غیاث

معنی کلمه غیاث در لغت نامه دهخدا

غیاث. ( ع اِ ) فریادرس. ( مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). چیزی که بدان مخلصی یابند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آنچه خدای ترا بدان پناه دهد. ( از اقرب الموارد ). اصل آن غواث بوده است و او را به یاء قلب کرده اند. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). غَوث. ثِمال :
ایا غیاث ضعیفان و غیث درویشان
به باغ مدح تو بر شاخ معرفت بارم.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 287 ).غیاث ملت اقضی القضاة عزالدین
که بحر دستش زرین بخار میسازد.خاقانی.یا غیاثی عند کل کربة
یا معاذی عند کل شهوة.مولوی ( مثنوی ).|| ( اِمص ) فریادرسی.( منتهی الارب ). اغاثه. ( متن اللغة ). || فریادخواهی. ( منتهی الارب ). پناه و یاری خواستن. اسم مصدر است. ( از متن اللغة ).
غیاث. ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. فریادرس بندگان. ( مهذب الاسماء ). غیاث المستغیثین نیز گویند.
غیاث. ( اِخ ) جدی جاهلی است ، و بنی غیاث بطنی از جذام اند از قحطانیه. مساکن آنان در حوف ، واقع در مصر بوده است. ( از اعلام زرکلی چ 1346 هَ. ق. ج 2 ص 761 ).
غیاث. ( اِخ ) قریه ای است در نیم فرسنگی مغرب شهر داراب. ( فارسنامه ناصری ).
غیاث. ( اِخ ) ابن ابراهیم تمیمی کوفی. از رواة حدیث و تابعی است. رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 150 شود. سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: غیاث بن ابراهیم یکی از ده محدث بود که پیش مهدی بن منصور ( سومین خلیفه عباسی ) آمد. رجوع به تاریخ الخلفاء ص 182 شود.
غیاث. ( اِخ ) ابن ابراهیم نخعی. محدث است ضعیف.( منتهی الارب ). محدثی متروک است. ( از تاج العروس ).
غیاث. ( اِخ ) ابن ابی شیبة حبرانی. شیخی است از برای بشربن اسماعیل. ( از تاج العروس ).
غیاث. ( اِخ ) ابن المسیر. رجوع به غیاث بن مسیر شود.
غیاث. ( اِخ ) ابن جعفر. وی مستملی ابن عینیه بود. ( از تاج العروس ).
غیاث. ( اِخ ) ابن حَکَم. شیخی است از برای حرمی بن حفص. ( از تاج العروس ).
غیاث. ( اِخ ) ابن عبدالحمید. محدث است و از مطر وراق روایت کند. ( از تاج العروس ).
غیاث. ( اِخ ) ابن غوث بن الصلت بن طارقةبن عمرو. ملقب به اخطل و مکنی به ابومالک. رجوع به اخطل غیاث بن غوث و اعلام زرکلی ج 2 ص 761، روضات الجنات ص 520، اسماء المؤلفین و فهرست عقدالفرید شود.

معنی کلمه غیاث در فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) فریادرس ، از نام های خداوند.

معنی کلمه غیاث در فرهنگ عمید

۱. فریادرسی.
۲. (اسم، صفت ) فریادرس.
۳. (اسم، صفت ) از نام های خدای تعالی.

معنی کلمه غیاث در فرهنگ فارسی

فریادرسی، فریادرس، نامی ازنامهای خدای تعالیغیاث المستغیثین:فریادرس فریادخواهان
۱ - ( مصدر ) چیزی که بدان مخلصی یابند ۲ - فریادرس ۳ - نامی از نامهای خدای متعال ۴ - ( اسم ) فریادرسی اغاثه ۵ - فریاد خواهی پناه خواهی .
ادیب منشی و مترجم دارالترجمه خاصه بود او رساله اوزان و مقادیر مقریزی را از عربی بفارسی در سال ۱۳٠۱ ه. ق . ترجمه کرده است .

