معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 91
- مشروطه
- تبعید
- تظاهر
- دانش
- خامش
- کلنگی
- خام طمع
- بوییدن
- تصاعد
- دیوار
- دهار
- بقعه
- بهلول
- حقانیت
- کلاس
- هفته
- تهیه
- همگنان
- مشحون
- تودد
- ذمه
- تعهد
- بیرون آمدن
- نحافت
- موقر
- درازی
- بنون
- دوران
- تارو
- تار و پود
- هیولی
- کلکسیون
- جواهرات
- جواهر
- جداگانه
- بنات
- رشوه
- عبادت
- عبادات
- نسبت دادن
- تشخیص
- کونه
- تکون
- بلوغ
- پولیش
- در شدن
- مقدمه
- سوراخ
- معجم
- تعیین
- بی بها
- بناگوش
- کهبد
- پیتزا
- پریم
- صولت
- جمیع
- محاسبه
- مواقیت
- نحس
- تنجیم
- مشتری
- کین خواستن
- پلاژ
- دریا کنار
- خرچنگ
- تسدیس
- پنجاهه
- جان جانی
- خفیه
- ترسیم
- روح القدس
- تثلیث
- رهنمون
- عزم
- تایید
- بعون الله
- مصالحه
- مشافهه
- گذاره
- خرد
- معین
- پرده برداری
- زنگاری
- نعلین
- تکمه
- تخمک
- تخمه
- بنیاد
- تربیع
- جوجه
- رانده
- منشار
- تالیف
- چرمین
- پناهنده
- جریر
- جنگلی
- بلوط
- شقایق
- مولودی
- مهجوری
- حنبل
- منهل
- گاه به گاه
- دفن
- تریاق
- بندق
- نفله
- سیمرغ
- دانسته
- بیضه
- جای باش
- کنسرو
- ملتقی
- حلبی
- حاضری
- تخصیص
- فرهمند
- پر بودن
- دل پر
- پریشیده
- خیمه
- بیراه
- مستعار
- مغضوب
- همانجا
- جاوید
- جسته
- بندی
- کارگاه
- وجوهات
- حضرت
- سینی
- ترسیدن
- ننگین
- رذایل
- حسد
- تصدق
- بلاگردان
- چکره
- رشحه
- زغال سنگ
- هم زیستی
- خزه
- تورب
- رسوخ
- خاتمه
- لنز
- ثانویه
- سرفه
- جزر
- ثانوی
- مهلت
- زدن
- تنزل
- موفور
- پاشیر
- ثروت
- حذف
- مکتفی
- هم آغوش
- حمدان
- جناب
- کلاسیک
- تکاثر
- تفاخر
- زعیم
- ترهات
- ضلالت
- خشک ریش
- خصومت
- خلعت
- کلیچه
- خانگی
- بیستمین
- دیوانگی
- منابع
- ذوالعرش
- خونخواهی
- بهمن
- هنگامه
- توزیع
- تصدیع
- تطبیق
- چپق
- دخانیات
- خزانه داری
- دواوین
- گره خوردن
- عقد
- درکشیدن
- تنظیم
- کلاف
- در
- دو
- بعلاوه
- سرسام
- جانکاه
- بکلی