تابش. [ ب َ / ب ِ ] ( اِمص ) روشنی و فروغ آفتاب و شمع و پرتو آتش. ( آنندراج ) ( برهان ) ( انجمن آرا ).بریص ؛ درخش و تابش چیزی. ( منتهی الارب ) : به گرز نبردی بر افراسیاب کنم تیره گون تابش آفتاب.فردوسی.بخشکی رسیدند چون روز گشت گه تابش گیتی افروز گشت.فردوسی.همان تابش ماه نتوان نهفت نه روبه توان کرد با شیر جفت.فردوسی.چو از لشکر آگه شد افراسیاب برو تیره شد تابش آفتاب.فردوسی.چو گردن بپیچی ز فرمان شاه مرا تابش روز گردد تباه.فردوسی.چو بندوی زآن کشتن آگاه شد بر او تابش روز کوتاه شد.فردوسی.یکی آنکه گفتی شمار سپاه فزونتر بد ازتابش هور و ماه ستوران و پیلان چو تخم گیا شد اندر دم پره آسیا.فردوسی.راستی گفتی آفتابستی بجهان گسترانده تابش و فر.فرخی.سر تیغ چون خونفشان میغ شد دل میغ پر تابش تیغ شد.اسدی ( گرشاسب نامه ).شد از تابش تیغها تیره شب چو زنگی که بگشاید از خنده لب.اسدی ( گرشاسب نامه ).مخواه تابش از ایشان اگر همه مهرند مجوی گوهر از ایشان اگر همه کانند.مسعودسعد.آفتاب این چنین بود که تویی آشکار و نهان ز تابش خویش.انوری.تا بوستان بتابش شاه ستارگان بر شاخ آسمانگون آرد ستاره بار.سوزنی.گربرنگ جامه عیبت کرد جاهل باک نیست تابش مه را ز بانگ سگ کجا خیزد زیان.خاقانی.تابش رخسار تو از راه چشم کرد چرا گاه دل از ارغوان.خاقانی.هر مجلسی و شمعی من تابشی نبینم هر منزلی و ماهی من اختری ندارم.خاقانی.خوشی عافیت از تلخی دارو یابند تابش معنی در ظلمت اسمابینند.خاقانی.در تهور چون خورشید که در تابش از فراز و نشیب نپرهیزد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). چون بگرمی رسید تابش مهر بر سرِ ما روانه گشت سپهر.نظامی ( هفت پیکر ص 158 )چونکه گوهر نیست تابش چون بود چونکه نبود ذکر یابش چون بود.( مثنوی ).هر که چون سایه گشت سایه نشین
معنی کلمه تابش در فرهنگ معین
(بِ ) (اِمص . ) روشنی ، فروغ ، درخشش .
معنی کلمه تابش در فرهنگ عمید
۱. تابیدن، درخشش. ۲. (اسم ) روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو.
معنی کلمه تابش در فرهنگ فارسی
تابیدن ( اسم ) روشنی فروغ درخشش .
معنی کلمه تابش در فرهنگ اسم ها
اسم: تابش (پسر) (فارسی) (تلفظ: tābeš) (فارسی: تابش) (انگلیسی: tabesh) معنی: تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو، ( اسم مصدر از تابیدن )، عمل تابیدن، شعاع هایی که از منبع تابنده پراکنده می شود، نور، روشنی
معنی کلمه تابش در فرهنگستان زبان و ادب
{radiation} [فیزیک- اپتیک، فیزیک] گسیل امواج و ذرات از یک چشمه و انتشار آنها در محیط
معنی کلمه تابش در دانشنامه عمومی
در فیزیک، تابش ( به انگلیسی: Radiation ) به معنی انتشار یا انتقال انرژی به شکل ذرات یا امواج در محیط یا فضاست. دو گونه تابش وجود دارد؛ یون ساز و غیریون ساز. واژهٔ پرتو ( Ray ) بیشتر برای پرتوهای یون ساز به کار می رود ( که انرژی کافی برای یونش اتم ها را دارند ) ، اما گاهی ممکن است برای پرتوهای غیریون ساز نیز به کار رود که دراین صورت معمولاً به آن موج می گویند ( مانند نور و امواج رادیویی ) . انرژی تابشی، از منبعِ خود، از همه سو به بیرون و در خط راست سیر می کند. هر دو گونه تابش یونی و غیریونی می تواند برای اندامگان آسیب رسان باشد و همچنین ممکن است منجر به تغییراتی در زیست بوم شود. این پرتوها انرژی کافی برای یونش اتم ها را ندارند اما با ایجاد گرما داخل بافت ها و اندام های بدن می تواند سبب آسیب شود. امواج رادیویی، تابش فروسرخ، تابش فرابنفش و امواج مایکرویو در دسته پرتوهای غیریون ساز قرار دارند. پرتو با انرژی کافی می تواند اتم ها را یونیده کند. از آنجا که یاخته ( سلول ) از اتم ساخته شده، یونیدن می تواند سبب سرطان شود. هر یاخته انسان از هزاران میلیون اتم ساخته شده و احتمال ابتلا به سرطان از راه تابش به میزان تابش و میزان حساسیت فرد بستگی دارد. ذرات آلفا، ذرات بتا، گاما و پرتوهای ایکس و نوترون همگی ممکن است که با شتاب دادن، انرژی کافی برای یونش اتم ها را پدیدآورند. ذرات آلفا ( α ) معمولاً در هنگام واپاشی هسته های بزرگ منتشر می شوند. هر ذرهٔ آلفا ( همانند هسته هلیوم، He2+ ) دربرگیرنده دو نوترون و دو پروتون است. هر ذره بتا متشکل از ۱عدد الکترون است.
