سیمرغ

سیمرغ

معنی کلمه سیمرغ در لغت نامه دهخدا

سیمرغ. [ م ُ ] ( اِخ ) جانوری است مشهور و سیمرغ از آن گویند که هر لون که در پر هر یک مرغ میباشد، همه در پرهای او موجوداست و بعضی گویند که بغیر همین اسم فرضی وجود ندارد. ( غیاث ). عنقا را گویند و آن پرنده ای بوده است که زال پدر رستم را پرورده و بزرگ کرده. ( برهان ). عنقاء.( زمخشری ). سیرنگ. ( آنندراج ). مرغ افسانه ای و موهوم.( فرهنگ فارسی معین ). در اصل سین مرغ : پهلوی «سین ، مرغ » ، اوستا «مرغوسائنو» و نیز پهلوی «سن موروک »، هندی باستان «چی نا» ، ( باز )، ارمنی «چین » . در فروردین یشت بند 97 آمده : فروهرپاکدین «سائنا» پسر اهوم ستوت را می ستاییم. نخستین کسی که با صد پیرو در این سرزمین ظهور کرد در کتاب هفتم دینکرد در فصل ششم بند 5 آمده : «در میان دستوران درباره سئنه گفته شده است که او صد سال پس از ظهور دین ( زرتشت ) متولد شد و دویست سال پس از ظهور دین درگذشت. او نخستین پیرو مزدیسنا است که صد سال زندگی کرد و با صد تن از مریدان خویش به روی زمین آمد و نیز دینکرد در کتاب نهم در فصل 24 بند 17، وی از شاگردان زرتشت معرفی شده. محققان کلمه سئنه را در اوستا به شاهین و عقاب ترجمه کرده اند و با «ورغنا» ( اوستایی ) یکی دانسته اند و بی شک بین دو مفهوم سئنه اوستایی و سیمرغ فارسی ، یعنی اطلاق آن بر مرغ مشهور و نام حکیمی دانا رابطه ای موجود است. میدانیم که در عهد کهن روحانیان و موبدان علاوه بر وظایف دینی شغل پزشکی میورزیدند، بنابراین تصور میشود یکی از خردمندان روحانی عهد باستان که نام وی سئنه از نام پرنده مزبور اتخاذ شده بود، سمت روحانی مهمی داشته که انعکاس آن بخوبی در اوستا آشکار است و از جانب دیگر وی به طبابت و مداوای بیماران شهرت یافته بود. بعدها سئنه ( نام روحانی مذکور ) را به معنی لغوی خود نام مرغ گرفتند و جنبه پزشکی او را در اوستا به درختی که آشیانه مرغ سئنه است و در خداینامه و شاهنامه به خود سیمرغ دادند، چنانکه در بهرام یشت بند 34 - 38 آمده : «کسی که استخوان یا پری از این مرغ دلیر ( وارغن ) با خود داشته باشد، هیچ مرد دلیری او را نتواند براندازد و نه ازجای براند. آن پر او را هماره نزد کسان گرامی و بزرگ دارد و او را از فر برخودار سازد. آری پناه بخشد آن پر «مرغان مرغ » در هنگام برابر شدن با هماوردان خونخوار و ستمکار دارندگان آن پر کمتر گزند یابند. همه بترسند از کسی که تعویذ پر مرغ وارغن با اوست » در مینوگ خرد ( پازند ) آمده. ( ترجمه وست فصل 62 بند 37 -40 ). «آشیان سین مور» و ( سیمرغ ) بر درخت «هروسپ تخمک » است که آن را «جدبیش » ( ضد گزند ) میخوانند و هرگاه سین مورو از آن برخیزد هزار شاخه از آن درخت بروید وچون بر آن نشیند هزار شاخه از آن بشکند و تخمهایش پراکنده گردد. ( از حاشیه برهان چ معین ) :

معنی کلمه سیمرغ در فرهنگ معین

(مُ ) [ په . ] (اِمر. ) مرغ افسانه ای و موهوم .

