تجزیه
معنی کلمه تجزیه در لغت نامه دهخدا

تجزیه

معنی کلمه تجزیه در لغت نامه دهخدا

تجزیه. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) پاره پاره کردن و تقسیم کردن چیزی را. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جزء جزء کردن چیزی را. ( ناظم الاطباء ). جزء جزء و پاره پاره کردن.( فرهنگ نظام ). تجزئه ؛ بخش بخش کردن. حدیث : لاتعضیة فی المیراث الا فیما حَمل َ القسم ؛ ای لاتجزیة فی شی کالحبة من الجوهر و لکنه یباع فیقسم ثمنه ُ. ( منتهی الارب ). رجوع به تجزئه شود. || در اصطلاح صرف ، بیان کردن خصوصیت هر یک از مفردات جمله ، از لحاظ نوع کلمه ، صیغه ، افراد، تثنیه ، جمع، تذکیر و تأنیث و غیره می باشد. || تجزیه عبارت از انحلال مرکبی است به عناصر تشکیل دهنده آن ، مقابل ترکیب. تجزیه در هر زمینه علمی و تحقیقی وجود دارد و اهمیت و نقش آن بر حسب مواردی که بکار میرود و همچنین بر حسب مسأله مورد تحقیق متفاوت است. اینک بحث تجزیه را در «فلسفه » و «ریاضی » و «شیمی » مورد توجه قرار میدهیم :
1 - تجزیه در اصطلاح فلسفه :
این نوع تجزیه را گاهی تجزیه منطقی نیز مینامند و از قدیم یکی از کارهای اولیه هر فیلسوف بوده است. کانت میگوید: «تجزیه عبارت از بیان صریح و روشن محتویات دقیق و سربسته ذهن مااست ». فلاسفه قرن بیستم معتقدند که تجزیه کار فلسفه است ( حتی در زمینه های غیر فلسفی ). و غرض از آن بسط دادن و روشن کردن معلومات انسانی است. یعنی تجزیه آنچه را که میدانیم از زیر پرده های ابهام و سربستگی های ناشی از فهم غلط و فرضیات ناهنجار ( نه ناشی از جهل ما ) خارج میکند. از آنجا که حقایق همواره قابل تجزیه و تبدیل به عناصر اولیه خود هستند، کار تجزیه یافتن این عناصر است و گاه ممکن است بوسیله عمل تجزیه عناصری که مفهوم پیچیده ای را تشکیل میدهند دریافت و از مجموع آن عناصر ترکیب دقیق تری را بوجود آورد. این نکته را نیز باید گفت که در تجزیه فلسفی کار ما تعقیب یک سلسله اعمالی است که بر اثر آنها مبهمات ذهنی و فروبستگیهای مغزی منحل میگردد و بهیچوجه در این مورد با حل مسائل متافیزیکی کار نداریم. البته باز باید بگوئیم که ما واجد فن خاصی بنام فن تجزیه نیستیم وهر گونه قاعده و فنی در این زمینه قابل طرد و نفی است و همین امر موجب شده که بعضی از فلاسفه بگویند این قول که تجزیه کار فلسفه است قولی است که فقط صرف خبر بوده یعنی نه قابل قبول و نه قابل رد میباشد. ولی اگر خواسته شود که تجزیه در طبقه مطالب فلسفی قرار گیرد باید برای موضوع مطالب فلسفی یک امر عام و کلی فرض کرد و در این وقت بسیاری از امور تحت مطالب فلسفی قرار میگیرند.

معنی کلمه تجزیه در فرهنگ معین

(تَ یِ ) [ ع . تجزیة ] (مص م . ) ۱ - جزء جزء کردن چیزی ، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن . ۲ - تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف ، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور ). ۳ - تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر مانند ت بدیل آب به آک

معنی کلمه تجزیه در فرهنگ عمید

۱. جزء جزء کردن چیزی، اجزای جسمی را از هم جدا کردن.
۲. (شیمی ) جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده، آنالیز.
۳. (ادبی ) در دستور زبان، جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است.

