معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 101
- روح افزا
- رادف
- ریش بز
- روییده
- زاهی
- زاه
- ریمنی
- راوانا
- دارستان
- راما
- رحمه
- رامش بر
- روز گرد
- رامنی
- رامتین
- راست و دروغ
- رب العزه
- راه یافته
- راه یافتن
- ربما
- ربت
- راست گفتن
- زبان بلوچی
- راست بینی
- زانت
- رتل
- راول
- راه کند
- راه کردن
- راه بردن
- رشده
- رانان
- راجپوتانا
- رامگر
- زاز
- رودن
- رودزن
- راغی
- رسه
- غایبانه
- رجایی
- رجا
- روخ
- زاهدان
- خانه باز
- راست نام
- راسا
- رودکی
- ذوالفقار علی
- ردد
- رخان
- رادم
- راع
- راکی
- رافیا
- رادو
- رضی الدین
- رام گیر
- روضات
- خنشان
- رافعی
- رفیعی
- زانک
- خان و مان
- رمنده
- روی زرد
- خرده فروش
- رشمه
- رادوی
- زایم
- رای ساز
- دیدان
- روان شناسی
- زارا
- ویرانشهر
- زانیان
- راز گفتن
- رانس
- راحیل
- زبا
- رام کرده
- خردله
- ساده دلی
- راست دین
- راست رفتار
- درست کردار
- راستگویان
- دام و دد
- زاغان
- دست نوشت
- رمکی
- راشک
- رانده شده
- راصف
- رامند
- رامش طلب
- رامش افزای
- رایگا
- ردت
- خشک رود
- راه ابریشم
- زال زر
- داد کردن
- راه کوب
- روث
- راوه
- رایز
- رایم
- زایدر
- راوندیه
- خزائن
- رزم دیده
- داربا
- دام انداختن
- رنگ کار
- راه توشه
- دافی
- رواد
- روان بد
- دشمن رو
- دراز نفس
- دوشادوش
- روچه
- ضرایب
- درون سو
- خوش بینی
- زاری کردن
- زازا
- زاغ کمان
- ربابه
- زامن
- دار قمامه
- زاهدی
- زاوه
- زاست
- زبان قال
- راز پوشیدن
- رازم
- روج
- دالوند
- رمم
- زبان تاتی
- راشت
- رام شدن
- راستگوی
- راست و درست
- رمادی
- زارین
- رازان
- راه پیمودن
- دامان پر
- راکن
- راهنمونی
- درم خرید
- رسولا
- خورجین
- راه پیمای
- راسل
- رسائل
- زامل
- رامیان
- رستنگاه
- راه شوسه
- راوان
- نارنج بن
- خان میر
- راده
- زاله
- رتب
- رکت
- رمن
- راولپندی
- رخت شویی
- ریف
- رانیا
- راض
- خاموش گشتن
- راست ساز
- روف
- رجو
- خاک کش
- رثا
- راه سپردن
- چابکسوار
- راویز
- زاوی
- روحه
- زاین
- رهب
- گذاشتن
- راز کردن
- زبان بستگی
- صدف وار
- زبان قلم
- خام می
- دهل دریده
- ده و گیر
- رب العالمین
- رزقه
- زافی