تثنی

معنی کلمه تثنی در لغت نامه دهخدا

تثنی. [ ت َ ث َن ْ نی ] ( ع مص ) دوتاه شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دوتا شدن. ( زوزنی ) ( ناظم الاطباء ). بدو درآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || گردیده شدن. ( شرح قاموس ). بازگردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انصراف. ( قطر المحیط ). || خرامیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ): تثنی فلان فی مشیته ؛ تمایل.

معنی کلمه تثنی در فرهنگ معین

(تَ ثَ نِّ ) [ ع . ] (مص ل . ) خمیدن ، دوتا شدن .

معنی کلمه تثنی در فرهنگ عمید

۱. دو تا شدن، خمیدن.
۲. خم وراست شدن.

معنی کلمه تثنی در فرهنگ فارسی

( مصدر ) خمیدن نوان شدن دو تا شدن .

معنی کلمه تثنی در ویکی واژه

خمیدن، دوتا شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه تثنی

فان نکثت هذه البیعة او شیئا منها او بدّلت شرطا من شروطها او نقضت رسما من رسومها او غیّرت امرا من امورها مسّرا او معلنا او محتالا او متأوّلا او مستثنیا علیها او مکفّرا عنها او ادهنت او اخللت فیما اعطیت من نفسی و فیما اخذت به [من‌] عهود اللّه و مواثیقه علی ان ارغب عن السبل الّتی یعتصم بها من لا یحقّر الامانة و لا یستحلّ الغدر و الخیانة و لا یثبّطه شی‌ء عن العقود المعقودة فکفرت بالقران العظیم و من انزله و من نزل به و من انزل علیه و برئت من اللّه و رسوله و اللّه و رسوله منّی بریئان و ما آمنت بملائکة اللّه و کتبه و رسله و الیوم الآخر .
به عنوان مهم‌ترین عوامل تهدید می‌توان از وجود مجتمع ۱۷ هکتار صدف سیبلی، ۲۵ هکتار محل جمع‌آوری و دفن زباله شهرستان، مستثنیات، تغییر کاربری اراضی، تعارضات به اراضی حاشیهٔ تالاب، چرای دام، شکار و صید غیرمجاز، تأسیسات جهانگردی و برداشت صدف نام برد.
در حالی که قرار بود خبرگزاری ایرنا طبق اصل ۴۴ قانون اساسی به بخش خصوصی واگذار شود، پس از موافقت سید علی خامنه‌ای با درخواست علی‌اکبر جوانفکر، مدیر خبرگزاری ایرنا، مبنی بر مستثنی شدن ایرنا از فهرست شرکت‌های صدر اصل ۴۴، خصوصی‌سازی این خبرگزاری منتفی شد.
۵- سفر تثنیه؛ تکرار شرایع و مقررات و فرمان‌های اسفار قبلی از زبان حضرت موسی (ع) خطاب به بنی اسرائیل به‌طور اختصار و تعیین یوشع به‌عنوان رهبر بنی اسرائیل و درنهایت، درگذشت حضرت موسی (ع) پیغمبر است و، چون تکرار احکام و گزارش‌های قبلی است، گاه آن را «تکرار تورات» یا «تورات مکرر» گویند. در سنت یهودیت و مسیحیت، تورات را به موسی (ع) نسبت می‌دهند ولی چنین برداشتی ندارند که عین الفاظ تورات، وحی الهی است؛ لذا از این نظر با مسلمانان فرق دارند، زیرا مسلمین تورات تحریف نشده را عین وحی الهی می‌دانند.
چون بزرگان ما که به رزانت رای و دقت نظر از اکابر ادوار سابق مستثنی‌اند به استقصای هر چه تمامتر در این باب تامل فرمودند، رای انور ایشان بر عیوب این سیرت واقف شد.لاجرم در ضبط اموال و طراوت احوال خود کوشیده نص تنزیل را که «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا» و دیگر «ان الله لایحب المسرفین» باشد، امام امور و عزایم خود ساختند؛ و ایشان را محقق شد که خرابی خاندان‌های قدیم از سخا و اسراف بوده است. هر کس که خود را به سخا شهره داد، دیگر هرگز آسایش نیافت: از هر طرف ارباب طمع بدو متوجه گردند، هر یک به خوش‌آمد و بهانه دیگر آنچه دارد از او می‌تراشند. و آن مسکین سلیم‌القلب به ترهات ایشان غرّه می‌شود، تا در اندک مدتی جمیع موروث و مکتسب در معرض تلف آورَد و نامراد و محتاج گردد. و آنکه خود را به سیرت بخل مستظهر گردانید و از قصد قاصدان و ایرام سائلان در پناه بخل گریخت، از دردسر مردم خلاص یافت و عمر در خصب و نعمت گذرانید.
این چنین سیریست مستثنی ز جنس کان فزود از اجتهاد جن و انس