معنی کلمه تجزیه در فرهنگ فارسی

جزئ جزئ کردن، اج ائ جسمی راازهم جداکردن
( مصدر ) ۱- جدا کردن بهره کردن قسمت کردن جزو جزو کردن . ۲- تحلیل مفردات عبارتها و جمله ها طبق قواعد صرف بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آنها مقابل ترکیب . ۳- تبدیل یک جسم بچند جسم ساده تر مانند تبدیل آب به اکسیژن و ئیدروژن .

معنی کلمه تجزیه در فرهنگستان زبان و ادب

{decomposition} [شیمی] واکنشی که در آن از یک واکنش دهنده دو یا چند فراورده پدید آید
{parsing} [زبان شناسی] جداسازی اجزای نحوی و معنایی و ارجاعی متن
{sorting, tri (fr. )} [مهندسی مخابرات - پست] تفکیک دستی و مکانیکی مرسولات براساس مقصد و نشانی گیرنده یا مشخصه های دیگر

معنی کلمه تجزیه در دانشنامه عمومی

تجزیه (زیست شناسی). تجزیه ( به انگلیسی: Decomposition ) فرآیندی است که در آن مواد آلی مرده به مواد آلی یا معدنی ساده تری مانند دی اکسید کربن، آب، قندهای ساده و نمک های معدنی جدا ( تفکیک ) می شوند. این فرایند بخشی از چرخه مواد مغذی است که برای بازیافت مواد محدودی که فضای فیزیکی زیست کره را اشغال کرده، ضروری می باشد. بدن جاندارن، اندکی پس از مرگ شروع به تجزیه می کنند. حیوانات مانند کرم ها نیز به تجزیه مواد آلی کمک می کنند. ارگانیسم هایی که این کار را انجام می دهند به عنوان تجزیه کنندها شناخته می شوند. اگرچه هیچ دو موجودی به یک شکل تجزیه نمی شوند، اما همه آنها مراحل پی در پی تجزیه را طی می کنند. علمی که تجزیه را بررسی می کند، به طور کلی از واژه یونانی taphos، به معنای آرامگاه، تافونومی نامیده می شود. تجزیه همچنین می تواند یک فرایند تدریجی برای ارگانیسم هایی باشد که دوره های خواب طولانی دارندhttps://en. wikipedia. org/wiki/Decomposition#cite_note - 1 .
می توان تجزیه ماده اجزاء غیرزنده ( آبیوتیک ) را از ماده زنده ( بیوتیک ) متمایز کرد ( زیست تجزیه پذیری ) . مورد اول به معنای "تخریب یک ماده توسط فرآیندهای تجزیه شیمیایی یا فیزیکی است، به عنوان مثال، هیدرولیز https://en. wikipedia. org/wiki/Decomposition#cite_note - 2. منظور دوم به معنای “جدا شدن یا تفکیک متابولیکی مواد به اجزاء ساده تر می باشدhttps://en. wikipedia. org/wiki/Decomposition#cite_note - 3، که معمولاً توسط میکروارگانیسم ها انجام داده می شود.
فهرست
۱ تجزیه جانوران
۱٫۱ مراحل تجزیه
۲ عوامل مؤثر بر تجزیه اجسام
۲٫۱ قرار گرفتن در معرض عناصر
۲٫۲ بی هوازی در مقابل هوازی
۲٫۳ حفظ مصنوعی
۲٫۴ حفظ محیط زیست
۲٫۵ اهمیت برای علوم پزشکی قانونی
۳ تجزیه گیاهان
۴ تجزیه مواد غذایی
۵ سرعت تجزیه

معنی کلمه تجزیه در دانشنامه آزاد فارسی

تجزیه (decomposition)
فرآیندی که ضمن آن، ترکیب شیمیایی به اجزای سازنده اش تبدیل می شود. در زیست شناسی، این امر شامل تلاشی ارگانیسم های مرده می شود، خواه از طریق شیمیایی یا بر اثر عمل متلاشی کننده هایی ازقبیل باکتری ها و قارچ ها. تجزیه سه نوع عمدۀ دارد: (۱) تجزیۀ گرمایی بر اثر گرمادادن روی می دهد، مثلاً کربنات مس (II) بر اثر گرما به اکسید مس (CuO) و دی اکسید کربن (CO۲) تجزیه می شود:
CuCO۳ → CuO + CO۲
(۲) تجزیۀ الکترولیتی حاصل از عبور جریان برق از درون ترکیبی در حالت مذاب یا از محلول آبی، مثلاً کلرید سدیم مذاب به سدیم و کلر شکسته می شود:
۲NaCl → ۲Na + Cl۲
(۳) تجزیۀ کاتالیزوری فرآیندی است که در آن، حضور یک کاتالیزگر به عمل تجزیه کمک کند، مثلاً پراکسید هیدروژن (آب اکسیژنه) در مجاورت اکسید منگنز (VI) سریع تر تجزیه می شود:
۲H۲O۲→ ۲H۲O + O۲

