معنی کلمه سرفه در لغت نامه دهخدا
سرفه. [ س ُ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) سرف. خروج هوای زفیری از ریه بطور مقطع و کوتاه بر اثر تحریک مجاری تنفسی خصوصاً قصبةالریه و ابتدای حلق. اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفاً وارد قصبةالریه میشوند. سعال. ( فرهنگ فارسی معین ). نام علتی است که بعربی سعال و بهندی کهانسی گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
کسی را کش تو بینی درد سرفه
بفرمایش تو آب دوغ و خرفه.طیان.