خوش قلب

معنی کلمه خوش قلب در لغت نامه دهخدا

خوش قلب. [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ ] ( ص مرکب ) نیکخواه. خواهنده خوشی برای دیگران. مقابل بدقلب.

معنی کلمه خوش قلب در فرهنگ عمید

ویژگی کسی که به دیگران کینه و دشمنی ندارد، خوش باطن، پاک دل، خیرخواه.

معنی کلمه خوش قلب در فرهنگ فارسی

نیکخواه خواهنده خوشی برای دیگران

جملاتی از کاربرد کلمه خوش قلب

بانویی باهوش که طبیعتی برونگرا دارد و با این خصلت به‌راحتی با آدم‌های اطرافش کنار می‌آید. او به رغم مشکلات زیادی که در قصر متحمل شده همچنان با اراده به اهداف خود پایبند است و دست از تلاش برنمی‌دارد. با همین اراده محکم است که از ارتکاب به اشتباه هم نمی‌ترسد و خطرهای زیادی را بر خود هموار می‌کند. آنچه شخصیت وی را از دیگر قهرمانان سریال‌های کره‌ای متمایز می‌کند این است که به رغم مهربان و خوش قلب بودن انسان است و به همین دلیل ممکن است از عده‌ای متنفر و حتی نسبت به آنان انتقام جو باشد. انسانی با محاسن و معایب و به عبارت دیگر واقعی و نه انسانی یک بعدی و ساختگی.
و این‌گونه سفر یانگوم کوچک و یتیم آغاز می‌شود. یک زوج خوش قلب اما از طبقهٔ نسبتاً پایین جامعه سرپرستی وی را به عهده می‌گیرند.
بسیاری از نویسندگان عرب و ایرانی قرن 14 تا 15، اوز بیگ خان را به عنوان یک دولتمرد توانا و فردی خوش قلب و دلسوز توصیف کردند.
داستان آگوست سال 1925 در یک مزرعه دانمارکی اتفاق می افتد."بورگن" سه پسر دارد،"میکل" پسری خوش قلب که همسرش "اینگر" باردار است،"یوهانس" که باور دارد مسیح است و "آندرس" جوان که عاشق دختر خیاط است.