزالدین بن شمس‌الدین که مطابق همین سنگ قبر، کنیه‌اش با هجده نسل، به فرزند سجاد (امام شیعیان) می‌رسد.
آپاراتچی فیلم ایرانی به کارگردانی قربانعلی طاهرفر، نویسندگی حسین تراب‌نژاد و احسان لطفیان و تهیه‌کنندگی سجاد نصراللهی‌نسب محصول سال ۱۴۰۲ می‌باشد. این فیلم در چهل و دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر اکران شد.
پدر وی سجاد هلیلویچ اهل بوسنی و هرزگوین است و مادرش ونسا کرووات است. پدرش پیشتر برای تیم‌های ملی کرواسی و بوسنی و هرزگوین به میدان رفته.
هر که سجاده خود بر سر آب اندازد همچو کف در نظر همت مردان پوچ است
امامزاده زید (از نوادگان سجاد) مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در استان تهران، تهران، بزرگراه آیت‌الله سعیدی (جاده ساوه)، بعد از چهارراه یافت آباد نرسیده به سه راه نعمت‌آباد، محله شهرک ولیعصر، کوچه امامزاده زید واقع می‌باشد.
چون زاهدی عنود، به سجادهٔ کبود برکرده از سجود، سر و روی با خدا
آن امام و پیشوای متقین سیدالسجاد زین‌العابدین
گلش در پاکدامانی چو مهتاب زبرگ انداخته سجاده بر آب
بوق چبود طاعت و آداب ما منبر و سجاده و محراب ما
زحمت خرقه و سجاده برم چند نشاط همه دانند که من رندم و دیوانه و مست
دید سجادش چو دیگ دَن به جوش گفت با وی مهلاً ای عمّه خموش
همچو اختر مهره بازی ورد تست اما چو قطب بر سر سجاده هر شب سبحه گردانی کنی