معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 100
- دردنوش
- دل درد
- دردچین
- دویت
- تازه نهال
- خلد برین
- خنکا
- دریاچه ای
- فقر
- درویشی
- نگد
- نادار
- دور دست
- پنجه کردن
- بیچیزی
- دامن پاک
- دلسوخته
- دامن گرفتن
- دانزیگ
- دار ملامت
- دارالسرور
- دار قرار
- دار و ندار
- دارما
- خاکشیر
- خبه
- داغم
- داغ نه
- دندانه دار
- دالامبر
- داز
- در زمان
- دست بوس
- دوشینه
- غدیر خم
- خلوت نشین
- دینوری
- خنده ناک
- دالو
- دعاگو
- خواهنده
- دادکان
- داروین
- خان بهادر
- دالکی
- خالی ماندن
- راحات
- دمندان
- شاهسون
- دامش
- خطو
- دویل
- دلستان
- خانه بردن
- دل شکستگی
- دوگان
- داوود
- دینا
- شباویز
- درگر
- خسروا
- درکا
- ذاتیه
- ذبیانی
- ذره پروری
- ذعر
- ذلال
- ذلف
- ذمائم
- ذمیان
- خانه بری
- خانه بندی
- خانه تابستانی
- خانه درویش
- خانه دشمن
- خانه فروشی
- خانه نشستن
- خانه نشینی
- خانه وحشت
- خاک نشین
- خودنمایی
- خوش نقش
- دام کشیدن
- دامانه
- خمط
- خنداخند
- خنداندن
- خندنده
- داد کاری
- داد یاری
- دادارم
- داداشی
- دادبرزین
- دادین
- دادنجان
- داذ
- خانه خدایی
- خانه خواه
- خبیثات
- خجسته پی
- خزرج
- خش خش
- خشت خشت
- خشت مال
- خط ریحان
- خنبک
- خوش سیما
- خوش صورت
- خوش قدم
- خوش منظر
- خوش نما
- خوشخوان
- داد و بیداد
- داد و فریاد
- داغ قصار
- داغ گازر
- درافشان
- درافشانی
- دیباجی
- دیباگر
- خانه خواهی
- خلجستان
- خالم
- خرانق
- خواجه نصیر
- خان جدید
- خودساخته
- ذات یوم
- ذبابی
- ذناب
- دیالیز
- دیاگرام
- زامر
- زبان بودن
- راهت
- رزنده
- داروند
- طاق نصرت
- راه جوینده
- ریواج
- ریباس
- رواس
- رخشا
- زارد
- ربک
- رغب
- راوت
- راست روی
- راست رفتن
- جابجا شدن
- رامیر
- راست قد
- رایه
- راست قامت
- راست شدن
- راست گشتن
- راست بود
- راست که
- زبار
- دار گل
- رسانده
- زاد و راحله
- ره انجام
- ربیع الاول
- رامهر
- روبارو
- رقد
- راست بیان
- ربی
- رامپور
- راتین
- راست راستی
- راستانه
- رام زین
- رام گردیدن
- رامسس
- رواسی
- روباه باز
- روباه بازی
- روزه دار
- روشن ضمیر
- زبان اطفال
- زبان داری
- زبان روزه
- زبان کودک
- دهلوی
- دارنی
- ری
- رار
- دجاجه
- رکبه
- رکب
- روزی رسان
- زایران
- روزی ده
- راکه
- زارچ
- رنان
- روح پرور
- راه دماوند