معنی کلمه تجزیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تجزیه به معنی انحلال شی‏ء مرکب به اجزای تشکیل دهنده آن در برخی ابواب فقه آمده است.
تجزیه به انحلال شی‏ء مرکب به اجزای تشکیل دهنده آن در مقابل ترکیب و بخش بخش کردن شی‏ء گفته می شود.
تجزیه در فقه
از مفهوم نخست به مناسبت در بخش استفتائات سخن رفته است.
احکام تجزیه
...

معنی کلمه تجزیه در ویکی واژه

تجزیة
جزء جزء کردن چیزی، پاره‌های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن.
تحلیل مفردات عبارت‌ها و جمله‌ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن‌ها (دستور)
تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر مانند تبدیل آب به اکسیژن و هیدروژن.

جملاتی از کاربرد کلمه تجزیه

علی تجویدی مجموعه‌ای از قطعه‌های آواز دشتی را بر اساس روش ابوالحسن صبا برای ساز ویولن، در قالب کتابی به نام «آواز دشتی» گردآوری کرد که بعداً توسط کاوه کشاورز منتشر شد. روح‌الله خالقی نیز در کتاب تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران یک فصل را به آواز دشتی اختصاص داده‌است.
در معانی قسمت و اعداد نیست در معانی تجزیه و افراد نیست
در سال ۱۹۲۲ آنا فروید مقاله خود با عنوان «غلبه بر خیالات و رویاهای روزانه» را به انجمن روانکاوی وین ارائه داد و به عضویت انجمن درآمد. او به دنبال تحقیقات خود کتابی با عنوان مقدمه ای بر روش تجزیه و تحلیل کودک، در سال ۱۹۲۷ منتشر کرد. وی همچنین در کتاب خود: خود و مکانیسم‌های دفاع (۱۹۳۶) توضیحاتی از مکانیسم‌های دفاعی خود ارائه داده‌است.
به فکر تجزیهٔ سیستان فتاده‌، از آن تفنگ و توپ کند جمع در نهان رستم
مقصد تن مرگ و فصل و تجزیه است بسته هرجزیی سوی کل محملی
من شکرها خوردم از شکر لبش راست فرمودند تجزیه من شکر
و چون دیگری برو قصدی پیوندد، از روی مروت و حمیت واجب آید آن قصد را دفع کردن و دشمن را به دست قهر از پای در آوردن که هیچ صاحب حزم صافی عزم به تفرقه ارواح و تجزیه ابدان و اشباح راضی نشود و با خصم جان، به جان بکوشد و گوید:
شواهد اصلی این نظریه با بررسی بارداری دوقلو آشکار می‌شود. بحث اصلی این است که اگر رفتار اجتماعی وجود داشته باشد که موروثی باشد و پیش از تولد رشد کند، باید انتظار داشت جنین‌های دوقلو پیش از تولد در نوعی تعامل اجتماعی شرکت کنند؛ بنابراین، ده جنین در یک دوره زمانی با استفاده از تکنیک‌های سونوگرافی تحلیل شدند. با استفاده از تجزیه و تحلیل حرکتی، نتایج آزمایش این بود که جنین‌های دوقلو برای دوره‌های طولانی‌تر و اغلب با ادامه بارداری با یکدیگر تعامل خواهند داشت. پژوهشگران توانستند به این نتیجه برسند که انجام حرکات بین دوقلوها تصادفی نبوده بلکه به‌طور خاص هدف‌گذاری شده است.
یک ذره غیر عشق و جنون، ننگرید هیچ در من اگر که تجزیه آب و گلم کنید