خرچنگ
معنی کلمه خرچنگ در لغت نامه دهخدا

خرچنگ

معنی کلمه خرچنگ در لغت نامه دهخدا

خرچنگ. [ خ َ چ َ ] ( اِ مرکب ) جانوریست معروف که دست و پای بزرگ و ناهموار دارد و بعربی سرطان خوانند. ( از برهان قاطع ). بزرگ چنگال که نام عربی او سرطان است. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ). پیچا. چنگار. ( از ناظم الاطباء ). پنجپایه. ( ازغیاث اللغات ). پنجپایک. خرچنگ از نظر جانورشناسان : خرچنگ که نام دسته ای از جانوران «سخت پوست » است بیشتر بنوع «تنهاگرد» آن یا گروه شبیه به این نوع اطلاق میشود. خرچنگها که بزیست در آب بیش از خشکی علاقه دارند اغلب در سواحل دریاها زندگی می کنند، گرچه بعضی ازانواع آنها بجزایر دوردست می روند و بعضی دیگر در داخل آبهای تازه اقامت می کنند ولی اغلب آنها در سواحل دریا کنار آبهای شور کم عمق می زیند، البته گونه هایی از آنها دیده شده است که جرأت را بجایی رسانده اند که دل بدریا زده و تا وسط آبهای دریاها پیش رفته اند.
شکل ظاهری خرچنگ : شکل خرچنگ معمولاً مثلثی یا بیضویست و شکم آن که شبیه دنباله ای می باشد در زیر بدن حیوان قرار دارد، خرچنگ مانند اغلب حیوانات پوسته دار بروی خود زره شاخی دارد و این زره در اوقات معینی می افتد و دوباره بیرون می آید چه اگر یک زره همواره بروی پوست حیوان باقی بماند پس از چندی آنچنان محکم میشود که دیگر رشد حیوان امکان ناپذیر می شود. چشم خرچنگ در بدن آن قرار داردو قادر است بهمه جهات بگردد و حتی در چشم کاسه فرورود. خرچنگ را یک جفت چنگل بزرگ است و چون بیشتر کارهایی که با این چنگل انجام می دهد کارهایی است که دیگرجانوران با دستهای خود انجام می دهند بهتر است این چنگل ها را بازوان خرچنگ بدانیم تا پاهای او. هر خرچنگ با چنگل های خود بشکار می پردازد و گاهی با آن بصورت دشمن چنگ می زند و جای این سلاح در ناحیه سر جانور است. در وراء چنگلها چهار جفت پا برای راه رفتن وجود دارد و این پاها چنانست که اگر در لای سنگی قرار گیرد یا در جنگ با جانوری بچنگ دشمن بیفتد به آسانی حیوان آن پا را رها می کند و خود را از مخمصه نجات می دهد وپای دیگر بر جای پای از دست رفته دوباره خواهد رویید. در بعضی از انواع خرچنگ دیده شده که یک جفت پا یاهمه پایهای حیوان در آب تغییر شکل داده و بصورت وسیله ای برای شنا کردن درآمده است. اندازه چنگال کوچکترین خرچنگ ها 12 اینچ و بزرگترین آنها نوع عظیم الجثه ژاپونی است و در بین نوع اخیر انواعی دیده شده اند که طول چنگلهای آنها به یازده پا می رسد. خرچنگ رنگ ثابتی ندارد و برنگهای گوناگون ازجمله سفید و سیاه دیده شده است.

معنی کلمه خرچنگ در فرهنگ معین

(خَ چَ ) [ په . ] (اِمر. ) ۱ - جانوری است دوزیست با چنگال های بلند که به یک پهلو حرکت می کند. ۲ - یکی از صورت های فلکی منطقة البروج ، چهارمین برج از بروج دوازده گانه که خورشید تیرماه در این برج دیده می شود.
قورباغه ( ~. غِ ) (اِمر. ) (عا. ) نا - خوانا، بدخط .

