تبعید
معنی کلمه تبعید در فرهنگ معین
معنی کلمه تبعید در فرهنگ عمید
۲. دور کردن.
معنی کلمه تبعید در فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) دور کردن راندن ( از شهر و جایی ) . ۲- ( اسم ) نفی بلد. جمع : تبعیدات .
معنی کلمه تبعید در دانشنامه عمومی
تبعید (فیلم ۱۹۴۷). تبعید ( انگلیسی: The Exile ) فیلمی در ژانر رمانتیک است که در سال ۱۹۴۷ منتشر شد.
• بن رایت
• چارلز استیونس
• هنری دانیل
• ماریا مونتز
• نایجل بروس
• توربن مایر
• اِلینور وَندِرویر
• جک کرتیس
• ویل استنتون
• گریس همپتون
تبعید (فیلم ۲۰۰۷). تبعید ( روسی: Изгнание ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی آندری زویاگینتسف است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. این فیلم در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن ۲۰۰۷ به نمایش درآمد.
"الکس" به همراه خانواده خود برای مدتی به خانه پدری در روستا می رود. در آنجا "ورا" به "الکس" می گوید که حامله است در حالی که بچه از "الکس" نیست . . .
معنی کلمه تبعید در دانشنامه آزاد فارسی
دوری اجباری از زادگاه به عنوان مجازات تعیین شده از سوی دولت یا دادگاه و یا اقامت خودخواسته خارج از میهن از بیم جان یا ترس از آزار و ایذاء به سبب داشتنباور دینی یا عقیدۀ سیاسی. شخصی را که به حکم دولت و به عنوان مجازات مجبور به خروج از کشور یا اجبار او به اقامت در نقطه ای معیّن در داخل کشور کنند «تبعیدی» خوانده می شود. تبعیدی کسی است که حضورش در کشور یا شهری از نظر سیاسی یا اجتماعی خطرناک تشخیص داده می شود. تبعیدیان را معمولاً به نقاط دور افتاده و بد آب و هوا می فرستند. عمل تبعید پیشینۀ کهن دارد و در تمدن های قدیم نیز وجود داشته است. معروف ترین تبعیدی ایران در عصر جدید، امام خمینی (ره) است که پس از وقایع ۱۵ خرداد ۴۲ دستگیر و پس از مدتی به ترکیه و سپس عراق تبعید شدند. مهاجرت به خارج از کشور، چنانچه از سر بیم باشد، تبعید خودخواسته خوانده می شود. پناه جویان و پناهندگان هم نوعی تبعیدی به شمار می آیند. مهاجرت های انبوه در زمان جنگ یا بلایای بزرگ طبیعی تبعید به حساب نمی آید. کشورهای پذیرندۀ تبعیدیان سیاسی، عقیدتی و دینی معمولاً قوانینی برای حمایت از آنان وضع کرده اند و در حقوق بین الملل برای این گونه تبعیدیان حقوقی منظور شده است.
معنی کلمه تبعید در دانشنامه اسلامی
تبعید، از ریشه «ب ـ ع ـ د» و در لغت به معنای دور کردن است.
معنای اصطلاحی تبعید
این واژه در زبان فارسی در اصطلاح فقه و حقوق عبارت است از بیرون کردن مجرم از محل ارتکاب جرم یا اقامت گاه وی و به تعبیر دیگر، مجازاتی است که به موجب آن فرد مجرم از اقامت در وطن و شهر خود ممنوع شده، برای مدتی معین به سکونت در محلی دیگر محکوم گردد. این اصطلاح ظاهراً پس از مشروطه در ایران رواج یافته و امروزه در متون قانونی بسیار متداول است.
کاربرد تبعید در متون فقهی
در متون فقهی کاربرد دو اصطلاح «تغریب» و «نفی» (یا نفی بلد) به همین معنا بسیار شایع تر بوده است.
تبعید در یونان باستان
...
[ویکی فقه] تبعید (قرآن). تبعید، بیرون راندن مجرم از محل ارتکاب بزه یا از اقامتگاه وی است، که غالبا در قدیم یکی بوده است.
تبعید، از ریشه «ب ـ ع ـ د» و در لغت به معنای دور کردن است.
تبعید در اصطلاح
تبعید در اصطلاح یعنی بیرون راندن کسی از شهر یا آبادی معین به نقطۀ دیگر از کشور است که غالبا به صورت اقامت اجباری در نقطۀ معین یا ممنوعیت از اقامت در محل معین اعمال می گردد. اجبار کردن شخصی توسط یک حکومت برای زندگی در یک محل خاص را تبعید می نامند. در زمان تبعید شخص باید خود را به طور دائم به مقامات تعیین شده معرفی کند و نباید در تمام مدت زمان تبعید اقدام به ترک محل تبعید نماید.
تبعیدگاه
مرکز یا مؤسس های است که از طرف دولت به منظور نگهداری مجرمین به عادت یا افراد شرور تاسیس گردیده است.
تبعیدی
...
معنی کلمه تبعید در ویکی واژه
esilio
دور کردن، راندن.
کسی را از شهر بیرون کردن، به جاهای دوردست فرستادن.
جملاتی از کاربرد کلمه تبعید
محمدتقی شیخ شوشتری، فرزند شیخ محمدکاظم، که نتیجه شیخ جعفر شوشتری است، در سال ۱۳۲۰ ه. ق(۱۲۸۱ ه.ش) در نجف تولد یافت. پدرش اهل شوشتر و مادرش اهل کرمان بود. پدران او سابقه مخالفت با حاکمان را داشتهاند، تا حدی که پدر او و نیز پدربزرگ او (فرزند شیخ جعفر شوشتری) به خاطر مخالفت و سخنرانی علیه رضاشاه تبعید شده بودند.[نیازمند منبع]
رهبران حزب، در سال ۱۹۲۲، او را به عنوان مأمور دیپلماتیک به نروژ فرستادند، اما این مأموریت، به زعم عدهای، در واقع نوعی تبعید سیاسی بود که باعث میشد کولونتای نقش مهمی در روابط داخلی شوروی بازی نکند.
