معنی کلمه تربیع در لغت نامه دهخدا
کعبه در تربیع همچون تخت نرد مهره باز
کعبتین جانها ونرّاد انسی و جان آمده.خاقانی.پس بر آن مجمر که در تربیع منقل کرده اند
اولین تثلیث مشک و عود و بان افشانده اند.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 114 ).تاج تو تدویر چرخ تخت تو تربیع عرش
در تو به تثلیث ذات صولت و عدل و حکم.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 267 ).تقطیع و توسیع عرصه جامع تعیین رفته بودو تأسیس و تربیع آن تمام گشته. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 420 ). || ( اصطلاح نجوم ) بیرونی آرد : نیم برید آنست که قمر بچهارم برج باشد از برج آفتاب و درجات قمر چند درجات او و این را تربیع اول خوانند و به شب هفتم بود به تقریب از ماه.( التفهیم چ همایی ص 210 ).... و چون قمر نیز ببرج دهم باشد از برج آفتاب و درجه های هر دو نیمبرید نام کردند که نور قمر اندر این دو وقت به نیمه آنچه دیده آید از تن وی راست باشد، پنداری که بدو نیم بریده است و این دو تربیع [ تربیع اول و تربیع دوم ] را هم جزو دوم طالع بیرون آورده اند همچنانکه اجتماع و استقبال را. ( التفهیم چ همایی ص 210 ). || ( اصطلاح نجوم ) از چهارمین خانه نظر کردن کواکب بیکدیگر. ( منتهی الارب ). به اصطلاح نجوم ، از چهارمین خانه نظر کردن کوکب از برج سوم که ربع فلک است بکوکب دیگر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). در علم نجوم ، بودن دو کوکب است بطوری که ربع منطقةالبروج یعنی سه برج میان آنها فاصله باشد و آن را نظر تربیعی نیز گویند. ( فرهنگ نظام ).رجوع به نظر شود. در میان قمر و ستاره دیگر تفاوت چهار برج یا ده برج باشد، مثلاً اگر قمر در حَمَل باشد و زهره در سرطان و یا قمر در جوزا باشد و زهره در حوت این نظر دلیل دشمنی است از مدار، و این را تربیعاز آن گویند که در میان قمر و کوکب دیگر بحساب درجات مفاصله نود درجه که چهارم حصه فلک بود و آن سه برج باشد به اینطور که دو برج سالم و بقدر یک برج از جمع کردن درجات برج قمر و برج دیگر کوکب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :