مصالحه. [ ل َ / ل ِ ح َ / ح ِ ] ( از ع ، اِمص ) مصالحة. مصالحت : این مصالحه در رجب سنه 88 بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 198 ). حسب الصلاح امرا کتابت دوستانه مشعر بر استحکام بنیان مصالحه که از این طرف مرعی و مسلوک است به حضرت خواندگار روم نوشته. ( عالم آرا ج 1 ص 232 ). رجوع به مصالحت و مصالحة شود. || ( اصطلاح فقه ) عقدی که به موجب آن طرفین تراضی و تسالم کنند بر تملیک چیزی به کسی اعم از عین یا منفعت یا اسقاط دین از کسی یا اسقاط حقی از کسی و جز آن. و رجوع به صلح شود. - مصالحه کردن ؛ بخشیدن. صلح کردن : کنم مصالحه یکسربه زاهدان می کوثر به شرط آنکه نگیرند این پیاله ز دستم.یغمای جندقی.
باهم صلح کردن، آشتی کردن، سازش کردن ۱- ( مصدر ) آشتی کردن با یکدیگر صلح کردن . ۲ - ( اسم ) آشتی صلح سازش : حسب الصلاح امرا کتابت دوستانه مشعر بر استحکام بنیان مصالحه که از این طرف مرعی و مسلوک است بحضرت خوندگار روم نوشته ... ۳ - عقدی است که بموجب آن طرفین تراضی و تسالم بر امری کنند خواه تملیک عین باشد یا منفعت یا اسقاط دین و یا حق و غیر آن . مصالحت : این مصالحه در رجب سنه ۸۸ بود
معنی کلمه مصالحه در ویکی واژه
آشتی، صلح.
جملاتی از کاربرد کلمه مصالحه
گر ندهد توبه ور دهد نتوان شد معترض البته بر مصالحه ی وی
-نگرشی برتصور مصالحه ملی درافغانستان
روسیه اجازه نداد که گرجستان، حاکمیت خود را بر این دو سرزمین اعمال کند. ضعف گرجستان و نیز نزدیکی دولت وقت - به ویژه شخص شواردنادزه - به روسیه، سبب شد که حکومت گرجستان تن به مصالحه با حکومت روسیه بدهد. گرجستان همچنین پذیرفت با حضور نیروهای روسی در این دو منطقه مخالفت نکند.
کنم مصالحه یکسر به صالحان می کوثر به شرطِ آنکه نگیرند این پیاله ز دستم
فرادات حاکم تپورهای بخش شمالی تپورستان (دشت و هامون) بوده که با اسکندر مصالحه نمود و تپورهای بخش جنوبی تپورستان (کوهپایه و کوهستان) فرمانروای دیگری داشتند که حاضر به مصالحه با اسکندر نبودند و در نهایت فرادات بر سرزمین تپورهای کوهستان و آماردها دست یافت.
از دیگر مواضع او میتوان به مخالفتش با مصالحه کردن با فرانسه در رابطه با بازپرداخت وام یک میلیارد دلاری ایران به آن کشور افزود. اما آخرین اعتراض وی به دولت در رابطه با بدرفتاری با پزشکان بود. او اعتراض خود را در قالب سؤالی خطاب به وزیر کشور مطرح کرد که، در پاسخ به سؤال احمد کاشانی، وزیر کشور وقت یعنی علی اکبر محتشمی پور او را متهم به هم صدایی با سناتورهای آمریکایی کردهاست.
باغ موروثی واقع در جندق را به محمد حسن فرزندزاده خویش ولد میرزا احمد صفائی مصالحه شرعیه کردم، صیغه عربی و پارسی جاری و از تصرف من بیرون و بر ملکیت او قرار گرفت. باغ معروف به باغ مسعود واقع در باغستان «دریاشوی خور» را نیز به فرزند اسعد میرزا احمد صفائی مصالحه نمودم، صیغه تازی و پارسی جاری و از ملکیت من خارج و بر تصرف او قرار یافت. بهای هر دو باغ را حسب الاجازه من میرزا احمد کرباس کار«خور» خرید کرده و می کند. قدری کرباس از آن بابت به سمنان رسیده و قدری نیز عما قریب بعون الله تعالی می رسد. دو تومان و پنج هزار رایج خزانه این دو باغ به قیمتی که احمد کرده بود، علاوه به ایشان مصالحه نمودم. همچنان تنخواه و کرباس چون دیگر چیزهای من جمع احمد است، او داند و خدای خویشتن، به مصرفی که سود دنیا و دین من است خواهد رسانید.