همگر

معنی کلمه همگر در لغت نامه دهخدا

همگر. [ هََ گ َ ] ( ص مرکب ) به هم کننده و پیونددهنده چیزها. ( انجمن آرا ). جولاهه و بافنده. ( برهان ).
همگر. [ هََ گ َ ] ( اِخ ) مجدالدین. از شعرای قرن هفتم هجری است. او را در ادبیات فارسی غالباً از روی حکمی که در مقایسه امامی هروی و سعدی کرده است می شناسند. سه شاعر معاصر بوده اند. نوشته اند که بعضی از معاصران عقیده او را درباره امامی هروی و سعدی و رجحان یکی بر دیگری پرسیده اند و او گفته است :
در شیوه شاعری به اجماع امم
هرگز من وسعدی به امامی نرسیم.
و میگویند سعدی این شعر را شنیده و رنجیده و به طنز گفته است :
همگر که به عمر خود نکرده ست نماز
آری چه عجب گر به امامی نرسد؟
آگاهی از او و زندگیش بسیار نیست. همگر به معنی بافنده و جولاهه است و این شاید شغل خانوادگی او یا شغل نخستین خودش بوده است. اصل او از یزد بوده و در حمایت بهاءالدین جوینی حکمران عراق و فارس میزیسته است که در سال 678 هَ. ق. وفات یافت. از زندگی او جز این چیزی نمی دانیم. عبید زاکانی یکی دو حکایت مزاح آمیز درباره او و بهاءالدین جوینی صاحبدیوان آورده است. تاریخ وفات او را به سال 686 نوشته اند. از بیت های معدودی که در جُنگها و تذکره ها از او نقل کرده اند پیداست که شاعری پرمایه و لطیف طبع بوده است. او راست :
باز این مخالفان که ره جنگ میزنند
بر ساز ما نوای کج آهنگ میزنند.
بر عشق خوب ما رقم زشت می کشند
بر نام وننگ ما دغل ننگ میزنند.
سنگین دلان تیره ضمیر از خلاف عهد
بر آبگینه دل ما سنگ میزنند
هر لحظه از گشاد ملامت هزار تیر
بر قلب این شکسته دلتنگ میزنند
می ننگرندعیب گریبان خویشتن
در دامن حکایت ما چنگ میزنند
بر آستان صلح نهادیم سر چو سگ
وین سگدلان هنوز ره جنگ میزنند.
نیز این غزل از اوست :
عالم پر از حکایت درد دل من است
در قصه من اندر اگر مرد اگر زن است
گر دشمن است بر من مظلوم خرم است
ور دوست است بر من محروم بدظن است
عشق از ازل درآمد و شد با جهان کهن
این رسم عاشقی نه نوآورده من است
مسکین دلم ز تاب غم و سرزنش گداخت
گر دل دل من است نه از سنگ و آهن است
چون شمع نیم سوخته نادیده صبح وصل
در شامگاه هجر مرا بیم کشتن است
گردن نهاده ام به قضا زآنکه عشق را
خون دوصدهزار به از من بگردن است.
رجوع به مجله سخن دوره 16 شماره 1 شود.

معنی کلمه همگر در فرهنگ معین

(هَ گَ ) (ص فا. ) بافنده ، رفوگر.

معنی کلمه همگر در فرهنگ عمید

۱. به هم آورنده، پیونددهنده.
۲. [قدیمی] بافنده.
۳. [قدیمی] رفوگر.

معنی کلمه همگر در فرهنگ فارسی

مجدالدین همگر شیرازی یا مجد همگر ( ف. ۶۸۶ ه.ق . ) از شاعران قرن هفتم هجری و معاصر با سعدی است و خود را هم طراز وی میدانسته است . از زندگی وی اطلاع بسیاری در دست نیست . ابیات پراکنده که در تذکره ها از او باقی مانده حاکی از قدرت طبع و لطف ذوق او است . ابیات زیر از اوست : سپیده دم چو دمیدن گرفت بوی چمن هوا ز ژاله گهر بست بر عذار سمن بت سمنبر سیماب سینه سرو آسا بکف چمانه در آمد چمان چمان بچمن چکان چکان خویش از گل چو نار بر قرطه کشان کشان سر زلف دراز بر دامن ربوده خواب زنرگس بنرگس پرخواب شکسته پشت بنفشه ز زلف پرزشکن نشست و ناله مرغان صبح خیز بخاست گشاد چهره و گل پاره کرد پیراهن بمن زمهر به پیوست همچو می در جام زراه مهر بر آمیخت همچو جان با تن مرا ز شادی آن آهوی ختن از دل دمی بکام بر آمد چو بوی مشک ختن هزار گوهر شهوار چشم گوهر بار نشاند در قدم آن نگار سیم ذقن چهار ربع زمین نظم و نثر من دارد ز مصر تا به ختا وز روم تا به ختن
بهم آورنده، پیونددهنده، بافنده، رفوگر
( صفت ) ۱- بهم کننده پیونددهند. چیزها. ۲ - رفوگر : و را عالی ترین منصب تمام است قضای همگر و جلواه دادن . ( پوربهای جامی رشیدی ) توضیح رشیدی گوید : در اکثر فرهنگها بمعنی جولاه گفته زیرا که تار و پود را بهم میکند و این معنی اگر چه بحسب معنی ترکیبی درست است اما از شعر پوربها معنی رفوگر ظاهرمیشود و مجد همگر نیز رفوگر بوده نه جولاهه والله اعلم .

معنی کلمه همگر در ویکی واژه

بافنده، رفوگر.

جملاتی از کاربرد کلمه همگر

کاندر جهان به دست نیاید به صد قران یک بنده مطیع تر از ابن همگرت
ز گفته پسر همگر این غزل برخوان که وقت صبح نخسبد کسی چنین، هشدار
سواران جنگی همه همگروه کشیدندم از پیش آن لخت کوه
این الگوریتم نشان می‌دهد که شروع از ریشه برای جستجو بهتر است. برای این کار، تلاش می‌کند گرهٔ بهتری را پید کند. در این الگوریتم، ترتیب بسط دادن گره‌ها تعیین می‌شود، و هر گرهٔ بسط داده شده دو مقدار به عنوان باند بالا و باند پایین دارد. اگر در طول الگوریتم این دو مقدار به یک عدد مشخص میل کنند و همگرا شوند، الگوریتم به سوی پایان یافتن است. تا وقتی که باندهای یک گره در درخت قابل بسط دادن توسط قوانین مربوطه هستند، الگوریتم به دنبال بهترین گره می‌گردد.
گفتم از دلشدگانت پسر همگر کیست گفت کو بنده کمتر سگ دربان من است
بدین ترتیب در هر گام الگوریتم، حد پایین درست نمایی کل داده‌ها افزایش می‌یابد تا آنجا که در یک بیشینه محلی همگرا شود. برای رهایی از بیشینه‌های محلی، این الگوریتم را معمولاً چندین بار با شرایط آغازین متفاوت اجرا می‌کنند.
سپه را بفرمود تا همگروه برانند یکسر بکردار کوه
همگرا می‌شود. اما دنباله ای از اعداد بزرگتر یا مساوی با
بی چشم تو چشم مجد همگر شد چشمه خون و هست معذور
برآن آفتاب سپه شکوه فکندند توسن همه همگروه
پیش شیرین لب تو گر پسر همگر مرد او دراین راه به از خسرو و فرهاد نبود
گرفتند رزمی گران همگروه هوا گرد چون قیر شد کوه کوه
وزان روی هومان بکردار کوه بیاورد لشکر همه همگروه