معنی کلمه تابش در دانشنامه آزاد فارسی
تابِش (radiation) در فیزیک، گسیل انرژی تابشی به صورت ذره یا موج. بعضی از نمونه های آن عبارت اند از گرما، نور، ذرات آلفا، و ذرات بتا. همۀ اجسام گرم، گرما (تشعشع فروسرخ)تابش می کنند. گرمای تابیده شده هیچ نیازی به محیط انتقال ندارد و در خلأ هم منتقل می شود. بیشترین مقدار انرژی که به زمین می رسد ناشی از تابش انرژی گرمایی خورشید است. فقط بخش بسیار کوچکی از تابش گسیل شده از خورشید، که خورتاب نامیده می شود به سطح زمین می رسد؛ بخش بزرگی از آن، ازجمله امواج رادیویی، پرتوهای فرابنفش، و پرتوهای ایکس، هنگام عبور از جوّ جذب و پراکنده می شود. نور مرئی و پرتوهای فروسرخ از جوّ زمین عبور می کنند و پرتوهای فروسرخ دما را افزایش می دهند. به تابشی که زمین گسیل می کند تابش زمینه می گویند. مقدار گرمایی که از هر سطح تابش می شود، به نوع سطح و دمای آن بستگی دارد. سطح های سیاه و مات نسبت به سطوح برّاق و شفاف گرمای بیشتری را جذب، و درنتیجه تابش می کنند. سطح های براق به سبب بازتاباندن گرما در زمینۀ تابش گرما ضعیف عمل می کنند. مثلاً، روکش بخش خنک کنندۀ موتور اتومبیل را سیاه می سازند تا گرمای موتور را به صورت تابش گسیل کند. سطح فلاسک ها را هم به همین سبب به رنگ نقره ای براق درمی آورند که هیچ گرمایی را جذب و دفع نکند تا مایع داغ در آن داغ و مایع سرد هم سرد باقی بماند. بدن انسان با آهنگ ۱۰۰ ژول در ثانیه از خود گرما گسیل می کند که معادل با انرژی تابشی لامپ روشنایی ۱۰۰ واتی است.
معنی کلمه تابش در ویکی واژه
روشنی، فروغ، درخشش.
جملاتی از کاربرد کلمه تابش
زمخشری بکتابش رقم نموده چنین وگر ابوالفرج اندر ورق نوشته چنان
بیشتر آشیانههای مدرن از فلز ساخته میشوند ولی آشیانهها را از چوب و بتن نیز میسازند. آشیانهها هواپیماها را در مقابل هوا و تابش خورشید حفظ میکنند. آشیانهها میتوانند بهعنوان کارگاه تعمیراتی یا مونتاژ استفاده گردند. کاربرد دیگر آنها مخفی نگه داشتن هواپیماها از هواپیماهای جاسوسی و ماهواره هاست. همچنین به کریدورها یا دهلیزهای نگهداری هواپیماها در ناوهای هواپیمابر آشیانه گفته میشود.
