جای باش
معنی کلمه جای باش در فرهنگ معین
معنی کلمه جای باش در فرهنگ عمید
۲. خانه، سرا، منزل.
معنی کلمه جای باش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه جای باش در ویکی واژه
خانه، سرا، منزل.
جملاتی از کاربرد کلمه جای باش
بفرمود کامشب درین جای باش درین مرغزار دل آرای باش
گرت موئی خودی برجای باشد ترا بندی گران بر پای باشد
برو خواندند آفرین خدای که تا جای باشد تو مانی به جای
اگرچه مرگ باشد آفت تن به چونین جای باشد راحت من
اگر من نشستم تو در پای باش ور از جای رفتم تو بر جای باش
در سر من نیست الا وصل آن دلبر هوس تا سرم بر جای باشد این هوس باشد مرا
آخر گفت: اگر خواهی که قدر تو بر جای باشد قدر مردمان بشناس.
چوکاری میکنی اینجا یقین تو سزد کاینجای باشی پیش بین تو
اصلم از تون است و نیشابور جای باشدم در مشهد سلطان سرای
کارگه چون جای باش عاملست آنک بیرونست از وی غافلست