تارو. ( اِ ) کنه باشد که بر گاو و دیگر حیوانات چسبد. ( جهانگیری ). کنه باشد و آن جانوری است که بر شتر و گاو و گوسفند و امثال آن چسبد و خون ایشان را بمکد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). در جهانگیری به معنی کنه که به عربی «قراد» گویند و آن جانوری است که خون چارپایان مکد. ( فرهنگ رشیدی ). نوعی از آنها مردم را بگزد و بکشد و در اغلب بلاد و طویله های کثیف بهم میرسد، خاصه در منزل میانه براه آذرآبادگان که سم او مهلک است و مرا گزیده و بهزار مرارت بهبود یافتم. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). طبیعیین گفته اند که او بمرگ خود نمیرد چنانکه درکتاب حیوةالحیوان بنظر رسیده ، اما درباب نون نیز آورده اند ظاهراً «نارو» بنون اصح است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ). «نارو» بنون اصح است و در اکثر فرهنگها نیز چنین است. ( از فرهنگ رشیدی ). آنرا در آن شهر [ میانه ] مله گویند همانا مخفّف قمله است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). محمد معین در حاشیه برهان قاطع آرد: مصحف «نارد» است. رجوع به نارد و کنه شود. تارو. [ رُ ] ( اِخ ) رودی است در ایتالیا بطول 130هزار گز. قاموس الاعلام ترکی آرد: نهری است در قسمت شمالی ایتالیا و از کوه پنای واقع در ایالت جنوا سرچشمه میگیرد و اول بطرف جنوب شرقی و آنگاه بسوی شمال شرقی روان گردد و پس از طی مسافت 125هزار گز، از ساحل راست وارد نهر «پو» میشود.
معنی کلمه تارو در فرهنگ معین
(اِ. ) کنه که بر گاو و دیگر جانوران چسبد.
معنی کلمه تارو در فرهنگ عمید
= کَنه
معنی کلمه تارو در فرهنگ فارسی
( اسم ) کنه که بر گاو و دیگر جانوران چسبد . رودی است در ایتالیا بطول ۱۳٠ هزار گز .
معنی کلمه تارو در دانشنامه عمومی
تارو ( نام علمی: Colocasia esculenta ) نام یک گونه از تیره گل شیپوریان است. تارو به تعدادی از گونه های خانواده گل شیپوریان گفته می شود که بومی مناطق شرقی شبه قاره هند هستند. تارو یک گیاه چندساله گرمسیری است که به عنوان یکی از سبزیجات ریشه ای و به منظور بهره برداری از غده نشاسته ای، برگ ها و دمبرگ هایش کشت می شود. این گیاه یک منبع غذایی مهم در آشپزی مناطق جنوب آسیا، اقیانوسیه و آفریقا است. تارو به عنوان یکی از نخستین گیاهان کشت شده به حساب می آید. ریشه و برگ تارو طعم فوق العاده ای دارد. می توان آن را پخت، در حالی که برگ ها طعم کلم دارند.
معنی کلمه تارو در ویکی واژه
کنه که بر گاو و دیگر جانوران چسبد.
جملاتی از کاربرد کلمه تارو
طبق کتاب «کلید تصویری تاروت» نوشته وایت در سال ۱۹۱۰، کارت ارابه حاوی چندین ارتباط جهت پیشگویی است:
الخیرة اسم بمعنی المختار، تقول محمد خیرة اللَّه من خلقه و هو فی الاصل مصدر کالطّیرة. و الخیرة المصدر من اختار کالرّیبة من ارتاب. سُبْحانَ اللَّهِ تنزیها له عن ان یکون لاحد علیه اختیار، وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ ای تعظّم عن ان یکون له شریک. و قیل معنی الایة یختار للشفاعة من یشاء فیأذن له فیها ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ فیختاروا الاصنام لتکون لهم شفعاء.
(گاردمان، پاریسوس، تارووش) با دژهای مستکم خود، شهر شامکور (شهرستان شمکیر) با حومه اش به واهرامیانها تعلق داشت. مرکز حکمرانی آنها قلعه آمبرد بود که در دوران قبل به پاهلاوونیها تعلق داشت، ولی مرکز مذهبی شان هوواناوانک بود. ایشخانهای اربلیان اراضی وسیعی در استان وایوتسجور، استان گغارکونیک، استان کوتایک و کاپان داشتند. زمینهای پروشیان در شاهپونیک، و نواحی دیگر واقع بود.
ایالت مخیکو در جنوب-مرکز مکزیک واقع است و شهر مکزیکو سیتی را از ۳ طرف، در بر میگیرد. این ایالت، با ایالتهای کرتارو و ایدالگو از شمال، مورلوس و گوئررو از جنوب، میچوآکان از باختر، تلاسکالا و پوئبلا از خاور مرز دارد.
