صولت. [ ص َ / صُو ل َ ] ( از ع مص ، اِمص )حمله بردن. ( غیاث اللغات ). صولة. حمله : هیبت او کوه را بند کمر درشکست صولت او چرخ را سقف گهر درشکست.خاقانی.صولتت باد سایه دار ظفر دولتت باد دایگاه علوم.خاقانی.او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد، انگشت ندامت گزیدن گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || سطوت. قهر. هیبت : و از شر دشمنان در پناه صولتش زندگانی میکنم. ( گلستان ). || شدت. سختی. سورت : در فصل ربیعی که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده. ( گلستان ). || غضب. خشم : از حدت و صولت پادشاهان برحذر باید بود. ( گلستان ). رجوع به صولة شود. صولت. [ ص َ ل َ ] ( اِخ ) از شعرای متأخر هندوستان است. بسال 1285 هَ. ق. در جوانی درگذشت. دیوان مرتبی شامل دوهزار بیت دارد. او راست : الهی آب و رنگ دلربائی ده بیانم را به آب جوی حسن گلرخان تر کن زبانم را ز بس کاهیده ام در مهر روی غیرت ماهی سگش تار شعاعی میشمارد استخوانم را.( قاموس الاعلام ترکی ). صولة. [ ص َ ل َ] ( ع مص ) حمله بردن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). صولت. رجوع به صولت شود. || برجستن چیزی. - حنطة صولة ؛ گندم برآورده و پاکیزه. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه صولت در فرهنگ معین
(صُ یا صَ لَ ) [ ع . صولة ] ۱ - (مص ل . ) برجستن و حمله کردن . ۲ - (اِمص . ) هیبت . ۳ - حمله . ۴ - قدرت ، نفوذ.
برجستن وحمله بردن، سطوت، قدرت، هیبت، قهر، غلبه ۱ - ( مصدر ) هیبت داشتن سطوت داشتن . ۲ - خشم کردن قهر کردن . ۳ - ( اسم ) هیبت سطوت رعب . ۴ - خشم قهر . ۵ - زبر دستی قدرت . ۶ - حمله .
معنی کلمه صولت در فرهنگ اسم ها
اسم: صولت (پسر) (عربی) (تلفظ: so(w)lat) (فارسی: صولت) (انگلیسی: sowlat) معنی: ابهت، فرّ و شکوه، هیبت، حمله، فرّ و شکوه معمولاً ناشی از برتری کسی یا چیزی بر دیگران، ( در قدیم ) شدت، سختی
معنی کلمه صولت در ویکی واژه
صولة برجستن و حمله کردن. هیبت. حمله. قدرت، نفوذ.
جملاتی از کاربرد کلمه صولت
«ابن ادریس حلی از فحول علمای شیعه است … و به حُریت فکر معروف است. صولت و هیبت جدش، شیخ طوسی را شکست و به علماء و فقهاء تا حد اهانت، انتقاد میکرد.»
جهانی گر نماید باز به صولت لشکر آرایی
رئیسی ابتدا سید صولت مرتضوی شهردار مشهد، سپس مسعود میرکاظمی وزیر نفت دولت محمود احمدینژاد، سپس علیرضا زاکانی نماینده سابق مجلس و نهایتاً علی نیکزاد را به ریاست ستاد انتخاباتی خود منصوب کرد. از جمله ویژگیهای ستاد او حضور پرشمار اعضای کابینهٔ محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق است.
هر چه فلک را نموده مشکل و دشوار تیغ فلک صولت تو خوار گرفته
بیمارستان شهید عارفیان (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، بیمارستان رازی (دانشگاهی)، بیمارستان دکتر صولتی (خصوصی)، بیمارستان شفا (خصوصی)، بیمارستان شهید مطهری (دانشگاهی)، بیمارستان ۵۲۳ ارتش (ارتش جمهوری اسلامی ایران)، مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (دانشگاهی)، بیمارستان آذربایجان (خصوصی)، بیمارستان آیتالله طالقانی (دانشگاهی)، بیمارستان شهید دکتر قلیپور (دانشگاهی)، بیمارستان سیدالشهدا (دانشگاهی)، و بیمارستان امام رضا (تأمین اجتماعی) از جمله مراکز درمانی شهر ارومیه هستند.
تو فارغ از من و من از پی قدوم وصولت دو دیده بر سر ره مانده هم چو منتظرانم
رویارویی قشقاییها با انگلیسیها به رهبری “صولت الدوله قشقایی” در خلال جنگ جهانی اول، یکی از مهم ترین و گسترده ترین مقاومتهایی بود که علیه نیروهای بریتانیا در ایران شکل گرفت.
دورههای چهاردهم و پانزدهم: محمدحسینخان صولت قشقایی
صولت الدوله قشقایی در دوره های پنجم و هشتم نماینده مجلس شورای ملی بود. او و فرزندانش یعنی ناصر خان، ملک منصورخان، محمدحسین خان و خسروخان از برجستهترین چهرههای سیاسی تاریخ معاصر ایران به شمار میآیند.
احمد نادری مخالف شیوههای اشتباه خصوصی سازی اجرا شده در کشور، مخصوصا در موارد خصولتی سازی این بنگاهها یا طولانی شدن فرآیند واگذاری که به مفت فروشی این بنگاهها میانجامد بود. او از نمایندگان مجلسی بود که مجدانه حامی سیاست ارز چند نرخی رانتی در بازار ارز بود. وی در زمانی که دولت سیزدهم داشت به سمت تک نرخی کردن قیمت ارز میرفت با آن مخالفت کرد و وقتی خبر چند نرخی کردن بازار ارز و تخصیص دلار به قیمت ۲۸.۵۰۰ تومانی توسط بانک مرکزی وقت اعلام شد و رفتن به سمت سیاست ارز تک نرخی شناور مدیریت شده کنار گذاشته شد، چنین از آن یاد کرد:
احمد احمدی (۱۲۶۶ –۱۳۲۳) معروف به پزشک احمدی، پرستار و پزشک تجربی در زمان پهلوی اول بود که در دورهای بهعنوان پزشک زندان قصر فعالیت میکرد. پس از تبعید رضاشاه، احمدی به اتهام دست داشتن در قتل چند زندانی سیاسی همچون صولت قشقایی، عبدالحسین تیمورتاش، جعفرقلیخان سردار اسعد و محمد فرخی یزدی، محاکمه و اعدام گردید.
تخت از صولت کام تو بود کیوان پوی تاج از دولت فرق تو بود فرقدسای
ربوده صرصر قهر تو مسند فغفور فکنده صولت تیغ تو افسر هِرقِل
در دل اگر عبور کند صیت صولتش از هول بشکند قفس جسم مرغ جان
دورههای چهاردهم و پانزدهم: محمدحسینخان صولت قشقایی
می گردد اوا از گردش خویشش خبری نیست گوی فلک از صولت چوگان که جسته ست؟