تخمک

تخمک

معنی کلمه تخمک در لغت نامه دهخدا

تخمک. [ ت ُ م َ ] ( اِ مصغر ) مصغر تخم. رجوع به تخمه شود. || ( اصطلاح گیاه شناسی ) در گیاه شناسی ، دانه های کوچکی است که درون تخمدان به وجود می آید و بر اثر رشد به دانه تبدیل می گردد.
آقای گل گلاب آرد: اگر در داخل تخمدان برشی داده شود در داخل آن اجسامی بنام تخمک یافت میشود که بوسیله رشته ای به دیواره درونی تخمدان اتصال دارند. طرز اتصال تخمکها به دیواره تخمدان ، در گیاهان اختلاف کلی دارد. چون اجتماع برچه ها برای تشکیل تخمدان نیز به اشکال گوناگون است وضع قرار گرفتن تخمک ها به چندین شکل دیده میشود... هر برچه را می توان برگی دانست که در یک طرف یا دو طرف آن تاخوردگی پدید آمده و تخمکی ساخته است... مهمترین قسمتهای برچه تخمک و پیدایش آن چنین است که در سطح داخلی پوسته جفت درونی تخمدان یک برآمدگی کوچک پدید آمده اطراف آن یک حلقه و پس از آن دو حلقه تشکیل می یابد که پوشش داخلی و خارجی را میسازند. تکمه نخستین که از زنبوریهایی غذائی تشکیل یافته بود، دارای یاخته هایی است که بسرعت تقسیم می شوند. قسمتی از آنها توده غذایی بنام خورش می سازند و یکی از آنها که در داخل خورش قرار گرفته کاهش رنگی یافته بتدریج دو، و چهار، وهشت هسته یافته ، کیسه رویانی تشکیل میدهند که سه یاخته در بالا و سه یاخته در پایین دارد و از بهم پیوستن دو هسته دیگر، هسته دومین بزرگی در وسط آن کیسه دیده میشود. مهمترین یاخته های کیسه رویانی یاخته ای است که در بالا و در وسط قرار گرفته ، و آنرا تخمه می گویند. پس در هر تخمک کامل می توان قسمتهای ذیل را تشخیص داد:
1 - دو پوسته داخلی خارجی. 2- سوراخی در بالای آن که سُفْت نامیده میشود. 3 - توده بزرگی در وسط که قسمت اعظم ماده غذایی است و خورش نامیده میشود. 4 - کیسه رویانی که در داخل آن تخمه و یاخته های در حال کاهش رنگی قرار گرفته است. 5 - بند یا رشته ای که تخمک را به دیواره درونی تخمدان متصل میسازد و اتصال این بند به دیواره تخمدان ممکن است تخمک را مستقیم یا معکوس یا مورب قرار دهد...
همینکه دانه گرده ای بر روی کلاله قرار گیرد ناهمواری سطح آن به ناهمواری های چسبنده کلاله می چسبد. رطوبت و ماده غذایی و لعابی کلاله در داخل گرده اثر کرده لوله گرده ساخته می شود. این لوله گرده در بافت مرکزی خامه فرومیرود، یعنی بوسیله ترشح دیاستازها، یاخته های آن را حل کرده راهی باز میکند و به تخمدان میرسد و از راه سُفْت به دهانه یکی از تخمک ها راه یافته داخل خورش میگردد. در مدتی که این لوله پیش میرود و در راه است هسته ٔرویا پیشاپیش میرود و هسته زایا که در پی آن است به دو قسمت تقسیم می شود و هر یک از آنها یک انتروزوئید ( بساکه ) می سازد. چون لوله به کیسه رویان برسد، دیواره سلولزی آنرا حل میکند، یکی از بساکه ها از میان یاخته ها گذشته به هسته دومین میرسد و با آن می آمیزد و هسته ای در وسط کیسه رویان میسازد و بساکه دیگرداخل تخمه شده با هسته آن می آمیزد و تخم را تشکیل میدهد. آمیزش بساکه ها با هسته هایی که در کیسه رویان است هسته هایی میسازد که 2n کرموزوم دارند... در کیسه رویانی دو تخم ساخته شده ، یکی تخمی که از آمیزش بساکه و تخمه ساخته شده است و دیگری تخمی که از آمیزش بساکه با هسته دومین تشکیل یافته و شماره کروموزوم های آن از 2n بیشتر است. تخمه های آمیزش یافته مبدل به دانه میشوند و هسته دومین که آمیزش یافته ، مبداء بافت مخصوصی است که آنرا آلبومن می گویند. دیواره تخمدان هم در این موقع تغییر شکل یافته ضخیم میشود و مواد غذایی در خود اندوخته میکند و تبدیل به میوه می گردد. پس در هر میوه دو قسمت موجود است : یکی هسته ها یعنی تخمکهای گشنیده و دیگری فرابر که از هر طرف هسته ها را فراگرفته است.