هادی خرسندی طنز پرداز شهیر و تبعید شده ایرانی با حضور بیش از پنجاه سال در طنز ایران لقب آرت بوخوالد ایران را به خود اختصاص داده است. آقای خرسندی در سال ۱۹۷۴ در تهران با آرت بوخوالد ملاقات داشتهاست.
وی در اوایل سال ۱۹۷۸ میلادی (سال ۱۳۵۶ شمسی) برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت نمود و در لس آنجلس، کالیفرنیا زندگی میکرد. پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، راه تبعید و مخالفت با حکومت وقت ایران را در پیش گرفت.
وای بر شهری که در آن مزد مردان درست از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست
ابراهیم حلمی العمر (۱۸۹۰–۱۹۴۲م) روزنامهنگار عراقی بود. پیش از جنگ جهانی اول به نامههای که مطبوعات مصر و سوریه میفرستاد، شهرت گرفت. او سردبیر روزنامه النهضة چاپ بغداد در سال ۱۹۱۳م شد و در مجلهٔ لغة العرب نیز نگاشت. از سوی امپراتوری عثمانی دستگیر و به دمشق تبعید شد. پس از بیماریاش آزاد شد. پس از جنگ جهانی اول، به نشر روزنامهٔ لسان العرب در دمشق پرداخت. پس از مدتی به بغداد بازگشت و انتشار آن روزنامه را در بغداد در روزگار فیصل بن حسین ادامه داد. او بارها زندانی یا دستگیر شد. در مجلس وزیران کارمند شد و در کتابخانهٔ مطبوعات نیز سمت داشت. در تألیف راهنمای عراق همکاری داشت و همچنین رسالهای در انقلاب ایتالیا نگاشت.
افزایش فعالیتهای سیاسی زبانه و تحرکاتش منجر به جلب توجه مقامات استعمار و دستگیری و محکومیت وی به سه سال زندان گردید و بدنبال آن نیز محکوم به سه سال تبعید در نقاط مختلف شد.
هیثم المالح مسئولیت تشکیل دولت در تبعید ر.ک. مقر آن در قاهره خواهد بود، به عهده گرفت.
رب العالمین بجواب ایشان گفت: «ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْیَةٍ» ای اهل قریة اتتهم الآیات اهلکناها، حکمنا باهلاکهم، «أَ فَهُمْ یُؤْمِنُونَ» استفهام تبعید و انکار یعنی فلا تأتیهم اذ قضینا فی السابق ان لا نعذب امّة محمد بالاستیصال، بل الساعة موعدهم، و الساعة ادهی و امر. معنی آیت آنست که ای محمد مشرکان قریش اقتراح آیات میکنند و اگر آنچه میخواهند از آیات بایشان نماییم ایمان نیارند و نگروند، چنان که جای دیگر گفت: «أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ» و آن گه چون نگروند عذاب استیصال ایشان را واجب آید چنان که پیشینیان را واجب آمد، و ما عذاب این امت با قیامت افکندهایم، و حکمی که در ازل کردهایم نگردانیم. «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ».
نه دیگر حبس میبینی نه تبعید نه دیگر بایدت هر سو فرارید
پیشتر از خلقت آدم ز مزج ماء و طبن کرد تبعید بنیجان ایزد از روی زمین
نه قرب و نه بعد و نه وصل و نه فصل نشانی ز تقریب و تبعید نیست
سقراط انکار نمیکند که قضّات میتوانند او را بکشند، یا تبعید کنند، یا از حقوق اجتماعی محروم سازند. امّا وقتی آنها چنین میپندارند و دیگرانی نیز چنین میپندارند که آسیب بزرگی به سقراط رسیده است؛ او با آنها موافق نیست زیرا زیانی که اینکار در روح و جان آنها میگذارد، از بدی آسیب آنها به سقراط بزرگتر است.
بازگشت وی به تهران همزمان با خیزش مردم در جنبش مشروطه بود که علاقه و شرکت وی در جلسات مخالفان دربار، باعث تبعید او به نقاط مرزی گردید.
او همچنین به همراه حسین راسخ افشار، محمدحسن شمشیری، اسماعیل کریم آبادی، ابوالقاسم لباسچی، حسن قاسمیه سازمان جامعه بازرگانان و اصناف و پیشه وران تهران را پایهگذاری نمود. جامعه بازرگانان و اصناف و پیشه وران تهران از دولت ملی دکتر مصدق حمایت میکردند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پانزده نفر از اعضای این جامعه دستگیر و تبعید شدند.
چه محنتها که در تبعید دیدم چه عبرتها که از زندان گرفتم
و هم در آداب ابن المقفع آمده است که شرایط خدمت ملوک ریاضت نفس بود بر مکروه و موافقت ایشان در مخالفت رای خود و مقدر کردن امور بر هوای ایشان و کتمان اسرار و بحث ناکردن از چیزی که ترا بران وقوف ندهند و مجاهده کردن در تحری رضای ایشان به همه وجوه و تصدیق اقوال و تزیین آرای ایشان و نشر محاسن و ستر مساوی و تقرب آنچه آن را نزدیک خواهند و تبعید آنچه آن را دور گردانند و تخفیف مؤونت خود بر ایشان و احتمال مؤونت ایشان و بذل مجهود در طاعت بعادت گرفتن.