معنی کلمه خرچنگ در فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) جانوری سخت پوست با چنگال های دراز، لاک خارجی پهن و سخت، یک یا دو زوج آرواره، و دو چشم پایه دار که به یک پهلو حرکت می کند و معمولاً در دریا و گاه در خشکی زندگی می کند.
۲. (نجوم ) = سرطان

معنی کلمه خرچنگ در فرهنگ فارسی

یکی از صور فلکی منطفه البروج سرطان
جانوری است دارای چنگالهای درازکه در آب زندگی، میکند، درخشکی هم راه میرودوبه یک پهلوحرکت میکند، یکی ازصورتهای فلکی
( اسم ) جانوریست از شاخ. بند پاییان از رد. سخت پوستان دارای چنگالهای بلند که در آب زندگی کند و در خشکی هم راه رود و بیک پهلو حرکت نماید پنجچا سرطان .

معنی کلمه خرچنگ در دانشنامه عمومی

خَرچَنگ جانوری است از زیرشاخه سخت پوستان. خرچنگ ها سخت پوستان ده پایی هستند که معمولاً دُم بسیار کوتاهی دارند که کاملاً در زیر سینه شان پنهان است. به این خاطر در دسته بندی های آرایه شناختی، خرچنگ ها تشکیل فروراسته ای می دهند به نام کوتاه دُمان ( Brachyura ) . کوتاه دمان بزرگ ترین و تخصص یافته ترین فروراسته سخت پوستان را تشکیل می دهند.
روی بدن خرچنگ ها از پوسته ای سخت و ضخیم پوشیده شده است. آن ها همچنین دارای یک جفت چنگال هستند. خرچنگ ها در تمام اقیانوسهای جهان یافت می شوند اما برخی نیز در آب های شیرین و همچنین درون خشکی به ویژه در مناطق گرمسیری نیز زیست می کنند. اندازه خرچنگ ها بسیار متنوع است از خرچنگ نخودی که تنها چند میلی متر اندازه دارد تا خرچنگ عنکبوتی ژاپنی که طول پاهایش بیشتر از ۴ متر است.
شماری از جانوران هستند که به خاطر ظاهرشان خرچنگ نامیده شده اند، ازجمله خرچنگ گوشه گیر، خرچنگ نعل اسبی و شاه خرچنگ اما در اصل خرچنگ واقعی نیستند.
در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان در حدود ۸۵۰ گونه خرچنگ در آب های شیرین، خشکی ها و مناطق نیمه خشکی زندگی می کنند. قدیمی ترین سنگواره های مطمئن از خرچنگ ها از دوران ژوراسیک به دست آمده است، هرچند از دوره کربنیفر پشت لاکی به دست آمده مربوط به جانداری به نام خرچنگ ایمو ( Imocaris ) که ممکن است یک خرچنگ اولیه بوده باشد.
خرچنگ ها همه چیزخوار هستند آنها به ویژه از جلبک و سایر غذاها دیگر شامل نرم تنان ٬کرم ها، سخت پوستان دیگر، قارچها و باکتریها و خرده غذاهایی که در دسترسشان باشد تغذیه می کنند. برای بسیاری از خرچنگ ها، یک رژیم غذایی حاوی مواد گیاهی و حیوانی، باعث رشد سریع تر و بیشتر زنده ماندن آنها می شود.
در زبان ژاپنی کانی نامیده می شود و یکی از عناصر سوشی است.
• خرچنگها را زنده نپزید، آنها درد را حس می کنند
خرچنگ (صورت فلکی). صورت فلکی خرچنگ یا ( سرطان ) نام یکی از صورت های فلکی نیمکره شمالی آسمان منطقةالبروج است و در شب های بهار قابل مشاهده است. بین صورت های فلکی دوپیکر از خاور ( شرق ) و شیر از سوی باختر ( غرب ) واقع شده است. بهترین زمان برای رصد این صورت فلکی اواخر زمستان و اوایل بهار است. معروف ترین جرم عمق آسمانی که در صورت فلکی خرچنگ قرار دارد خوشه کندوی عسل یا M44 است که دیدن آن با تلسکوپ یا دوربین دو چشمی بسیار شورانگیز است.
طبق افسانه های یونان باستان صورت فلکی سرطان توسط هرا در آسمان قرار گرفت. هرا که از عشق بازی زئوس شوهر خود با آلکمنه مادر هرکول خشمگین شده بود تصمیم گرفت که هرکول را به هر ترتیبی که شده بکشد. او خیلی سعی کرد که هرکول را بکشد ولی همیشه شکست می خورد. بعد از مدتی هرکول یک گناه بسیار بزرگ مرتکب شد و برای بخشوده شدن باید دوازده کار سخت را انجام دهد. یکی از این کارها از بین بردن مار غول پیکر ( نج ) صورت فلکی حیه ( Hydra ) بود این مار وقف شدهٔ هرا بود. در هنگام جنگ هرکول با Hydra هرا این خرچنگ غول پیکر را فرستاد تا کمک Hydra باشد. جنگ سختی درگرفت و مار نه سر پاشنه پای هرکول را زد؛ ولی به خاطر قدرت بسیار زیاد هرکول او با پایش خرچنگ را له کرد.
