گاه به گاه

معنی کلمه گاه به گاه در فرهنگ معین

(بِ ) (ق مر. ) وقت به وقت ، بعضی اوقات .

جملاتی از کاربرد کلمه گاه به گاه

ار به آزردن من هر دم و هر لحظه حریص من به پرسیدن او گاه به گاهی قانع
زین قدم من چو روی گشته و بختم چو ردیف حالها نیز بگردد ز نسق گاه به گاه
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی پرسش حال دوستان گاه به گاه کردن است
نیک و بد می کند آن روز به روز تا بیفتد ز طرب گاه به گاه
زان که در راه عشق گاه به گاه دوست دارم جفا و دشنامش
روز و شب بود نگاهم به تو و بی تو کنون به نگاهی شده ام گاه به گاهی قانع
ای دل ز تو خوش سالی و ماهی به نگاهی خوش کن دل من گاه به گاهی به نگاهی
دل گرچه مدامم هوس خط تو دارد لیک از تو خوشم با کرم گاه به گاهی
زانکه آنجا رسیده گاه به گاه قدم شهریار دنیی و دین
دزموند گاه به گاه از آنیموس بلند شده و به دنبال سلول‌های انرژی که برای پیدا کردن هدف لازم است به منهتن و برزیل می‌رود. دنیل کراس نیز از طرف شرکت آبسترگو که معادل امروز تمپلارهاست، به دنبال همین سلول‌ها می‌گردد اما دزموند موفق‌تر از اوست. کمی ویلیام مایلز به دنبال آخرین سلول به ایتالیا می‌رود اما در آن‌جا توسط آبسترگو دستگیر می‌شود و ویدیچ رئیس آن اعلام می‌کند ویلیام را در ازای سیب بهشتی آزاد می‌کند. دزموند به ایتالیا رفته و دنیل کراس و ویدیچ را می‌کشد و پدرش را آزاد می‌کند و با آخرین سلول مورد نیاز بازمی‌گردد.
خاصه آن وقت ‌که باد آید و از جنبش باد دستی از نخوت بر ریش کشم گاه به گاه