معنی کلمه تخمک در فرهنگ معین

(تُ مَ ) (اِمر. ) یاختة جنسی و تولید مثل در زن .

معنی کلمه تخمک در فرهنگ عمید

یاختۀ جنسی تولیدمثل ماده.

معنی کلمه تخمک در فرهنگ فارسی

( اسم ) تخم ماده که در داخل نشو و نما یافته پس از تکمیل از مجرای تخمدان خارج و آماده برای لقاح میشود.

معنی کلمه تخمک در فرهنگستان زبان و ادب

[زیست شناسی] ← گیامامه
[زیست شناسی] ← مامه 2

معنی کلمه تخمک در دانشنامه عمومی

تخمک (گیاهی). در گیاهان دانه ای، تُخمَک ساختاری است که یاخته های زایشی ماده را می سازد و در خود نگه می دارد. تخمک در درون تخمدان گیاهان قرار دارد. تخمک توسط ساقه ای به نام فونیکول به جفت متصل می شود. فونیکول تغذیه تخمک را فراهم می کند.
هر تخمک دارای بافت مرکزی معروف به خورش است که کیسهٔ جنینی در آن رشد می کند و به وسیلهٔ پوسته های تخمک که پوشش بیرونی آن را تشکیل می دهد، احاطه می شود. در پوسته های تخمک منفذ بسیار کوچکی به نام سفت قرار دارد که با رو بازگذاشتن قسمتی از خورش در فرایند لقاح شرکت می کند. علاوه بر این در مرحلهٔ دانه این منفذ عبور آب مورد نیاز برای رویش را میسر می سازد. از نظر قرار گرفتن، تخمک ها ممکن است راست، واژگون خمیده یا نیمه واژگون باشند. مطلب فوق نباید با تمکّن که آرایش تخمک ها در درون تخمدان است اشتباه گرفته شود.
تخمک از سه بخش تشکیل شده است: لایه پوششی که لایه بیرونی آن را تشکیل می دهد، هسته ( یا باقی مانده هاگدان ) و گامتوفیت ماده ( که از یک بزرگ هاگ تک دسته تشکیل شده است ) در مرکز آن. گامتوفیت ماده - که به طور خاص مگاگامتوفیت نامیده می شود - در گیاهان گلدار کیسه جنینی نیز نامیده می شود. مگاگامتوفیت سلول تخمک را به منظور لقاح تولید می کند.

معنی کلمه تخمک در دانشنامه آزاد فارسی

تُخْمَک (ovum)
تُخْمَک
در زیست شناسی، یاختۀ جنسی مادینۀ گیاه یا جانور. در جانورشناسی آن را اوول گویند که پس از ترکیب آن با اسپرماتوزوئید هستۀ اولیۀ جنین تشکیل می شود. در گیاه شناسی، دانه های کوچکی است که درون تخمدان به وجود می آید و براثر رشد به دانه تبدیل می شود. جاندار نَر مولد اسپرم، و جاندار ماده تولیدکنندۀ تخمک است. در پستانداران، تخمک لقاح یافته را تخم می نامند که براثر تقسیم سلولی خاصی به نام میوز، طی چرخۀ قاعدگی در تخمدان ها پدید می آید. هستۀ آن دارای کروموزوم های حامل عوامل وراثتی است؛ بعد از لقاح اسپرم و تخمک، که هر کدام حامل نصف کروموزوم ها هستند، یاختۀ واحدی تشکیل می شود که از تقسیم آن جنین شکل می گیرد. جانور ماده ممکن است تخم گذاری کند یا تخم در بدنش تکوین یابد (زنده زایی و بچه زایی). در خزندگان و پرندگان تخم گذار، تخم با پوسته ای محافظت می شود و مواد غذایی فراوانی را به شکل زرده در خود دارد. باروری در گیاهان نر و ماده نیز در اساس به باروری جانوران شباهت دارد. در گیاهان، به سلول تخم یا تخم زا معروف است و در تخمدان ایجاد می شود. تخمک خودبه خود قادر به حرکت نیست و جز در بکرزایی، باید پیش از نموِ بیشتر با یاختۀ جنسی نَر لقاح یابد.
تخمک (گیاه شناسی). تُخمَک (گیاه شناسی)(ovule)
ساختاری در گیاهان دانه دار که پس از لقاح به دانه تبدیل می شود. تخمک از یک کیسه رویان حاوی گامت ماده (یاختۀ تخم) و بافتی مغذی با نام خورش تشکیل می شود که اطراف یاختۀ تخم را فراگرفته است. در بخش بیرونی تخمک، یک یا دو پوشش محافظ وجود دارد که پس از لقاح به تستا یا پوستۀ بذر تبدیل می شوند. در نهان دانگان (گیاهان گل دار)، تخمک درون مادگی قرار دارد، در حالی که در بازدانگان (مخروطیان و وابستگان آن ها) روی سطح فلس تخمک بَر واقع است. در این جا، تخمک معمولاً درون مخروط است و مادگی آن را محصور نمی کند.