خورشید جمال تو ز رخ پرده چو برداشت ذرات جهان محو شد از تابش انوار
نگذارد آفتابش یک ذره اختیارم تا اختیار دارم کی باشم اختیارش
شب سیاه به تاریکی ار نشینم به که از چراغ لئیمان به من رسد تابش
این ابزارها بر اساس سنجش تابش فروسرخ که از حوزهٔ دید انسان پنهان است طراحی شدهاست.
تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در اظهارنظرهای جداگانه به این اتفاق واکنش نشان دادند. یکی از آنها محمدرضا تابش نماینده حوزۀ انتخابیه اردکان بود که از این مراسم با عنوان «ترویج امامزدایی» یاد کرد.
همن اولین کتابش را به نام سؤال از برونو در سال ۲۰۰۰ به چاپ رساند. این کتاب شامل داستانهای کوتاه و یک رمان کوتاه بود که با نقدهای مثبتی روبرو شد.
در تن تب تیز کارگر شد تابش به ره دماغ بر شد
کشم آهی ز دل کامشب برد از دیده خوابش را گذارد نعل بر آتش، سمندِ پرشتابش را
با تابش خورشید بر آنها، آب گرم شده و به جریان میافتد
عدم آیینهٔ هستی است مطلق کزو پیداست عکسِ تابشِ حق
خود راکول این اثر و «آزادی پرستش» را موفقترین آثار این مجموعه میداند. لورا کلاریج[ژ] گفته: «این ایدئال آمریکایی که نقاشی به معنای گیرانداختن تابش پیشرو به صورتی درخشان است، برای آنها که این اثر را در زمره کارهای بزرگ راکول میدانند، محقق میشود. اما برای آنها که این اثر را کمتر موفق میدانند، میل راکول برای مقید کردن شکل هنری به یک ایدئال، نتیجه تلخی دارد. برای چنین منتقدانی، مردمی که به برق چشمان سخنران مینگرند، در وضع پرستش ستاره و کیش شخصیت قرار دارند نه در اتاقی پر از احترام به عقیده مخالف.»
یا ولی حق که خوی حق گرفت نور گشت و تابش مطلق گرفت
میانگین تابش روزانه در پیرانشهر، ۵٬۴۲ کیلو وات ساعت بر متر مربع میباشد. همچنین میانگین تابش سالانه در این شهر ۱۹۷۸٬۹ کیلو وات ساعت بر متر مربع میباشد.
صبا از رخ بکش یک دم نقابش که تا بینم رخ چون آفتابش
همه سرسبزتر از سوسن و از شاخ گُلیم روح مطلق شده و تابش جانیم همه
در اصل، اصطلاح ارتوپدی به معنای تصحیح بدشکلیهای عضلانی-اسکلتی در کودکان بودهاست. نیکولاس آندری، استاد پزشکی در دانشگاه پاریس، این اصطلاح را اولین بار در کتابش با همین موضوع در سال ۱۷۴۱ معرفی کرد. او از تمرینات بدنی، مهارت دستی، و شکسته بندی در درمان بدشکلیهای کودکان دفاع میکرد. کتابش بیماران را مستقیماً خطاب قرار میداد، در حالی که برخی از موضوعات آن برای ارتوپدهای امروزی آشناست، همچنین کتاب او «عرق زیاد کف دستان» و لکههای صورت را نیز شامل میشد.
به عنوان مثال، برای تابش مس از مس، انرژیهای پس زدگی در حدود ۵–۲۰ کو تقریباً تضمین شدهاست که باعث ایجاد گرما میشود. در انرژیهای پایینتر، انرژی آبشاری برای ایجاد یک ناحیه مایع مانند بسیار کم است. در انرژیهای بسیار بالاتر، یونهای مس به احتمال زیاد در ابتدا به یک آبشار خطی منتهی میشوند، اما پسکشها میتوانند منجر به افزایش گرما شوند، همانطور که یون اولیه پس از کاهش سرعت به اندازه کافی منجر به افزایش گرما میشود. مفهوم انرژی آستانه شکست زیرآبشاری انرژی را نشان میدهد که در بالای آن یک پس زدن در یک ماده به احتمال زیاد به جای یک بار متراکم، چندین نوک حرارتی جدا شده ایجاد میکند.
مولف معتقد است که کتاب قرآن راهنمای ابدی و جاودانی خدا برای همه انسانها در همه دوران ها می باشد. وی معتقد است قرآن جامع همه اموری هدایتی می باشد و برای اثبات نظریه خود در مقدمه کتابش آیات و روایاتی را ذکر می کند.