رونده کلک تو داند که تاروان افتد براه رزق همه خلق بی نشان خجند
ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار میرود. واژه مانتریک در هند، به معنای «جادوگر» است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسمها و نفرینها را میداند و میتواند برای، یا برضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دورههای توبه و مدیتیشن به مقامی میرسند که دارای نیرویی ماوراءالطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته میشود بسیاری از سیدهارها معجزاتی انجام دادهاند که انجام آنها غیرممکن است.
رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا من اللَّه حظا فاختاروها و عملوا لها و اطمأنّوا و سکنوا الیها بدلا من الآخرة. وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا ای عن البعث و الثواب و العقاب. و قیل عن القران و محمد غافِلُونَ تارکون لها مکذّبون.
بد سگالان بی دیانت را از جهان تارومار باید کرد
من ز گفتن شرم دارم پیش کس تو نداری شرم از گفتارو بس
بگو که جامهٔ آسایش از کجا پوشم چو دوک زهره از این تاروپود هیچ نرشت
تاروز قیامت ز مقالات قوامی گویند غزلهای تو دربزم اجلا
اسکایتیم در سال ۲۰۰۴ با پیوستن همزمان سه شرکت کنتیننتال ایرلاینز، کیالام و نورتوست ایرلاینز توسعه یافت و امروزه تعداد زیرمجموعههای آن به ۲۰ شرکت افزایش پیدا کرده، که برای نمونه میتوان به: آئروفلوت، ایر اروپا، چک ایرلاینز، تاروم، هواپیمایی سعودی، آلایتالیا و امایآ اشاره نمود.
در روز ۲ آوریل ۲۰۲۱ یک قطار سریعالسیر تاروکو که توسط راهآهن تایوان اداره میشد در شهرستان هوالاین از خط خارج شد که در نتیجه آن حداقل ۵۰ تن کشته و بیش از ۱۵۰ تن مجروح شدند. این حادثه در ساعت ۹:۲۸ صبح، ورودی شمالی تونل کینگشویل در بخش هرن شهرک ژیملین شهرستان هوالاین تایوان به وقوع پیوست. در زمان حادثه، قطار ۴۸۸ مسافر را حمل مینمود؛ گفته میشود که قطار هشت واگنه، ظاهراً پس از سقوط یک کامیون ساختمانی از یک شیب، و برخورد با قطار در تونلی در شمال شهر هوالاین از ریل خارج شدهاست.
ابرهیم ینال برادر کهین سلطان طغرل بود و عظیم ظالم و شحنۀ نشابور بود و اهل نشابور از شیخ دعا میخواستند، شیخ دعا نگفتی اما گفتی نیک شود. تاروز آدینۀ کی شیخ مجلس میگفت ابرهیم ینال به مجلس آمد و بسیاری بگریست. چون مجلس تمام شد ابرهیم پیش تخت شیخ آمد و بیستاد. شیخ گفت چیست؟ گفت مرا بپذیر! شیخ گفت نتوان. گفت بایدم! شیخ گفت نتوان. گفت بایدم! سه بار بگفت. پس شیخ تیز دروی نگاه کرد و گفت: نعمت برود، گفت شاید. گفت جانت ببرد، گفت شاید. گفت امیریت نباشد، گفت شاید. گفت دوات و پارۀ کاغذ بیارید. دوات آوردند شیخ بنوشت کی: ابرهیم مناکتبه فضل اللّه. ابرهیم ینال کاغذ بستد و بوسه برداد و در میان نهاد و بیرون رفت و همان شب به جانب عراق روان شد و بهمدان بنشست وعاصی شد. سلطان طغرل برفت و با او جنگ کرد و او را بگرفت. او پیغام فرستاد کی دانم کی مرا بخواهی کشت. حاجت من بتو آنست که خطیست از آن بوسعید در کیسۀ من، چون مرا در خاک نهند کاغذ را بدست من بنهند که او مرا این واقعه گفته بود و دست گیر من آن خط خواهد بود.
آستاروث شخصیت اصلی فیلم «آستاروت» / «شیطان زن آستاروث» اثر کارگردان برزیلی لاریسا آنزواتگی است. نام شرکت سازنده فیلم نیز «آستاروث محصولات» است.
ازان پس به پیشت پرستارورا دوان با تو آیم بر شهریار
استاروبینسکی در سال ۱۹۹۱ به عنوان دانشمند مهمان در مدرسه عالی نرمال، و در سال ۲۰۰۶ در انستیتو هنری پوانکاره
نام آستاروث در فیلم ترسناک چکش به سوی شیطان یک دختر محصول ۱۹۷۶ آمدهاست.
نرمی ره شد چو محفل تاروپود خواب من جای گل ای کاش آتش زیر پا می داشتم
استاروبینسکی به عنوان دانشجوی یاکوف زلدوویچ در دانشگاه ایالتی مسکو کارشناسی فیزیک خود را در سال ۱۹۷۲ به پایان رساند.