هرا برای قدردانی از این خرچنگ نقش او را در آسمان قرار داد.
خرچنگ (فیلم). خرچنگ ( انگلیسی: The Lobster ) یک فیلم پادآرمانشهری به کارگردانی یورگوس لانتی موس است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این فیلم نامزد دریافت نخل طلای جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵ بود و جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد. این فیلم همچنین برای جایزه بهترین فیلمنامه اسکار ۲۰۱۶ نامزد شد.
در آینده ای کابوس وار، افراد مجرد مجبورند ظرف مدت ۴۵ روز یک شریک زندگی برای خود بیابند؛ و اگر در طول این زمان در این امر موفق نشوند به حیوان بدل می شوند و آن ها را در جنگل رها می کنند. نداشته و مهمانان در مجالس رقص و ارتقاء روابط شرکت می کنند. آن ها می توانند با استفاده از اسلحه های بیهوش کننده و شکار "گوشه گیرها ( فراری ها ) " که در جنگل اطراف هتل زندگی می کنند، مدت اقامت خود را طولانی تر کنند و فرصت بیشتری برای پیدا کردن همسر داشته باشند. پس از این که همسر دیوید، او را ترک می کند، دیوید به همراه برادرش که در قالب یک سگ است به هتل می روند. او با دو مرد که یکی به صورت نوک زبانی صحبت می کند و دیگری پایش می لنگد، آشنا می شود مردی هم که پایش لنگ است، با تظاهر به اینکه خون ریزی بینی دارد.
دیوید هم تصمیم می گیرد تا با تظاهر به سنگدل بودن، نظر زنی با همین ویژگی را جلب کند و وارد بخش زوج ها شوند. بعد از مدتی که زن به او شک می کند، برادر دیوید را می کشد و هنگامی که می بینید دیوید به خاطر مرگ برادر گریه می کند، درمی یابد دیوید به او دروغ گفته است. زن تصمیم می گیرد تا موضوع را به مدیر هتل اطلاع دهد که دیوید او را بیهوش کرده و به یک حیوان تبدیل می کند تا انتقام برادرش را بگیرد.
دیوید از هتل فرار می کند و در جنگل به سایر فراری ها می پیوندد. دیوید که نزدیک بین است، متوجه زنی می شود که او هم این ویژگی را دارد. به مرور زمان دیوید و آن زن، شروع به رابطه می کنند و برای اینکه کسی متوجه نشود، از ایما و اشاره برای حرف زدن با هم استفاده می کنند. بعد از مدتی، دیوید و زن تصمیم می گیرند که از جنگل فرار کنند و زندگی عاشقانه خود را در شهر ادامه دهند. اما رهبر فراری ها این موضوع را می فهمد و به بهانه جراحی چشم زن را به شهر می برد و چشم او را کور می کند. دیوید پس از اطلاع از این ماجرا رهبر گروه را می کشد و با آن زن به شهر فرار می کند.
در پایان فیلم، دیوید و زن وارد رستورانی می شوند و از گارسون یک چاقو می گیرد. دیوید به دستشویی می رود تا چشمان خودش را نیز کور کند، اما با اینکه زمان رفتن به دستشوئی می گوید «لفتش نمیدم» اما در آخر کارگردان با القا زمانبر شدن کار دیوید بازگشت او از دستشوئی را نمایش نمی دهد و به گونه ای پایان فیلم بازمی ماند. اینطور که برای بیننده محرز نمی شود که آیا دیوید کار را تمام کرد؟ یا از راهی دیگر زن را ترک کرد، یا …
معنی کلمه خرچنگ در فرهنگ معین
معنی کلمه خرچنگ در فرهنگ عمید
معنی کلمه خرچنگ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خرچنگ در دانشنامه عمومی
معنی کلمه خرچنگ در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه خرچنگ در دانشنامه اسلامی