معنی کلمه تخمک در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تخمک به جزئی از منی حیوان یا انسان ماده گفته می شود. در جانورشناسی به تخمک گفته می‏شود که پس از ترکیب با اسپرماتوزوئید جنس نر، هسته اوّلیه جنین شکل می‏گیرد.
۱. ↑ لغت‏نامه دهخدا.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۰۰.
...

معنی کلمه تخمک در ویکی واژه

یاختة جنسی و تولید مثل در زن.

جملاتی از کاربرد کلمه تخمک

نحوهٔ تولیدمثل در گونه‌های مختلف میگوها می‌تواند متفاوت باشد. برخی از آن‌ها اسپرم و تخمک را در آب رهاسازی می‌کنند و نوزادان به صورت آزاد و در آب تشکیل می‌شوند. در برخی از میگوها مانند میگوی گیلاسی یا میگوهای دماغ‌قرمز جنس ماده پس از جفتگیری، تخم‌ها را زیر شکم خود نگهداری کرده و پس از مدتی نوزادان را در آب رها می‌کند.
این مرحله ۴۰–۸۰ روز پس از بارداری است که تخمک بارور شده مانند لخته خون شده‌است. در این مرحله، حنفی‌ها سقط جنین را مجاز می‌داند، در حالی که فقط برخی از شافعی‌ها و حنبلی‌ها آن را مجاز می‌دانند.
از دید زیست‌شناختی، در پستاندارانی مانند انسان، پدر اسپرمی را تولید می‌کند که با تخمک ترکیب شده و پس از لقاح، رویان (جنین) شکل می‌گیرد.
ز دهقانی گندم خاطرش ملک بر فلک می کند تخمکار
دوقلوهای ناهمسان از دو تخمک متفاوت که همزمان آزاد شده‌اند به‌وجود می‌آیند.
ما تخمکار دشت ریاییم همچو زهد تسبیح سبز، دانه چندی ز کشت ماست
در کاربرد روزمره، استفاده از لقاح همزمان رایج‌تر از لقاح همزمان از دو پدر است. این عبارات به‌طور عملی معادل هستند؛ زیرا، گرچه لقاح دو یا چند تخمک توسط یک پدر به نظر اتفاقی عادی است، اما لقاح همزمان زمانی ثابت می‌شود که چند نر با ماده جفتگیری کرده باشند.
در طول میتوز و میوز و تقسیمات سلولی در پستانداران، فرایند بازسازی دی‌ان‌ای در از بین بردن آسیب‌های وارد شده به دی‌ان‌ای مؤثر است. با این حال، در اسپرماتوژنز توانایی ترمیم آسیب‌های دی‌ان‌ای در قسمت آخر فرایند اسپرماتوژنز، به‌طور قابل توجهی کاهش می‌یابد زیرا اسپرماتیدهای هاپلوئید تحت بازسازی عمده کروماتین هسته‌اای، به هستهٔ اسپرم بسیار فشرده قرار می‌گیرند. چند هفتهٔ آخر رشد اسپرم قبل از لقاح، اسپرم‌ها بسیار مستعد آسیب دی‌ان‌ای هستند. این آسیب‌ها می‌توانند بدون ترمیم به تخمک منتقل شوند.
دل کوفته‌ام چو تخمکان ز آتش قهر لب شسته به هفت آب ز آلایش دهر