خلقا

معنی کلمه خلقا در لغت نامه دهخدا

خلقا. [ خ َ قَن ْ ] ( ع ق ) از حیث خلق. از حیث آفرینش. ( یادداشت بخط مؤلف ): کان اشبه الناس برسول اﷲ خلقا و خلقا و منطقاً.
خلقا. [ خ ُ قَن ْ] ( ع ق ) از حیث خلق. از حیث خو. ( یادداشت بخط مؤلف ): کان اشبه الناس برسول اﷲ خلقا و خلقا و منطقاً.، خلق ا.[ خ َ قُل ْ لاه ] ( ع اِ مرکب ) آفریده خدا. || در تداوم عامیانه ، مردم. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- ای خلق اﷲ ؛ ایهاالناس. ای مردمان.

معنی کلمه خلقا در فرهنگ فارسی

از نظر خبق از جهت خوی .
از حیث خلق از حیث آفرینش

معنی کلمه خلقا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَکْبُرُ: بزرگ است (عبارت "أَوْ خَلْقاً مِّمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ " یعنی : یا آفریده ای از آنچه در ذهنتان [حیات یافتنش] سخت و دشوار میآید)
ریشه کلمه:
خلق (۲۶۱ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه خلقا

قال ابن عباس یعنی الآدمیات العجائز الشمط یقول خلقنا هن بعد الهرم خلقا آخر فجعلناهن ابکارا عذاری.
و عن اسماء بنت ابی بکر قالت: اکلنا لحم فرس علی عهد رسول اللَّه (ص)، «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» بعد هذه الاشیاء فانّ خلق اللَّه فی البرّ و البحر و الهواء اکثر من ان یعدّ و یحصی، و یروی عن النبی (ص) انّه قال: «ان اللَّه تعالی خلق ارضا بیضاء مثل الدنیا ثلثین مرة محشوة خلقا من خلق اللَّه لا یعلمون ان اللَّه یعصی طرفة عین واحدة»، قالوا یا رسول اللَّه: امن ولد ولد آدم؟ قال: ما یعلمون انّ اللَّه خلق آدم، قالوا: فاین ابلیس منهم؟ قال ما یعلمون انّ اللَّه خلق ابلیس، ثمّ قرأ رسول اللَّه (ص): «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ».
ای بسا خلقا که اندر بند کرد حلقهاشان حلقه‌های موی تو
پس چون آدم نامهای ایشان فریشتگان را باز گفت، اللَّه گفت فرشتگان را بر سبیل توبیخ و ملامت فرمود: أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ نه گفتم شما را که من غیب آسمان و زمین دانم، چنانک این نامها ندانستید و اشخاص را نشناختید و از شما پنهان کردم و آدم را در آموختم. احوال آدم و ذریت و سر خلافت ایشان و معصیت و طاعت ایشان من دانم و شما ندانید، چرا گفتید؟ أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها پس گفت: وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ و چنانک غیب آسمانها و زمینها دانم نهان و آشکارای شما نیز دانم، آنچه آشکارا گفتید که أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها دانستم، و آنچه پنهان گفتید با یکدیگر که لن یخلق خلقا اعلم منا دانستم، و آنچه ابلیس با خود اندیشید لئن فضّلت علیه لاهلکنّه و لئن فضّل علی لاعمینّه هم دانستم، که آن گفت و این اندیشه کرد همه آفریده منست، و آفریده من از من پنهان نباشد. درین قصه باز نمود که فضل علم برتر از فضل عمل است که فریشتگان بر آدم فضل داشتند بدرازی ایام طاعت و فراوانی طاعت و عبادت بی فترت، و آدم بریشان فضل‌ داشت بیک علم، و آن یک علم از عبادت ایشان بحکم اللَّه مه آمد و فریشتگان با آن همه عبادت فضل آدم بر خود بسبب آن یک علم اسماء بدانستند. و مصطفی گفت‌ «فضل العلم خیر من فضل العبادة» و قال النّبی «فقیه واحد اشدّ علی الشیطان من الف عابد»، و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «مسئلة واحدة یتعلّمها المؤمن خیر له من عبادة سنة و خیر له من عتق رقبة من ولد اسماعیل، و انّ طالب العلم و المرأة المطیعة لزوجها و الولد البارّ بوالدیه یدخلون الجنّة مع الانبیاء بغیر حساب»
وَ بَثَّ ای اظهر و نشر و فرّق، وَ خَلَقَ مِنْها ای من آدم و حوا رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً یقول خلقا کثیرا من رجال و نساء، یقال الف امّة. گفته‌اند درین آیت تقدیم و تأخیر است یعنی رجالا و نساء کثیرا، که زنان در جهان از مردان بیش‌اند، و در خبر است از مصطفی (ص) که در آخر الزّمان زنان چندان باشند که پنجاه زن را یک قیّم بود. بَثَّ در کثرت گویند چیز فراوان را، یقال بثثتک حدیثی، و ابثثتک.
و عن ابن عباس قال: «سخط موسی علی بنی اسرائیل فلما نزل بالحجر قال اشربوا یا حمیر! فاوحی اللَّه تعالی الیه «مثّلت خلقا خلقتهم علی صورتی بالحمر».