معنی کلمه خرچنگ در دانشنامه آزاد فارسی

خرچنگ (crab)
هریک از سخت پوستان ده پای گروه کوته دمان، دارای سخت پوستۀ بالایی عریض و بیشتر گرد، و شکمِ کوچکِ جمع شده ای در زیر بدن. خرچنگ ها با خرچنگ های دراز دریایی یا آب شور و خرچنگ های دراز آب شیرین خویشاوندند. خرچنگ ها عمدتاً دریازی اند، ولی برخی گونه ها ساکن آب های شیرین یا خشکی اند. این جانوران گوشتخوار، و لاشه خوار هایی هوشیارند؛ به صورت جانبی راه می روند و چنگال هایی قوی روی جفت پای اولی خود دارند؛ از چهار جفت پای دیگر برای راه رفتن استفاده می کنند. پوشش خارجی به تناوب می افتد تا رشد امکان پذیر شود. نام «خرچنگ» گاهی اوقات به بند پایان مشابه، ازجمله خرچنگ نعل اسبی، که نه خرچنگ حقیقی و نه سخت پوست است نیز اطلاق می شود.انواع خرچنگ. گونه های بسیاری از خرچنگ های حقیقی در جهان شناسایی شده اند. خرچنگ ساحلی اروپایی، Carcinus maenas، در ناحیۀ کشندی سواحل بریتانیا فراوان است. رنگ این جانور سبز کم رنگ است و حدود چهار سانتی متر یا بیش تر رشد می کند. خرچنگ خوراکی، paqurus Cancer، چهارده سانتی متر یا بیشتر رشد، و در عمق ۱۰۰متری زندگی می کند. این جانور به فراوانی صید می شود. سایر خرچنگ های حقیقی عبارت اند از خرچنگ ویولن زن Uca که جنس نر آن دارای چنگال های بلندی است که با تکان دادن آن ها ماده ها را جلب می کند؛ خرچنگ رودخانه ای اروپایی Thelphusa fluviatolis، و خرچنگ های عنکبوتی با بدن کوچک و پاهایی بسیار بلند؛ خرچنگ عنکبوتی ژاپنی Macrocheira kaempferi وقتی پایش را باز کند۳.۴ متر طول دارد؛ خرچنگ منزوی دارای شکم نرم و مارپیچی است و برای حفاظت از خود در صدف های خالی برخی از حلزون ها دریایی زندگی می کند. خرچنگ منزوی معمولی، Eupagurus bernharys، دَه سانتی متر طول دارد و در سواحل اقیانوس اطلس و مدیترانه یافت می شود. برخی از خرچنگ های منزوی استوایی در فواصل قابل توجهی از دریا یافت می شوند. خرچنگ غارتگر Birgus latro به حدی رشد می کند که قادر به بالارفتن از درختان نخل است و از میوه های نارگیل تغذیه می کند.
خرچنگ (اخترشناسی). رجوع شود به:سرطان (اخترشناسی)

معنی کلمه خرچنگ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خرچنگ جانوری معروف است .
عنوان خرچنگ به مناسبت در بابهای تجارت، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه به کار رفته است.
حکم فقهی خرچنگ
خرچنگ حرام گوشت است؛ از این رو، خوردن آن جایز نیست.
برخی، آن را از مسخ شدگان بر شمرده اند
← خربد و فروش خرچنگ
۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۶،ص۲۵۳.
...

معنی کلمه خرچنگ در ویکی واژه

جانوری است دوزیست با چنگال‌های بلند که به یک پهلو حرکت می‌کند.
یکی از صورت‌های فلکی منطقة البروج ؛ چهارمین برج از بروج دوازده گانه که خورشید تیرماه در این برج دیده می‌شود.
(عامیانه): ناخوانا، بدخط. خط خرچنگ قورباغه.
به مفهوم باستانی و به زبان معیار باستان یعنی شکستن، ترجیحا شکستن استخوان با آرواره. خِرچنگ ممکن است به دو بخش خِرچ به معنی صدای خرد شدن استخوان توسط فک یا آرواره و انگ در این اصطلاح به معنی فَک است.