معنی کلمه سیمرغ در فرهنگ عمید

در افسانه ها، مرغی بسیاربزرگ که در کوه قاف آشیان داشته، سیرنگ، عنقا.

معنی کلمه سیمرغ در فرهنگ فارسی

۱ - در فروردین یشت بند ۹۷ آمده:[فروهر پاکدین سئنه پسر اهوم ستوت را می ستاییم نخستین کسی که با صد پیرو درین سرزمین ظهور کرد ] . در کتاب هفتم دینکرت فصل ششم بند ۵ آمده : [ در میان دستوران درباره سئنه گفته شده است که او صد سال پس از ظهور دین (زردشت ) متولد شد و دویست سال پس از ظهور دین در گذشت. او نخستین پیرو مزدیسناست که صد سال زندگانی کرد و با صد تن از مریدان خویش بروی زمین آمد ] . و نیز در دینکرت کتاب نهم فصل ۲۴ بند ۱۷ وی از شاگردان زردشت معرفی شده . ۲ - محققان کلمه [سئنه] را در اوستا به شاهین و عقاب ترجمه کرده اند و با ورغن اوستایی یکی دانسته اند. توضیح بی شک بین دو مفهوم [ سئنه ] اوستایی و سیمرغ فارسی - یعنی اطلاق آن بر مرغ مشهور و نام حکیمی دانا - رابطه ای موجود است . میدانیم که در عهد کهن روحانیون و موبدان علاوه بروظایف دینیشغل پزشکی میورزیدند بنابراین تصور میرود یکی از خردمندان روحانی عهد باستان - که نام وی [ سئنه ] از نام پرنده مزبور اتخاذ شده بود- سمت روحانی مهمی داشته که انعکاس آن بخوبی در اوستا آشکار است و از جانب دیگر وی بطابت و مداوای بیماران شهرت یافته بود.بعدها سئنه ( نام روحانی مذکور ) را بمعنی لغوی خود نام مرغ - گرفتند و جنبه پزشکی او را در اوستا بدرختی که آشیانه مرغ سئنه است - و در خدای نامه و شاهنامه بخود سیمرغ - دادند چنانکه در بهرام یشت بند ۳۸ - ۳۴ آمده : [ کسی که استخوان یا پری ازین مرغ دلیر ( وارغن ) با خود داشته باشد هیچ مرد دلیری او را نتواند براندازد و نه از جای براند . آن پر او را هماره نزد کسان گرامی و بزرگ دارد او را از فر برخوردار سازد. آری پناه بخشد آن پر [ مرغان مرغ ] در هنگام برابر شدن با هماوردان خونخوار و ستمکار . دارند گان آن بر کمتر گزند یابند . همه بترسند از کسی که تعویذ پر مرغ وارغن با اوست .] در مینوگ خرت ( پازند ) آمده ( ترجمه وست فصل ۶۲ بند ۴٠ - ۳۷ ) : آشیان سین مورو ( سیمرغ ) بر درخت [ هروسپ تخمک ] است که آنرا [ جدبیش ] ( ضد گزند ) میخوانند و هر گاه سین مورو از آن بر خیزد هزار شاخه از آن درخت بروید و چون بر آن نشیند هزار شاخه از آن بشکند و تخمهایش پراکنده گردد] ( پورداود . فرهنگ ایان باستان . ۱ ص ۳٠۲ ببعد
عنقائ، مرغی افسانهای که گویندبسیاربزرگ بوده، ودرکوه قاف آشیان داشته، سیرنگ هم گفته شده است
مرغی افسانه یی و موهوم . یا سیمرغ آتشین . خورشید . یا سیمرغ آتشین پر . خورشید .
نام حکیمی است که زال در خدمت او کسب کمال کرد .

