مولودی

معنی کلمه مولودی در لغت نامه دهخدا

مولودی. [ م َ / مُو ] ( ص نسبی ) منسوب و متعلق به مولود. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) جشن تولد.
- مولودی گرفتن ؛ ترتیب دادن مجلس شادی برای نوزاد.

معنی کلمه مولودی در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص نسب . ) منسوب به مولود. ۲ - (اِ. ) گونه ای آواز مذهبی که به ویژه به مناسبت تولد پیامبر اسلام و خاندانش و در ستایش آنان می خوانند.

معنی کلمه مولودی در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) منسوب به مولود ۲ - منسوب و مربوط به موالید ثلثه [ وز آن اشکال بسیار است که هر یکی را از آن صورتی است کو بدان صورت از جملگی موجودات مولوداتی و امهاتی جداست .. ] ۳ - ( فولکلور ) میزبانی که نذری کرده است جلسه ای از زنان تشکیل می دهد ( مرد حق ورود بجلسه ندارد ) و زنی در آن بوعظ می پردازد و داستان عروس قریش را - که در آن عظمت فاطمه دختر پیغمبر تجلی می کند - روایت می نماید . همچنین واعظ شعری می خواند و ترجیع آنرا حاضران مجلس تکرار می کنند . زنان مجلس قطعه نخی را لای قران گذاشته گره زنند و نذر کنند که اگر نذرشان بر آورده شود خودشان مولودی بگیرند.

معنی کلمه مولودی در دانشنامه آزاد فارسی

نمایش زنانه که خانواده های مذهبی در جشن های عقدکنان و روز پاتختی، به رسم یا به نذرانه، برگزار می کنند؛ در معنای وسیع تر، مراسمِ منقبت و مدیحه خوانی، مردانه یا زنانه، در سالروز تولدِ پیامبر، امامان و اهل بیت ایشان. مولودی خوانان شماری زنِ مؤمن و معتقد بودند که آوازی خوش داشتند و نمایشی مذهبی، عمدتاً با مضمون کرامت های فاطمۀ زهرا (س)، اجرا می کردند و در میان نمایش، شعرهایی در وصف و مدح پیشوایان دین و مذهب به آواز می خواندند. مراسم مولودی، با تغییراتی، هنوز در بسیاری از نقاط ایران برگزار می شود. در میان اهل سنّت معمولاً به مراسم جشن و مدیحه خوانی در زادروز پیامبر اکرم (ص) گفته می شود.

معنی کلمه مولودی در ویکی واژه

منسوب به مولود.
گونه‌ای آواز مذهبی که به ویژه به مناسبت تولد پیامبر اسلام و خاندانش و در ستایش آنان می‌خوانند.

جملاتی از کاربرد کلمه مولودی

وه چه مولودی که از فرط جلال و مرتبت علت ایجاد بهر آدم و حواستی
صفائی را عطا گردید دوش از صعوه مولودی سپاس آورد از جان و دل اکرام خدائی را
و بر این جایگاه سخن از ترتیب موالید واجب آمد گفتن. پس گوییم که (چو) این همگان موالیدند و بدین ترتیب بر یکدیگر پادشا اند، این حال مشاهد دلیل است بر آنکه هر یکی از این که بر دیگری مسلط است، او به صانع کل نزدیک تر است از آن دیگر، نزدیکی شرفی، و چو هر مولودی که آن از حکمت و علم بهره مندتر است شریف تر است و بر آنچه از حکمت و علم بی بهره است پادشاست، چنانکه حیوان که او حس دارد وز دشمن خویش بگریزد و جفت خویش را بجوید تا نوع او هلاک نشود، از حکمت بهره مندتر است از نبات که مر او را از این دانش ها چیزی نیست، لاجرم حیوان بر نبات پادشاست، و باز مردم که مر او را نفس سخن گوی و حکمت پذیر است، بر حیوان و نبات پادشاست و پیغامبران (ع) که ایشان حکما (و داناتران) خلق بودند، بر مردمان پادشا شده اند. پس این حال دلیل است بر آنکه صانع عالم اندر حکمت و علم اندر حکمت و علم به نهایت و غایت کمال است. و هستی صانع و حکمت او بدین دلیل که یاد کردیم، ثابت شد.
دیشب ننه مولودی با مادر معصومه گفتا که در این ویران هنگام سحر بومه
زهی فرخنده مولودی که کردست جهان از خرمی بر خلق گلشن
قدم به عرصه عالم نهاد مولودی که مولدش زشرف سر به اوج چرخ کشید
و گر دوران ز سر گیرند هیهات که مولودی به سیمای تو باشد
ز غیبش خدا داد مولودی الحق که آفاق روشن شد از آن ولادت
و رد کردند قول این گروه را که گفتند «نگاه دارنده عالم خلاست.» بدانچ گفتند: مر هر مصوری را از مصورات مولودی نگاه‌‌‌‌دارنده ایست بر مصورات جسمی که همی نبینیم. پس اگر عالم (را) برین جای خلا همی نگاه دارد، و اب را بر صورت آب خلا همی نگاه دارد، چرا هوا و آب و خاک و آتش همه همی یکی نشود (و)‌اندرین خلاف جدابجدا ایستاده‌اند؟ وآن چوب چرا همی نریزد، اگر همگی او جزوهاست و هر یکی از آن جزوها بنگاه داشت دیگران اولیتر از یار خویش نیست؟
پس آن کتاب دیدنی اعنی آفرینش عالم و این کتاب شنودنی اعنی قرآن کریم هر دو نبشتهاء خدا‌اند بر دو قلم و بر دو لوح سوی مردم کز عقل مر او را بهره آمدست، و چو مردم بآخر آفرینش مولودی آمد که مر او را از عقل بهره آمد، و امر خدای برو (نازل شد)، واجب دانستیم که اول آفرینش امر بود وز آن امر نخست عقل موجود شده بود، و آن امر ابداع بود یگانه، و اصل موجودات او بود، و مردم بر مثال درختی که چو بارش امر‌اند (؟) (...) دانستیم که تخمش امر بوده است.