معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 99
- خالقی
- خلقا
- خفه کن
- تا بچند
- زبیدی
- دیلمی
- خرمشهر
- دویی
- خانه دوست
- خرمابن
- داشتی
- خردمندی
- دارک
- ذاک
- میاناب
- دکا
- داریان
- خوش اندام
- خردک
- خرده بین
- جان شکار
- خامان
- دریا دل
- خشک شدن
- خشک کن
- دار فانی
- دار فنا
- خنک کن
- خوش طعم
- خوش رنگ
- دانادل
- خرط
- خاتمت
- دارویی
- دانه دار
- خلیلی
- داده شدن
- ده یک
- ناصواب
- بیوجه
- خانه سر
- عجما
- خبی
- خرید و فروش
- خمکده
- خودرایی
- دامن تر
- دامن کشان
- در پی
- خای
- دارالشفا
- دورادور
- درق
- خدابنده
- خانلار
- خانلر
- دم کش
- پوزخند
- خند
- دامه
- دروک
- در حال
- دالی
- خالی شدن
- دوته
- دوتو
- دوتایی
- داریوش سوم
- صاحب جزیره
- داریوش دوم
- داریوش اول
- خالی بودن
- دارمی
- خراسانی
- ذری
- خان احمد
- دوکدان
- دروغزن
- خیره سر
- دم دار
- دنیا دار
- دامن دار
- دار مسیحا
- دار عیسی
- درخواه
- دروایست
- دربای
- خانات
- داربی
- خانه رس
- خانه ساختن
- خانه خرابی
- دامین
- خانه پرداز
- خانه نگهدار
- دست مرد
- دکلان
- ده پنج
- ده هفت
- خجندی
- دم سیاه
- خوش منش
- خورا
- دست یافته
- خزاعی
- دست گذار
- خزیمه
- ذره ای
- خرده دان
- دست افشانی
- خانها
- دروان
- دخلت
- صائف
- دبا
- دع
- خالف
- خالفه
- خلائف
- داد طلب
- دار ملک
- خویش بین
- خوش معامله
- خوش سودا
- درید
- خوش باش
- خدیجه
- دجا
- دستیاب
- دابویه
- دورس
- خواب راحت
- خون فشان
- خون بار
- دارش
- داقی
- دینداری
- دعاء
- داع
- دار و بند
- دار و بگیر
- دار کشیدن
- دارانی
- ذلی
- خاک مال
- خاک مالی
- دانشی مرد
- دانا مرد
- دانش پذیر
- شانه گر
- شاخ به شاخ
- خوش قلب
- دامن کشیدن
- دام گذاشتن
- دام گستردن
- دام کشی
- دست دراز
- دست خون
- پاتولوژی
- کیوان
- همگر
- خوش قیافه
- مصمم
- هزیمت
- پیل
- میسره
- توختن
- فام
- توخته
- عالم امر
- خواب کردن
- داراد
- دانچه
- دیات
- در نجف
- دبره
- دونه
- دالف
- دموع
- جباه
- دل انگیز
- غالیان
- دجیل
- ذنبی
- دارسی
- فارسان
- دل افروز
- دودگین
- ختنی
- دام دام
- دهلیزه
- ذرائر
- دونی
- دارتوت
- دالا
- دالانی
- خبر واحد
- داش تپه
- تاج محل
- خبت