غلب الفرد علی‌الشفع بلی واتحدا ان تثنی شبح فی نظر الحولاء
در علم به‌طور کلی تا وقتی پژوهشگران مختلف پدیده‌ای را مکرراً مشاهده و تأیید نکنند، آن پدیده اثبات شده تلقی نمی‌شود؛ بنابراین، مهم‌ترین انتقاد در این زمینه این بوده که فراروانشناسی هنوز نتوانسته‌است در خصوص صحت پدیده‌های فراروانی حتی یک مدرک معتبر ارائه دهد که سایر پژوهشگران بتوانند آن را تکرار کنند. حتی پژوهشگر واحدی که افراد معینی را چند بار آزمایش می‌کند ممکن است در یک مورد نتایج آماری معنی‌داری به‌دست‌آورد اما در موارد دیگر موفق نباشد. روش گانزفلد نیز از این قاعده مستثنی نیست. از میان ۲۸ پژوهش مورد استناد در مباحثهٔ فوق در ۴۳ درصد موارد، نتایج آماری معنی‌دار بود.
قال ابن عباس ما من احد یدخله رعب بعد موسی ثمّ یدخل یده فیضعها علی صدره الّا ذهب عنه الرّعب، فَذانِکَ قرأ ابن کثیر و ابو عمرو بتشدید النّون و هو تثنیة ذلک و قرأ الباقون بالتخفیف و هو تثنیة ذاک، و النّون المشدّدة بدل اللام فی ذلک و معنی الایة: فذانّک اللّذان اریتکهما من الید و العصا حجتان من ربّک تدلان الخلق علی صحة نبوّتک فامض بهما الی فرعون و الاشراف من جنوده و ادعهم الی توحید اللَّه و طاعته إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ کافرین.
خُلق محمدی شده مستنکر دستور ایزدی شده مستثنی
صرف‌نظر از هزینه، سختی بالای کربن به معنی شکنندگی آن است. در حقیقت موادی که حالت کریستالی دارند، تا حدی ترد و شکننده هستند و کربن هم از این قاعده مستثنی نیست. این شکنندگی گاهی دردسرساز می‌شود.
از آنجایی که تجاوز به عنف، برخلاف زنا، در قرآن ذکر نشده‌است، تجاوز به عنف در حال حاضر از شمول قانون مجازات اسلامی مستثنی شده‌است.
اکثریت محققان مدرن کتاب مقدس معتقدند که تورات (کتب پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه، که به زبان عبری کلاسیک نوشته شده است، در دوره پس از تبعید (یعنی پس از حدود ۵۲۰ پ. م)، بر اساس نوشته‌های قبلی و سنت‌های شفاهی و همچنین واقعیت‌های جغرافیایی و سیاسی معاصر به شکل کنونی خود رسیده است.
در نامگذاری بسیاری از این مناطق ردپایی از اصل و ریشه بریتانیایی دیده می‌شود؛ مثلاً در نیس که اولین مرکز تفریحی ایام تعطیلات در فرانسه بود مراسم ویژه‌ای به نام پرومناد دزانگلی برگزار می‌شود. در بسیاری از دیگر ایام تاریخی قاره اروپا و حتی نامگذاری هتل‌های قصرگونه نیز این قاعده مستثنی نیستند و نام‌هایی چون هتل بریستول، کارلتون و مجستیک جملگی نشان از تأثیرگذاری‌های مشتری‌های انگلیسی دارند.
در این زمان کلیه ارمنی‌ها در حرفه‌ها و صنایع و تعداد کمتری نیز در تجارت و خدمات به کار گماشته شدند. این را نیز باید خاطرنشان ساخت که، ارمنی‌ها ای که منحصراً مشغول به فعالیت‌های مذهبی بودند از این گزارش‌ها به دلیل ماهیت کاملاً روحانی کارشان مستثنی می‌شدند. وضعیت اقتصادی ارمنی‌ها در طبقه متوسط قرار داشت، این وضعیت مالی به شدت از طریق کمک‌های مالی ارمنیان حمایت می‌شد. این امر قطعاً دلیل دیگری بر توانایی این جامعه در توسعه و کنترل محله خود بوده‌است در ضمن سایر جوامع مسیحی در این زمان در نواحی تاریخی اطراف کلیسای مقبره مقدس زندگی می‌کردند.
فَإِنْ تُبْتُمْ ای رجعتم عن الکفر و اخلصتم التّوحید، فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ من الاقامة علی الکفر وَ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ عن الایمان، فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ای لا تعجزونه هربا. آن گه ایشان را بعذاب آخرت بیم داد گفت: وَ بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِیمٍ آن گه قومی را از برائة عقود مستثنی کرد، ای وقعت البراءة من المعاهدین النّاقضین للعهود.
بنص لا تثنی بل تثلث بهر دو ثالثی باشد معین