جملاتی از کاربرد کلمه خرچنگ

گونه‌های جانوری آلاباما شامل ۶۲ گونه‌ی پستاندار، ۹۳ گونهٔ خزنده، ۷۳ گونهٔ دوزیست، ۳۰۷ گونه ماهی و ۴۲۰ گونهٔ پرنده است. گونه‌های بی‌مهری نیز شامل ۸۳ گونه «خرچنگ آب شیرین» و ۳۸۳ گونه نرم‌تن هستند. ۱۱۳ گونه از این نرم‌تنان هرگز خارج از ایالت دیده نشده‌اند.
کز چنان قلزم آنک روی بتافت چشم بر پشت یافت چون خرچنگ
همه آب‌سنگ حلقوی اولیمارائو، منطقه حفاظت‌شده است. بنابراین محیط مناسبی برای رشد لاک‌پشت دریایی، خرچنگ نارگیل، و لجه است.
خرچنگ آبی گونه‌ای از خرچنگ آب شیرین بومی فلوریدا است.
سرای دولت او باد دار ملک زمین چنانکه خانه ما هست بر فلک خرچنگ
می‌نمود از خرچنگ زهره را پیش آهنگ چو به روی شه زنگ بر چکیده عرقو
چشم ترازو وا کند صد چشمه زو صحرا کند خرچنگ را پیدا کند ز آب روان سبحانه
آب‌های گذرگاه دریک غنی از پلانکتون به‌ویژه سخت‌پوستان میگومانندی به‌نام کریل است که چنین ارگانیسم‌هایی، منبع غذایی اصلی نهنگ‌های باله‌آبی، ماهی‌های مرکب، پنگوئن‌های امپراتور و فک‌های خرچنگ‌خوار، فک پلنگی را تشکیل می‌دهد.
چو برزد ز خرچنگ تیغ آفتاب بفرسود رنج و بپالود خواب
باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود همچو «هرچنگ » و «شار» و «ادشه » نویر
هر منطقه ای و هر خانواده ای این غذا را با مواد مختلفی درست می‌کنند. نخود، گوجه فرنگی، فلفل دلمه ای، ترشی سبزیج و سیر موادی است که غیرممکن نیست در هر جایی در این غذا داخل کنند یا نکنند.[نیازمند منبع] در آند به آن سیب زمینی اضافه می‌کنند. برخی از مواد تشکیل دهنده سنتی را می‌توان با انواع مواد محلی مانند ماهی و خرچنگ (ساحل شرقی) و خمیر موز زمینی (ماراکایبو) جایگزین کرد.[نیازمند منبع]
این هشت‌پاها دارای پوست زرد با حلقه‌های آبی و سیاه هستند که هنگام احساس خطر به‌شدت تغییررنگ می‌دهند. هشت‌پای حلقه‌آبی از سخت‌پوستان کوچکی مانند خرچنگ و میگو تغذیه می‌کند.
تو از دو پیکر و خرچنگ چون خروش کنی چو بد کنند به تو چون نه اندر جاناور
روز حرب از پیش او خرچنگ وار پس خزیدن عادت بدخواه باد
بسته است چشم باطنشان دست روزگار خرچنگ وار ازان نه بهنجار می روند
صنعت ماهیگیری نیز در این ایالت رونق دارد.از انواع اغلب مهم می‌توان به قزل آلا، خرچنگ، هالیبوت (نوعی ماهی عریض و بزرگ)، حلزون صدف دار اشاره کرد. اگرچه بیشتر آلاسکا بیشه‌ها و جنگل‌های غیرقابل دسترس تشکیل می‌دهد اما صنعت چوب آلاسکا در کنار صنعت چوب کانادا و اسکاندیناوی در جهان معتبر است.اغلب چوب‌های قیمتی مرکب از شوکران کبیر و انواع صنوبر (کاج میلاد ایرانی).
ز رشک او بخمد پشت صاحب خرچنگ ز سهم او برمد هوش راکب ضرغام