معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 162
- کعب الغزال
- کف سفید
- کلالت
- کلندگر
- کله پاچه
- کمم
- کمند انداز
- کفل پوش
- کلوته
- کلوند
- کلک زن
- کلیدان
- کماسی
- کمال اصفهانی
- کمان گوشه
- کماندان
- کمرشمشیر
- کفلگاه
- کلابه
- گریه ناک
- گسسته دل
- گلیسین
- گندیدن
- پابسته
- پریشن
- پریوش
- پریون
- پز
- پرینت
- کرومانیون
- رضوان
- دیر
- کش کشان
- کشبافی
- کشف الابیات
- خشایارشا
- خمیس
- سینما
- جريد
- درازدستی
- حزر
- خودآگاه
- کاردیف
- کارز
- کارزان
- کارسان
- کارفرمایی
- کاروان کش
- کارواندر
- کاروانسرای حاج
- کاروانگه
- کاریگر
- کازبک
- کازرانی
- کاسانه
- کاسه گری
- کاشتنی
- کاشح
- کاشف الغطاء
- کاغذ باد
- کاغذ تحریر
- کاغذ حلوا
- کاغذ دفتری
- جو
- جِر
- حارس
- حذر
- حصرم
- حطم
- حلیم
- کاف و لام
- کافر دلی
- کافی المهمات
- کافی رای
- کاپلن
- کاپلو
- کدوبن
- کربز
- کردمند
- کرزمان
- کرم پیشه
- کزاد
- بیضاء
- دستمزد
- قامت
- رهگذر
- بیهوشی
- پهلو نشین
- پهلونژاد
- پهلوگه
- پهلوی کیش
- پهنور
- پژوهیده
- پیازداغ
- پیازچه
- پیربازار
- پیش کوهه
- چابک سیر
- چابک قدم
- چابک نفس
- چاتام
- چادر ترسا
- چادر سبز
- چادر سیاه
- چادر کافوری
- بندگان
- تندباد
- تور
- توربین
- توره
- تیج
- پرزیان
- پرس پرسان
- پرنفس
- پرنگار
- پرگند
- پرگیا
- پری دیدار
- پریری
- پزتا
- تعاون
- تمیزی
- تمییز
- تیما
- جان دارو
- پانسا
- پاپاق
- پاپل
- پاک دینی
- پاک روز
- پاک مهر
- پاک نسب
- پاک پیوند
- پاکیزه سرشت
- پاکیزه مرد
- پاکیزه گوی
- پاگ
- پای برهنگی
- پای بریده
- پای ترسا
- پای فشردن
- پای نهادن
- پای و پر
- پای چوبین
- پای کلاغ
- جاوه
- جد
- ترتیبی
- ترح
- ترسان
- ترسانیدن
- واهب الصور
- واهب العطایا
- واهشتن
- واگردیده
- وثنی
- وجیب
- وجیه الدوله
- وسوسه انگیز
- وشات
- تشویش
- جزم
- جستجو
- وا شده
- وا مصیبتاه
- واباش
- وابستن
- وابکی
- تای
- تدابیر
- هربارت
- هرباغ
- هربذ
- هرره
- هرز رفتن
- هرمزد شاه
- هرمزد چهارم
- هرمزدگان
- هرمل
- هرموج
- هرمود
- هرمون
- هرمیون
- بلده
- کافور ریاحی
- کافورین
- کالیستو
- کامروایی
- کانور
- کدره
- گره گشایی
- گریلی
- گنداب
- کافر نشان
- کافرستان
- کافرکش
- یاربلاغی
- کاغذ کنان
- کاغذین
- کافر زاده