هیجده

معنی کلمه هیجده در لغت نامه دهخدا

هیجده. [ دَه ْ ] ( عدد، ص ، اِ ) هجده. هژده. هیژده. یکی از اعداد. ثمانیةعشر. عدد پس از هفده و پیش از نوزده.

معنی کلمه هیجده در فرهنگ فارسی

هشت علاو. ده عددی است بین هفده ونوزده ٠

معنی کلمه هیجده در ویکی واژه

(ریاضی): عدد اصلی معادل هفده به اضافه یک.

جملاتی از کاربرد کلمه هیجده

پس از هیجده ماه آمد به راه بیاورد زی من به کین یک سپاه
بدیدم چو نزدیک تر شد سپاه به نوک سنان هیجده سر چو ماه
«نخستین کوهی که فراز رست البرز ایزدی بخت بود. از آن پس، همه کوه‌های دیگر به هیجده سال فرا رستند. البرز تا به‌سر رسیدن هشتصد سال می‌رست: دویست سال به ستاره پایه، دویست سال تا به ماه پایه، دویست سال تا به خورشیدپایه، دویست سال تا به بالای آسمان. چنین گوید که دیگر کوه‌ها از البرز فراز رستند به‌شمار دوهزار و دویست و چهل و چهار کوه است»
هیجدهم رامش جان
در بخشی از کتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان، دربارهٔ عکاسی استپانیان از مشروطه طلبان تبریز، چنین آمده‌است:
او برای نخستین بار در بازی مقابل پیکان در هفتهٔ اول لیگ هیجدهم برای استقلال در ترکیب ثابت به میدان رفت وی همچنین در بازی مقابل السد قطر نخستین بازی آسیایی خود را انجام داد.
استان نَجَف (به عربی: محافظة نجف) نام یکی از استان‌های هیجده‌گانهٔ کشور عراق است که مرکز آن نجف است.
قلمروی ساتسوما و قلمروی چوشو هر دو جزو قلمروهای پرقدرت (یوهان) در دوره باکوماتسو بودند. در سال ۱۸۶۳ قلمروی ساتسوما با کمک قلمروی آیزو قلمروی چوشو را از دنیای سیاست در پایتخت بیرون رانده بود (تغییر سیاسی روز هیجدهم ماه هشت) و در سال بعد ۱۸۶۴ با اسلحه گرم (حادثه کینمون) توانسته بود سربازان قلمروی چوشو را که به کیوتو آمده بودند را شکست دهد و از پایتخت براند. بدین ترتیب رابطه مابین دو قلمرو به دشمنی گرایید.
یوسف خرید کوری با هیجده قلب آری از کوری خرنده وز حاسدی نخاسی
تاریخ هیجده‌ساله آذربایجان نوشتهٔ احمد کسروی
بوقت کودکی من هیجده سال بمشهد بوده‌ام خوشوقت و خوشحال
هیجده ساله علی اکبرم می‌رود یا رب چو جان از پیکرم
هیجدهم: حاجت او را برآورد
اکبر آن آئینه رخسار جَدّ هیجده ساله جوان سرو قدّ
این شبیه جد خود پیغمبر است هیجده ساله علی اکبر است