معنی کلمه سیمرغ در دانشنامه عمومی

سیمرغ (صورت فلکی). سیمرغ ( به انگلیسی: Phoenix ) یکی از صور فلکی جنوبی است که توسط پیتر دریکسزون کیسر ( به انگلیسی: Pieter Dirkszoon Keyser ) و فردریک د هاتمن ( به انگلیسی: Frederick de Houtman ) کشف و در سال ۱۶۰۳ توسط ژوهان بایر ( به انگلیسی: Johann Bayer ) نقشه برداری شد.
فقط دو ستاره درخشانتر از قدر ظاهری ۵ دارند میل آن از −۳۹° تا −۵۷° است و بعد آن h۲۳٫۵ تا h۲٫۵ کشیده شده است و مردم استرالیا و آفریقای جنوبی به راحتی این صورت فلکی را در تابستان می بینند.
این صورت فلکی از صور فلکی معاصر است به همین دلیل افسانه محکمی ندارد اما سیمرغ نام پرنده است که در افسانه های چینی، هندی، مصری و ایرانی نیز دیده شده است بالاخص ایران زیرا این داستان های این پرنده در بخش حماسی شاهنامه نیز موجود است.
آلفا سیمرغ نام خاصی به نام آکا دارد که به معنی قایق بادی است.

معنی کلمه سیمرغ در دانشنامه آزاد فارسی

سیمرغ (اخترشناسی). سیمرغ (اخترشناسی)(phoenix)
صورت فلکی نیمکرۀ جنوبی آسمان، به صورت سیمرغ یا ققنوس.
سیمرغ (اسطوره). سیمرغ
سیمرغ
سیمرغ
سیمرغ
مرغی بزرگ و افسانه ای در اساطیر ایران باستان و شاهنامۀ فردوسی. سیمرغ سخنگو و چاره اندیش است و بر فراز کوه البرز (قاف افسانه ای ) زندگی می کند. معروف ترین داستان سیمرغ، داستان پرورش زال است . زال سپیدموی زاده شده بود و سام که داشتن چنین فرزندی را ننگ می شمرد، فرمان داد تا زال را در ستیغ البرز در نزدیک آشیانۀ سیمرغ نهادند. چون سیمرغ زال گریان را دید، او را برگرفت و نزد بچه های خود برد. سیمرغ را زال به برومندی پرورد؛ چنان که نشانش در جهان پراکند. سام را هوای بردن فرزند در سر افتاد. زال میل رفتن نداشت . سیمرغ دل او را به بازگشت به زابُلِستان خشنود کرد و پری از خود را به او داد که در دشواری ها آن را بر آتش نهد، تا او به یاری اش بشتابد. سیمرغ بارها در تنگناها به زال و رُستَم یاری رساند. مانند چاره اندیشی در زاده شدن رستم که، به رایزنی سیمرغ ، با شکافتن پهلوی رودابه ممکن می شود، بهبودبخشیدن به زخم های رستم و رَخش و فراهم آوردن پیروزی رستم بر اسفندیار رویین تن . عطّار نیشابوری سیمرغ را وجود ناپیدا و کامل دانسته است . نیز ← عنقا

معنی کلمه سیمرغ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سیمرغ پرنده ای شگرف و اسطوره ای است که جلوه های متفاوت و خارق العاده در عرصه ی افسانه، حماسه، فلسفه، عرفان، و به طور کلی در فضای فرهنگ ایرانی داشته است.
سیمرغ mere ghosaena (عنقا، سیرنگ) پرنده ای شگرف و اسطوره ای است که جلوه های متفاوت و خارق العاده در عرصه ی افسانه، حماسه، فلسفه، عرفان، و به طور کلی در فضای فرهنگ ایرانی داشته است. سیمرغ واژه ای فارسی و مخفف "سین مرغ" است که در "اوستا" به صورت "مرغوسئنه" و در "پهلوی" "سین مورو" نامیده شده است. "سئنه" ظاهرا در ایران باستان نام یکی از حکمای معروف نیز بوده که با جایگاه سیمرغ ارتباط دارد. گاه تصاویری که از جایگاه سیمرغ ارائه می شود با درخت طوبی مشابهت دارد. این درخت نیز مانند سیمرغ است.
← آشیانه
در شاهنامه از دو سیمرغ کاملا متفاوت سخن رفته است:
← اول
...

معنی کلمه سیمرغ در ویکی واژه

مرغ افسانه‌ای و موهوم که گاهی به سی مرغ هم تعبیر شده است. بیابان و سیمرغ و سرمای سخت/ که چون باد خیزد بدرّد ردخت «فردوسی»
سیمرغ ویژه آیین زابلیان بوده نه ایرانیان، که بار نخست وقتی طفل زال بر سکو (استودان) یا دامنه کوهی گذاشته شد تا نفله گردد؛ سیمرغ ظاهر شد و او را با خود برد.[۱]
↑ بار دیگر هنگام زادن رستم پسر زال ظاهر میشود که در نقش ماما بود با نوش‌داروی بیهوش کننده. مدارکی غیر مستقیم سیمرغ را ملکه‌ای به تمدن بابل باستان ربط می‌دهد.

جملاتی از کاربرد کلمه سیمرغ

ارسطو خوش‌رزم (زادهٔ ۶ تیر ۱۳۶۳) بازیگر اهل ایران است. او دارای مدرک کارشناسی مهندسی کشاورزی زراعت و اصلاح نباتات از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج است. خوش‌رزم برای بازی در فیلم صبح اعدام (۱۴۰۲) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم فجر شد.
مهر تو موهوم‌تر یا نقطه یا سیمرغ و قاف کیمیا پوشیده‌تر یا صدق یا آثار من
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس در بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم صداها
سیمرغ بود عاقله رستم را برمایه بود دایه فریدون را
برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین جشنواره فیلم فجر از سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم شنای پروانه به کارگردانی محمد کارت.
احمدی نیا همچنین برای فیلم ملاقات خصوصی نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
ز ذات حضرت سیمرغ باخبر کس نیست عیان به خلق ز سیمرغ نیست جز اوصاف
که سیمرغ ایدر نیارد گذارد که ریزد پرش اندرین مرغزار
نمی‌دانستم از بخت همایون که سیمرغی فتد در آشیانم
تو بهر پر که گشائی دم سیمرغ ببندی شاهبازی و که شاهت ز پی صید پراند
سیمرغ معرفت نشود صید حرف (و) صوت بر بام این هوس چه نهد هرزه دام بحث
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال کریفباس کریفیی ریه، باشگاه فوتبال اورال یکاترینبورگ، باشگاه فوتبال ماریوپول، باشگاه فوتبال زسکا روستوف-نا-دونو، باشگاه فوتبال روتور ولگوگراد، باشگاه فوتبال تورپدو مسکو، باشگاه فوتبال روستوف، باشگاه فوتبال احمد گروزنی، باشگاه فوتبال سیمرغ زاقاتالا، باشگاه فوتبال اوورلا اوژهورود، و باشگاه فوتبال زوریا لوهانسک اشاره کرد.
سیمرغ ز آشیان عنایت ز اوج قدس بگشاد شاهبال سعادت بر این دیار
سیمرغ قاف همت مرغی از آشیانت یا سر بر آستانت
آسایش، خواهرزاده فیلم‌ساز مازیار پرتو، و نوه نویسنده و شاعر شین پرتو است. او دارای مدرک طراحی صحنه از کشور انگلستان است. نخستین فعالیت هنری او بازی در سریال امام علی به کارگردانی داوود میرباقری بود که توسط محمدرضا شریفی‌نیا معرفی شد. او موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم ورود آقایان ممنوع شد.
من نه پر دارم نه پا نه هیچ نیز کی رسم در گرد سیمرغ عزیز