نحافت

معنی کلمه نحافت در لغت نامه دهخدا

نحافت. [ ن َ ف َ ] ( ع اِمص ) لاغری. ناتوانی. ( غیاث اللغات ). هزال. نزاری. نحول. عجف. نحیفی. تکیدگی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نحافة شود.
نحافة. [ ن َ ف َ ] ( ع مص ) لاغر و نزار گردیدن ، یا به سرشت لاغر و کم گوشت گردیدن نه به لاغری. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نزار شدن. ( دهار ). نزار و باریک شدن. ( زوزنی ).

معنی کلمه نحافت در فرهنگ معین

(نَ فَ ) [ ع .نحافة ] (مص ل . ) لاغر شدن ، لاغری .

معنی کلمه نحافت در فرهنگ عمید

لاغری، نحیفی.

معنی کلمه نحافت در فرهنگ فارسی

لاغرشدن، لاغری
۱ - ( مصدر ) لاغرشدن نزارگردیدن .۲ - ( اسم ) لاغری نزاری .

جملاتی از کاربرد کلمه نحافت

آورده‌اند که عیسی (ع) بسه کس برگذشت ایشان را دید ضعیف و نحیف گشته: ذبولی و نحولی بر ایشان ظاهر شده، ایشان را پرسید که سبب این نحول و نحافت شما چیست؟ گفتند: الخوف من النار. روح اللَّه گفت: حق علی اللَّه ان یؤمن الخائف.