سرفه

سرفه

معنی کلمه سرفه در لغت نامه دهخدا

( سرفة ) سرفة. [ س ُ ف َ ] ( ع اِ ) جانوری است که درخت را سوراخ کند. ( غیاث ) ( آنندراج ). جنبنده خردی که درخت سوراخ کند و در آن جای گیرد. ( بحر الجواهر ). چوب خواره. کژه چوب. ( زمخشری ). درخت سنبه. ( مهذب الاسماء ). مور سپید که از ریزه های چوب خانه سازد و در آن درآید و بمیرد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
سرفه. [ س ُ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) سرف. خروج هوای زفیری از ریه بطور مقطع و کوتاه بر اثر تحریک مجاری تنفسی خصوصاً قصبةالریه و ابتدای حلق. اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفاً وارد قصبةالریه میشوند. سعال. ( فرهنگ فارسی معین ). نام علتی است که بعربی سعال و بهندی کهانسی گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
کسی را کش تو بینی درد سرفه
بفرمایش تو آب دوغ و خرفه.طیان.

معنی کلمه سرفه در فرهنگ معین

(سُ فِ ) (اِ. ) صدایی که در اثر خارش حلق و خروج هوای ریه از سینه بیرون می آید و بیشتر در اثر بیماری های ریوی تولید می شود.

معنی کلمه سرفه در فرهنگ عمید

صدایی که بر اثر انقباض دیافراگم و خروج هوا از حلق ایجاد می شود و به وسیلۀ عوامل عفونی و حساسیت زا در بیماری های دستگاه تنفسی میزان و شدت آن افزایش می یابد.
* سرفهٴ خشک: (پزشکی ) سرفه ای که هنگام کاهش ترشحات مخاطی دستگاه تنفسی ایجاد می شود.

معنی کلمه سرفه در فرهنگ فارسی

اثرخارش حلق وخروج هوای ریه ازسینه، بیماری ریوی
( اسم ) خروج هوای زفیری که از ریه به طور مقطع و کوتاه براثر تحریک مجاری تنفسی خصوصا قصبه الریه و ابتدای حلق . اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفا وارد قصب الریه میشوند سعال .

معنی کلمه سرفه در دانشنامه عمومی

سرفه ( به انگلیسی: Cough ) ، نوعی واکنش دفاعی بدن ( رفلکس ) به مواد محرک تنفسی یا آلودگی هوا یا برای دفع ترشحات در هنگام بیماری است. مکانیسم سرفه خروج سریع هوای بازدمی بر اثر انقباض عضلات تنفسی است.
سرفه به صورت غیرارادی یا انعکاسی ایجاد می شود. هر رفلکس دفاعی دارای مسیرهای آوران و وابران است. قسمت آوران رفلکس سرفه شامل گیرنده هایی از اعصاب حسی اعصاب سه قلو، زبانی - حلقی، حنجره ای فوقانی و عصب واگ است. قسمت وابران سرفه شامل عصب راجعه حنجره ای و اعصاب نخاعی است. سرفه با یک دم عمیق آغاز شده و با بسته شدن گلوت، شل شدن پرده دیافراگم و انقباض ماهیچه ای در برابر گلوت بسته شده، دنبال می شود. این امر سبب بالارفتن فشار داخل قفسه سینه شده و در اثر فشار مثبت قفسه سینه، نای تنگ می شود. ناگهان گلوت باز شده و به علت اختلاف فشار موجود میان مجاری هوایی و اتمسفر و نیز تنگ شدن نای، میزان زیادی از جریان هوا به سرعت از نای خارج می شود. این نیروها سبب می شوند تا ترشحات مخاطی و اجسام خارجی، از ریه به بیرون رانده شوند.
برخی از علل سرفه عبارتند از: عفونت، ریفلاکس معده ای مروی، آلودگی هوا، سینوزیت، حساسیت، جسم خارجی، علل روانی.
درمان قطعی سرفه، به تشخیص علت بیماری زمینه ای و سپس شروع درمان اختصاصی بستگی دارد. حذف عامل محرک خارجی یا عامل تشدیدکننده داخلی در صورت تشخیص مفید خواهد بود. سایر ملاحظات درمانی عبارتند از درمان عفونتهای اختصاصی دستگاه تنفسی، مصرف گشاد کننده های برونش ها در شرایط انسداد برگشت پذیر مجاری هوایی مانند آسم، فیزیوتراپی قفسه سینه به منظور افزایش پاکسازی ترشحات در بیماران دچار برونشکتازی و آسپیراسیون تنفسی و درمان تومورهای داخل برونشی یا بیماری ِبِینابِینی ریه.
درمان علامتی سرفه ( مثلاً در اثر سرماخوردگی ساده ) با داروهایی نظیر اکسپکتورانت، دکسترومتورفان، کدئین، دیفن هیدرامین کامپاند و کلوبوتینول می باشد. درمان علامتی سرفه، بدون نظر پزشک توصیه نمی شود.

معنی کلمه سرفه در ویکی واژه

tosse
صدایی که در اثر خارش حلق و خروج هوای ریه از سینه بیرون می‌آید و بیشتر در اثر بیماری‌های ریوی تولید می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه سرفه

سرفه چو آوای کوس ضرطه چو بانگ خروس سرفه که دید آنچنان ضرطه که دید اینچنین
ناگفته نگذریم که این اسب خوش خصال تنها نه گاه گیر بود، سرفه هم کند
به عطسه بز کور و به بانگ سرفه قوچ به حرمت سگ گرگین به گربه بیمار
حلق و لب قنینه بین سرفه‌کنان و خنده زن خنده بهار عیش دان، سرفه نوای صبح‌دم
لیک غماز اوست نطق چنانک عطسهٔ دزد و سرفهٔ طرار
ریختند از سر حمدان بتو در چندان ماست که بسرفه ز گلوی تو زند بوی پنیر
اگر قربانی نمی‌تواند سرفه کند، از این دو روش با دست استفاده کنید (هر دو تصویر زیر را ببینید).
نای است بسته حلق و گرفته دهان چرا کز سرفه خون قنینهٔ حمرا برافکند
نای است گلو فشرده پس چیست کز سرفه قنینه جان برآورد
داشت ز کامی بره و خورد ماست ماست فروشد بگلو سرفه خواست
در روی زین به رقص در آرد سوار را زان سرفه های سخت که با زیر و بم کند