شاخ به شاخ
معنی کلمه شاخ به شاخ در فرهنگ عمید
۲. (صفت ) [قدیمی، مجاز] گوناگون و رنگارنگ: پرنده مرغکان گستاخ گستاخ / شمایل بر شمایل شاخ بر شاخ (نظامی۲: ۱۳۷ )، بدین امیدهای شاخ درشاخ / کرم های تو ما را کرد گستاخ (نظامی۱: ۱۰۳ ).
* شاخ به شاخ پریدن: [مجاز]
۱. از این شاخه به آن شاخه پریدن.
۲. هر لحظه موضوع کلام را تغییر دادن و سخنی دیگر گفتن برای فرار از مجاب شدن.
* شاخ به شاخ جستن: = * شاخ به شاخ پریدن
* شاخ به شاخ شدن: [مجاز] با کسی روبه رو شدن به عزم مجادله یا زدوخورد.
جملاتی از کاربرد کلمه شاخ به شاخ
میوه ها تازه و تر شاخ به شاخ روزی باغ روان کرده فراخ
بی وزن و سبک چو باد گشتی از شاخ به شاخ بس که جستی
گل به گل و شاخ به شاخ از شتاب میشدم ایدون که شود نشو آب
می پرد مرغ رجا جلوه کنان شاخ به شاخ در هوای چمن رحمت او فارغ بال
همچون سرشانه شد دلم شاخ به شاخ تا سرمه بر آیینه چرا ریختهای
بلبل از بیخودی عشق جهد شاخ به شاخ گل به خون گشته ز غیرت که مگر بوالهوس است