دموع

معنی کلمه دموع در لغت نامه دهخدا

دموع. [ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ دَمْع. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ترجمان القرآن جرجانی ص 49 ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ دمعة. ( دهار ). ج ِ دمع، به معنی اشک چشم از اندوه یا از شادی. ( آنندراج ) ( از غیاث ). و رجوع به دمع شود.
- دموع ایوب ؛ دمع ایوب. بقلةالتسبیح. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب دمع ایوب در ذیل دمع شود.

معنی کلمه دموع در فرهنگ عمید

= دمع

معنی کلمه دموع در فرهنگ فارسی

جمع دمع .

جملاتی از کاربرد کلمه دموع

جودک یوم العطا بأسک یوم العذاب فاق دموع السحاب عارض یوم الحساب
گفت رنگت سرخ دیدم این نه رنگ عاشقی است گفتمش فیض دموع چشم خون پالاست این
گفتم که: عشق و دل را باشد علامتی هم قالت: دموع عینی لم تکف بالعلامه