حضرت

معنی کلمه حضرت در لغت نامه دهخدا

حضرت. [ ح َ رَ ] ( ع مص ) حضور. مقابل غیبت ، غیاب : مانع از خدمت وعایق از حضرت این حال بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- بحضرت ، در حضرت ؛ بحضور : تا باز سخن سیستان رفت بحضرت امیرالمؤمنین هارون الرشید. ( تاریخ سیستان ). پیش آمد باخلعت قبای سیاه و بحضرت رفت و رسم خدمت بجای آورد. ( تاریخ بیهقی ص 156 ).
در غیبت آن قصیده که گفتم شگرف بود
در حضرت این قصیده دیگر نکوتر است.خاقانی.امیر ناصرالدین... بحضرت ملک نوح نامه نبشت و ابوالعباسی را بخواست... و ملک نوح این التماس مبذل داشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ طهران ص 356 ). گروهی حکما در حضرت کسری بمصلحتی در سخن همی گفتند. ( گلستان ). وزیر دیگر که ضد او بود گفت : ابناء جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز براستی سخن گفتن. ( گلستان ). || ( اِمص ) حالت در شهر بودن. مقابل غیبت که حالت در سفر بودن است :
عیشیم بود با تو در غربت و در حضرت
حالیم بود باتو در مستی و هشیاری.منوچهری.چیزی که تو پنداری در حضرت و در غربت
کاری که تو اندیشی از کری و رهواری.منوچهری.گاه خلوت توئی مرا مونس
گاه حضرت توئی مرا داور.مسعودسعد. || ( اِ ) جانب. سوی. طرف : از حضرت سلطان به استحضار شار مثال رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 344 ). از حضرت سلطان در قبول معذرت و احماد اطاعت او مثال فرستادند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 343 ). || نزد. خدمت. پیش.نزدیکی. ( با نظر تبجیل و احترام ): به حضرت ؛ به پیش حضور : امیرالمؤمنین... مثال داد که وی راپیش آرند عبداﷲ طاهر حاجبی را فرمود تا فضل ربیع راپیش آورد چون بحضرت خلافت رسید شرط خدمت... بجای آورد. ( تاریخ بیهقی ). حاجب بحضرت رفت و رسم خدمت بجای آورد، سلطان وی را بنواخت و بازگشت. ( تاریخ بیهقی ). چون بحضرت رسند ما نیز آنچه شرط یگانگی است بجای آریم. ( تاریخ بیهقی ص 210 ). || مجلس. محضر :
آفرین بر حضرت دستور بر دستور باد
جاودان چشم بد از جاه و جمالش دور باد.انوری.اگر در سایه دولتم جای دهی چون سایه لازم حضرتت شوم. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 188 ).
شیادی گیسوان بافت بصورت علویان...بشهری درآمد در هیأت حاجیان و قصیده ای پیش ملک برد... نعمت بسیارش فرمود... تا یکی از ندمای حضرت پادشاه... گفت من او را در بصره دیدم. ( گلستان ). ابناء جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز براستی سخن گفتن. ( گلستان ). و بضاعت مزجات بحضرت عزیز آورده. ( گلستان ).

معنی کلمه حضرت در فرهنگ معین

(حَ رَ ) [ ع . حضرة ] (اِ. )۱ - قرب ، حضور. ۲ - آستانه درگاه . ۳ - کلمه ای است که برای احترام پیش ازنام قدیسان و بزرگان می آید . ،~ عباسی الف - به حضرت عباس قسم . ب - به صورت راست و درست .

معنی کلمه حضرت در فرهنگ عمید

۱. عنوانی احترام آمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته یا نوشته می شود.
۲. [قدیمی] نزدیکی، قرب.
۳. [قدیمی] پیشگاه، حضور.
٤. [قدیمی] پایتخت.
* حضرت سبحان: خداوند پاک و منزه از هر عیب و نقص.

معنی کلمه حضرت در فرهنگ فارسی

نزدیکی، قرب، حضور، درگاه، کلمه تعظیم پیش ازنام
( اسم ) ۱ - قرب حضور نزدیکی . ۲ - پیشگاه در گاه . ۳ - پایتخت . ۴ - رای تعظیم پیش از نام خدا پیغامبران ایمه شاهان و بزرگان آید : حضرت قدس : حضرت رسول صلی ا... علیه و آله حضرت آقای ... . توضیح امروزه رسما بعنوان روسای جمهور ممالک بکار رود .
از القاب شهر مرو است

معنی کلمه حضرت در ویکی واژه

قرب، حضور.
آستانه درگاه.
کلمه‌ای است که برای احترام پیش ازنام قدیسان و بزرگان می‌آید. ؛~ عباسی الف - به حضرت عباس قسم. ب - به صورت راست و درست.

جملاتی از کاربرد کلمه حضرت

به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد ز حضرت احدی لا اله الّا الله
یعنی چه شما تاجگذاری می‌خواهید بکنید؟ اعلی‏حضرت درست مثل این است که بعد از سی سال من بخواهم با ملک(همسر علم) مجدداً جشن ازدواج بگیرم، آیا مردم نمی‌خندند؟ که حالا بنده بعد از سی سال بیایم…؟
در حضرت عشق هر که او مقبولست هر آرزویی که او کند مبذولست
«گفت: من کردم ولی، کاکا ببخش، بنده را بر حضرت مولا ببخش »
خواجو بجز از بندگی حضرت سلطان کاری نشیندیم که از دست گدا ساخت
این جواب حضرت میرزا سعید ما که گفت این گره از رشته ما وا شد و مشکل بجاست
همچنین این روستا میزبان مقبره آقا سید رضا برادر حضرت فاطمه زهرا است که از مکان های مقدس این روستا به شمار میرود.
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
حسنعلی نجابت شیرازی، در سال ۱۲۹۶ در شیراز به دنیا آمد. ایشان فرزند چهارم خانواده بودند و پدرشان حاج غلامحسین نجابت بود. وی تحصیلات ابتدایی را در شیراز گذراند و پس از آن به فراگیری دروس حوزوی پرداخت و در سن ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل عازم عراق شد. خود ایشان برای پسرشان نقل فرموده بودند که: «روزی در سنین کودکی (شاید در یازده سالگی) در شیراز در حرم مطهر حضرت سید میر محمد بن موسی الکاظم بودم، نور سبزی را دیدم که از مرقد حضرت سید میر محمد برخاست و به قلبم خورد و قلبم را نواخت».
در سال ۱۳۶۱ با آغاز جنگ در جنوب لبنان، به منظور حمایت از حزب‌الله لبنان، راهی این کشور شد و پس از دو ماه به ایران بازگشت. با شروع عملیات رمضان، در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله را به عهده گرفت و بعدها با ارتقاء این یگان به لشکر، در سمت فرماندهی آن لشکر نیز انجام وظیفه کرد. در عملیات مسلم بن عقیل و عملیات محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، ایفای نقش کرد. در عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل: لشکر ۲۷ حضرت رسول‌الله، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا بود، به عهده گرفت. سرعت عمل لشکر ۲۷ تحت فرماندهی او، در عملیات والفجر ۴ قابل توجه بود. وی در تصرف ارتفاعات کانی مانگا، نقش داشت.
کاخ باکینگهام در ۸ سپتامبر ۲۰۲۲ پس از نگرانی پزشکان اعلام کرد که ملکه در قلعه بالمورال تحت نظارت پزشکی است: «پس از بررسی‌های بیشتر در صبح امروز، پزشکان ملکه نگران سلامت علیاحضرت بودند و توصیه کردند که او تحت نظارت پزشکی بماند.» چهار فرزند ملکه به همراه عروس‌ها و نوه‌هایش شاهزاده ویلیام و شاهزاده هری به بالمورال رفتند. خبر درگذشت ملکه عصر همان روز تأیید شد. رئیس کل ثبت احوال اسکاتلند با انتشار گواهی فوت ملکه در ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۲ علت مرگ وی را کهولت سن اعلام کرد.
حضرت محمد نبی رسول خدا بر همهٔ مخلوقات است، هر آنچه که حضرت محمد نبی گفته حقیقت واقعی است. پس همه مخلوقات باید حضرت محمد نبی را بپذیرند و از وی پیروی کنند.
گر سُبحه و گر صلیب دارند از حضرت او نصیب دارند
چه داند که بحضرت هست محتاج نهد از بندگی بر فرق او تاج