غاسق
معنی کلمه غاسق در فرهنگ معین
معنی کلمه غاسق در فرهنگ عمید
۲. شب بسیار تاریک، شب تاریک.
۳. (اسم ) مار سیاه.
۴. (اسم ) قمر، ماه.
معنی کلمه غاسق در فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) تاریک شونده مظلم . ۲ - ماه . ۳ - شب هنگام وقت غروب شفق . ۴ - تاریکی بعد از غروب . ۵ - شب تاریک .
معنی کلمه غاسق در دانشنامه اسلامی
معنی غَسَقِ: اولین مرحله از ظلمت و تاریکی شب (کلمه غسق به معنای اولین مرحله از ظلمت شب است ، وقتی گفته میشود قد غسق اللیل معنایش این است که تاریکی شب فرا رسید ، و غاسق شب ، آن ساعتی است که شفق و سرخی سمت مغرب ناپدید شود . )
ریشه کلمه:
غسق (۴ بار)
«غاسِق» از مادّه «غَسَق» (بر وزن شفق) به گفته «راغب» در «مفردات»: به معنای شدت ظلمت شب است که در نیمه شب حاصل می شود، و لذا قرآن مجید به هنگام اشاره به پایان وقت نماز مغرب می فرماید: «إِلی غَسَقِ اللَّیْل». و این که در بعضی از کتب لغت «غسق» به معنای تاریکی آغاز شب تفسیر شده، بعید به نظر می رسد; به خصوص این که ریشه اصلی این لغت به معنای امتلاء (پر شدن) و سیلان است و مسلماً تاریکی شب هنگامی پر و لبریز می شود که به نیمه رسد. یکی از مفاهیمی که لازمه این معنا است، هجوم و حملهور گشتن است، لذا در این معنا نیز استعمال شده.
بنابراین، معنای «غاسق» در آیه مورد بحث، یا «فرد مهاجم» است، یا هر «موجود شرور» که از تاریکی شب برای حمله کردن استفاده می کند; زیرا نه فقط حیوانات درنده و گزنده شب هنگام از لانه ها بیرون می آیند و زیان می رسانند، بلکه افراد شرور و ناپاک و پلید نیز، غالباً از تاریکی شب برای مقاصد سوء خود استفاده می کنند.
معنی کلمه غاسق در ویکی واژه
ماه.
شب تاریک.
جملاتی از کاربرد کلمه غاسق
ذات تو در مجامع ابنای روزگار چون نور ماه در دل شبهای غاسقست
حکایت کرد مرا دوستی که دل در متابعت او بود و جان در مشایعت او، که وقتی از اوقات که شب جوانی مظلم و غاسق بود و درخت.
پیش از آنکه بیاض کافور بر سواد این منشور بدمد و تباشیر صبح صادق بردیاجیر این شب غاسق بتند که؟ عشق ماه رویان از سیاه رویان خوبتر آید و مهر خورشید خدان از مستوی قدان درست تر بود.
صبح صادق تا بود چون روی دلبر با فروغ شام غاسق تا بود چون موی جانان از ظلام
ظاهر و باطن جهان هست چون ذات یک وجود ظاهر زیم چو روز من نه که چو لیل غاسقم(؟)
نزدیک زمره علما و فرقه فضلا درست و صحیحست که: ضیاء را بر ظلام و صبح را بر شام ترجیحست پس روی بمن کرد و من بر گوشه ای از آن هنگام و بر طرفی از آن مقامه متفکر آن مقالت و متحیر آن حالت بودم، گفت: ای جوان متعزز و ای ناقد ممیز، چه گوئی میان شب غاسق و صبح صادق فرقی هست یا نه؟
یا ندیمی فی اللیالی الغاسقه قل حکایات القلوب العاشقه
شبهگون چون شب غاسقگرفته چون دل عاشق به اشک دیدهٔ وامق به رنگ طرهٔ عذرا
خال تو در زیر زلفت چون من دلسوخته محرم اسرار خود شبهای غاسق ساخته
به شادی همی زی و رامش همی خور خدایت نگهدار من شر غاسق