معنی کلمه غیاث در فرهنگ اسم ها

اسم: غیاث (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qiyās) (فارسی: غياث) (انگلیسی: ghiyas)
معنی: فریادرس، از نامهای خداوند، فریادخواهی، از صفات و نام های خداوند

معنی کلمه غیاث در ویکی واژه

از اسامی مردانه.
فریادرس، از نام‌های خداوند.

جملاتی از کاربرد کلمه غیاث

کهن امان پناه زمان ‌گوهر شرف غیث‌کرم غیاث امم جوهر نوال
الغیاث ای خضر ره گم کردگان الغیاث ای تو نگهبان جهان
آن کافتاب تربیت او بیک غیاث در طبع مس پدید کند فعل کیمیائی
۱۳۳۰- از آغاز این دهه ضبط نوارهای مغناطیسی متعددی را به همراهی ساز نوازندگان مختلف سپری می‌کند، از جمله ضبط اثری نفیس در دستگاه همایون با همکاری ادیب خوانساری، مرتضی محجوبی، حسین یاحقی، رضا ورزنده، لطف‌الله مجد و مهدی غیاثی
شش جهت یاجوج بگرفت ای سکندر الغیاث هفت کشور دیو بستد ای سلیمان الامان
در فصل ۱۳۸۹–۱۳۹۰ کسب رتبه دهم در لیگ، حاصل تلاش سید کاظم غیاثیان و سپس علی حنطه به عنوان سرمربی تیم بود.
پیش زلف و رویت اندر روز و شب گفت دایم کفر و ایمان الغیاث
در واقع این روش برای یافتن ریشه ان ام یک عدد را باید روش کاشانی نامید چون غیاث الدین جمشید کاشانی قرن‌ها قبل از نیوتون رافسون و هنری بریگز آن را یافته بود که در واقع روش استادش شرف الدین طوسی بود که وی آنرا بهینه کرده بود.
غیاث الدین جمشید کاشانی در سال ۱۴۲۴ میلادی با استفاده از یک ۸۰۵۳۰۶۳۶۸ (هشتصد و پنج میلیون) ضلعی عدد پی را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه کرد که رکورد او تا ۱۸۰ سال توسط هیچ ریاضیدانی شکسته نشد.
خصم با انبوه لشکر آمد و خیل سپاه الغیاث ای دیده و دل الغیاث ای اشک و آه
خسرو غیاث دینی و دین آنکه صورتش ننگاشت نقش بند قضا جز برای ملک
میر میران غیاث دین و دول آفتاب سپهر و ملک و ملل
قامَ الغیاثُ لَمّا زُمَّ الجِمالُ زَمّاً و اللَّیلُ مُدْلَهِمٌّ وَ الدَّمْعُ فِی المَآقی
در مورد آن حدس ضعیف این است که بقایایی از مدرسهٔ غیاثیهٔ چهارمنار باشد، و آن مدرسه‌ای بوده که امیر غیاث الدّین علی حسینی وزیر شاه ابواسحاق در سال ۷۴۰ ساخت و خود زیر گنبد آن به خاک سپرده شد.
وی ۱۲ نفر از زیباترین جوانان خانواده‌های ثروتمند تبریزی را برای بهره‌گیری جنسی (لواط) به اقامتگاه خود در کاخ هشت‌بهشت تبریز انتقال داد و پس از آن آنها را به امرای زیر دست خود سپرد که آنها نیز همان کنند. شخص شاه اسماعیل علاوه بر آنکه لواط‌گر قهاری بود، از همان سنین نوجوانی‌اش از می‌گساران قهار نیز به‌شمار می‌رفت. ذکر این اعمال وی در نوشته‌های مداحان استوار صفویان ازجمله غیاث‌الدین خواندمیر، میرمحمود خواندمیر، ابراهیم امینی و حسن‌بیگ روملو آمده است.
از برای انس جان انس و جان ای سرفراز مر سنایی را چو نایی الغیاث ای دوستان